@article{ author = {}, title = {Pulmonary Function Test Results in Patients}, abstract ={Introduction: Pulmonary complication of IBD include airway inflammation involving small and large airways, pulmonary paranchymal disease, and serositis. The aim of this study was to determine the prevalence of Pulmonary Function Test (PFT) possible abnormality in ulcerative colitis (UC) patients. Materials & Methods: In this cross sectional study, during spring and summer of 2006, PFT (spirometry & body box plethysmography) of 50 UC patients were compared to 50 healthy people of the same age and sex (control). Data collection forms including demographic specification and UC condition were filled. Out, and then analyzed by SPSS 10. Findings: Mean age was 37.2(SD=14.57). Active UC was seen in 24.3% of patients. 24.9% of the patients had severe UC. PFT result demonstrated 100% air trapping(only increase in Residual Volume/Total Lung Capacity) 20% small airway obstructive pattern (only decrease in maximal expiratory flow at 25-75% of vital capacity) 12% restrictive ventilation defect 2% obstructive airway 2% hyperinflation and 6% upper airway obstructive pattern. There was a significant relationship between small airway obstructive pattern and duration of UC, (PV<0.05), and no relationship between other pulmonary disorders and severity, activity, duration of UC was observed. Discussion & Conclusion: According to high prevalence of air trapping, small airway disease may be the prominent feature of lung involvement in UC patients. Therefore, a meticulous work-up for respiratory diseases seems necessary in UC patients.}, Keywords = {pulmonary function test (PFT), ulcerative colitis (UC), IBD (Inflammatory Bowel disease)}, volume = {19}, Number = {1}, pages = {1-8}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {نتایج تست عملکردی ریوی در بیماران با کولیت اولسرو}, abstract_fa ={مقدمه: عوارض ریوی بیماری های التهابی روده ای(IBD) شامل التهاب راه هوایی که راه های هوایی کوچک و بزرگ را درگیر می کند، بیماری پارانشیمال ریوی و سروزیت می باشد. هدف از این مطالعه، بررسی شیوع اختلال تست های عملکردی ریه در بیماران کولیت اولسرو می باشد. مواد و روش ها: این مطالعه به صورت یک مطالعه مقطعی در طی بهار و تابستان سال 1385 انجام شد و PFT (اسپیرومتری و پلستموگرافی) در 50 بیمار مبتلا به کولیت اولسر که از نظر سن و جنس مشابه 50 نفر از افراد سالم به عنوان گروه کنترل بودند، بررسی شد. فرم های جمع آوری اطلاعات شامل خصوصیات دموگرافیک و وضعیت کولیت اولسرو بود که برای هر فرد تکمیل گردید. سپس داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش: سن متوسط نمونه ها 5/14±2/37 بود. کولیت اولسرو فعال(UC) در 24 درصد از بیماران دیده شد. 18 درصد از کل بیماران کولیت اولسر شدید داشتند. نتایج PFT شامل 42 درصد احتباس هوا(فقط افزایش در حجم باقیمانده نسبت به ظرفیت کل ریوی)، 20 درصد الگوی انسداد راه های هوایی کوچک(کاهش حداکثر جریان بازدمی در 75-25 درصد از ظرفیت حیاتی)، 20 درصد نقص تهویه ای تحدیدی، 2 درصد انسداد راههای هوایی، 2 درصد التهاب شدید و 6 درصد الگوی انسداد راه های هوایی فوقانی را داشتند. ارتباط مشخصی بین الگوی انسداد راه های هوایی کوچک و مدت کولیت اولسرو وجود داشت(P<0.05) و ارتباطی بین دیگر اختلالات ریوی و شدت، فعالیت و مدت کولیت اولسرو وجود نداشت. بحث و نتیجه گیری: بر طبق شیوع بالای احتباس هوا، بیماری راه هــــای هوایی کوچک می تواند شکل برجسته ای از درگیری ریه در بیماران کولیت اولسرو باشد. بنابراین بررسی و تحلیل دقیق بیماری های ریوی و تنفسی در بیماران مبتلا به کولیت اولسرو لازم است}, keywords_fa = {تست عملکردی ریوی، کولیت اولسرو، بیماری التهابی روده}, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-339-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-339-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2011} } @article{ author = {BabaAhmadi, E and Shamsi, M and Khosravi, A and Sayehmiri, K and Saki, k}, title = {Human IgG Class And Subclass Against Crude Hydatid}, abstract ={Abstract Introduction: Application of crude hydatid (HCF) cyst fluid antigen for the diagnosis of cystic hydatid (CH) is a method which along with immediate serological investigation can be helpful and effective in rapid treatment of the disease. However, there is no standard, highly sensitive, and specific serological test for antibody detection in cases of human CE yet. The current study aimed to evaluate the cross- reactivity of human IgG against human crude hydatid fluid antigens compared to B fraction of sheep cystic fluid antigen in order to find the target antigens with the highest IgG class, IgG subclass. Materials & Methods: This is an analytical case-control study using human crude HCF as the source of antigen for performing ELISA and Western blotting. Sample sera used in present work were collected from patients who recently had hydatid surgery in hospitals of Tehran, Hamadan and Ilam cities as human case group together with some human or animal sera with no history of hydatidosis with negative HCF using ELISA and IFAT as control group. Briefly, the required antigen was extracted and prepared from human hydatid fluid cysts. 30 positive samples sera from human sources were used as the case together with 30 healthy sera as control group. Hydatid cyst fluid antigen preparation was carried out according to the procedure described by Mamuti, et al, with slight modifications. ELISA method was carried out as described by Verastegui. Findings: The highest mean OD value in response to human HCF antigen was related to IgG4, while the lowest to IgG3. The sensitivity and specificity of ELISA test used for evaluating the responses of human total IgG to HCF antigen were 100 and 95.8% respectively. Cross-reaction of human IgG class and subclasses responses was found for both antigens with the best reaction against human HCF antigen compared to antigen B using a ratio of mean OD value to each antigen divided by the cut-off point value for the same antigen. Discussion & Conclusion: Human sera showed a considerable cross-reactivity against human HCF antigens and antigen B by ELISA test. The best human IgG subclass response against all antigens was found to be IgG4.}, Keywords = {Keywords: hydatid cyst, crude antigen, antibodies, ELISA}, volume = {19}, Number = {1}, pages = {9-16}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {بررسی پاسخ IgG تام انسانی و زیر کلاس های آن علیه آنتی ژن خام}, abstract_fa ={چکیده مقدمه: هیداتیدوز از بیماری های انگلی مشترک بین انسان و حیوان است که انتشار جهانی دارد و سالیانه خسارت های اقتصادی و بهداشتی فراوانی را به بار می آورد. مرحله ی لاروی انگل در حیوان و انسان، کیست هیداتیک نام دارد که در بدن میزبان واسط در طی مراحل تکامل باعث تحریک سیستم ایمنی و تولید آنتی بادی می شود. روش های سرولوژیک موجود که با استفاده از آنتی ژن خام مایع کیست گوسفندی به عنوان کیت در دسترس برای تأیید تشخیص بیماری هیداتیدوز انجام می شود، بر پایه تشخیص آنتی بادی ضد آنتی ژن های این کیست در سرم بیمار طراحی شده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان پاسخ متقاطع سرم انسانی به آنتی ژن های انسان و آنتی ژن B جهت ارزیابی آنتی ژنی که بیشترین پاسخ را ایجاد می کند، طراحی و اجرا گردیده است. مواد و روش ها: در این مطالعه تعداد 30 نمونه کیست هیداتیک انسانی از کیست های جراحی شده انسان، استخراج، آماده سازی و استفاده گردید. تعداد 30 نمونه سرم مثبت انسانی از سرم افرادی که کیست هیداتیک آنان جراحی شده بود و 30 نمونه منفی یا کنترل از سرم افراد سالم که فاقد بیماری بودند، برای انجام این طرح جمع آوری گردید. نمونه های مورد و کنترل با روش الایزا و به صورت موردی-شاهدی مورد آزمایش قرار گرفتند. داده ها با روش آماری ANOVA وPOST HOC با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش: میانگین OD مربوط به IgG تام سرم انسان علیه آنتی ژن انسانی برابر 59/0 برآورد گردید در حالی که علیه آنتی ژن B، 93/0 بود. اختلاف پاسخ ها از نظر آماری کاملا معنــی دار بوده است.(P<0.001) در بین زیر کـــلاس های IgG، بالاترین میـــانگین OD در پاسخ به آنتی ژن خام مایع کیست هیداتیک انسانی(54/1) و هم چنیـن آنتی ژن B(08/1) به مربوط به IgG4 و پایین ترین میانگین OD مربوط به IgG3 می باشد. در بررسی پاسخ IgGتام انسان علیه آنتی ژن خام مایع کیست هیداتیک انسانی در روش الیزا، حساسیت و ویژگی تست به ترتیب برابر 100 درصد و 8/95 درصد محاسبه گردید. این محاسبه برای آنتی ژن، B 100 درصد حساسیت و ویژگی آن90 درصد برآورد گردید. بحث و نتیجه گیری: آنتی ژن های انسان و B واکنش متقاطع قابل توجهی با روش الایزا نشان دادند، اما آنتی ژن انسان ارجح بوده و برای طراحی کیت تشخیصی مناسب تر به نظر می رسد. بهترین پاسخ در بین زیر کلاس های IgG در پاسخ انسان به آنتی ژن خام مایع کیست هیداتیک و نیز آنتی ژن B مربوط به IgG4 می باشد. شدت پاسخ سرم انسانی به آنتی ژن خام مایع کیست هیداتیک انسانی دو برابر شدت این سرم به آنتی ژن B می باشد.}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: کیست هیداتیک، آنتی ژن خام، آنتی بادی، الایزا }, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-486-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-486-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {19}, Number = {1}, pages = {17-23}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {بررسی اثربخشی یک دوره حرکت درمانی منتخب بر کنترل پاسچر دینامیک بیماران مبتلا به سندرم درد کشککی رانی}, abstract_fa ={مقدمه: تمرین درمانی، یک روش درمانی برای درمان سندرم درد کشککی رانی است. با این وجود تحقیق در مورد اثربخشی تمرین درمانی بر روی کنترل پاسچر دینامیک بیماران مبتلا به سندرم درد کشککی رانی محدود است. مواد و روش ها: نمونه آماری تحقیق حاضر 24 آزمودنی مبتلا به سندرم درد کشککی رانی بود که به دو گروه تقسیم شدند. برای بررسی اثربخشی تمرین درمانی بر روی کنترل پاسچر دینامیک از تست گردش ستاره ای و برای ارزیابی میزان درد بیماران مبتلا به سندرم درد کشککی رانی از مقیاس VAS استفاده شد. یافته های پژوهش: آزمودنی های مبتلا به سندرم درد کشککی رانی بعد از تمرین درمانی در مقایسه با گروه کنترل، افزایش درصد فاصله طی شده و کاهش درد را نشان دادند.(05/0p< ) بحث و نتیجه گیری: اگر چه در تحقیق حاضر، تمرین درمانی باعث بهبود اجرای تست گردش ستاره ای در بیماران مبتلا به سندرم درد کشککی رانی شد، اما مکانیسم اصلی این پدیده مشخص نشده است. لــذا تحقیقــات آتی می توانند مکانیسم این پدیده را مورد بررسی قرار دهند.}, keywords_fa = {سندرم درد کشککی رانی، کنترل پاسچر دینامیک، تمرین درمانی}, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-341-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-341-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {19}, Number = {1}, pages = {24-31}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {بررسی وضعیت نیروی انسانی مورد نیاز بیمارستان های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی ایلام مطابق با ضوابط و استانداردهای پرسنلی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی}, abstract_fa ={مقدمه: برنامه ریزی نیروی انسانی به عنوان جزیی اصلی از برنامه ریزی بخش سلامت به شمار می آید. نیروی انسانی از مهم ترین منابع و سرمایه های بیمارستان به حساب می آید و کمبودها و مازادهای آن می تواند در کاهش کیفیت ارائه خدمات به بیماران موثر باشد. این پژوهش با هدف بررسی وضعیت نیروی انسانی مورد نیاز بیمارستان های آموزشی درمانی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی ایلام بر اساس استانداردهای وزارت بهداشت و الگوی پیشنهادی صورت پذیرفته است. مواد و روش ها: این پژوهش به صورت توصیفی مقطعی در بیمارستان های آموزشی درمانی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی ایلام در سال 1387 انجام شد. داده ها از کلیه بخش های بستری، پاراکلینیکی، اداری مالی و پشتیبانی از طریق 5 نوع چک لیست جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس استانداردهای پرسنلی وزارت بهداشت و الگوی پیشنهادی و با استفاده از نرم افزارهایSPSS و Excel انجام شد. یافته های پژوهش: نتایج به دست آمده از برآوردهای انجام شده در مورد 62 بخش از بیمارستان های مورد مطالعه و مقایسه آن با وضعـــیت موجود نشان می دهد که بر اساس استـــــانداردهای وزارت بهداشــــت تنـــها 7 بخش(29/11درصد) از نظر نیروی انسانی منطبق با استاندارد، 7 بخش(29/11 درصد) بالاتر و 48 بخش(42/77 درصد) پایین تر از استاندارد بودند. هم چنین بر اساس الگوی پیشنهادی 12 بخش(35/19 درصد) از نظر نیروی انسانی منطبق با این الگو، 17 بخش(41/27 درصد) بالاتر و 33 بخش(22/53 درصد) پایین تر از این الگو بودند. دررفتگی سازمانی بیمارستان های امام خمینی (ره)، مصطفی خمینی و طالقانی به ترتیب 16، 14 و 3 مورد تعیین شد. بحث و نتیجه گیری: به طور کلی بیمارستان های مورد مطالعه با کمبود نیروی انسانی مواجه بوده و توزیع نیروی انسانی موجود نیز وضعیت مناسبی نداشت. مدیریت و برنامه ریزی صحیح نیروی انسانی در رابطه با جبران کمبودهای پرسنلی و رساندن نیروی انسانی بیمارستان ها به سطح استاندارد پرسنلی، موجب افزایش کارایی و اثر بخشی فعالیت های بیمارستانی می شود.}, keywords_fa = {نیروی انسانی، استاندارد، بیمارستان، ایلام}, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-342-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-342-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {19}, Number = {1}, pages = {32-38}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {بررسی HBV-DNA در افراد با شاخص سرولوژیکی HBsAg منفی به روش Real-TimePCR در ایلام}, abstract_fa ={مقدمه: عفونت ویروس هپاتیت B یکی از مشکلات بزرگ سلامت جهانی و شایع ترین عفونت ویروسی مزمن شناخته شده بشری است و در بیش از دو میلیارد نفر از مردم دنیا دیده شده است. بیش از سیصد و هفتاد میلیون نفر در سطح جهان حامل این ویروس هستند و در ایران حدود 3 درصد حامل این ویروس می باشند. بیماران دارای اشکال مختلف بالینی بوده و در برخی افراد با وجود منفی بودن HbsAg آن ها، ممکن است در سرم خونشان ویـــروس هپاتیت B وجود داشته باشد. روش های مختلفی برای تشخیص هپاتیت B وجود دارد که روش الیزای HBsAg و روش های مولکولی کمی و کیفی، از آن جمله هستند. این مطالعه با هدف تعیین مقدار کپی HBV-DNA در سرم خون داوطلبان سالم در جامعه ایلام انجام شده است. مواد و روش ها: این مطالعه مورد-شاهدی که در سال 89-88 به منظور بررسی وجود HBsAg به روش الیزا و تعیین مقدار کپی ویروس به روشReal-Time PCR در سرم70 نفر داوطلب سالم از نظر ابتلا به ویروس هپاتیتB که به دلایل مختلف به مراکز بهداشتی-درمانی شهر ایلام مراجعه و اعلام می کردند که تاکنون مبتلا به هپاتیت B نشده اند، به عنوان گروه مورد و مقایسه آن با سرم 70 نفر بیمار مبتلا به هپاتیت Bمزمن، به عنوان گروه شاهد در شهر ایلام به انجام رسید. یافته های پژوهش: نتایج پژوهش نشان داد که70 نفر گروه شاهد(بیماران مبتلا به هپاتیت Bمزمن) در تست الیزای HBsAg مثبت بودند. در گـــروه 70 نفری مورد(داوطلبان سالم) 2 نفـــــر(8/2 درصد) HBsAg مثبــت و 68 نفر(2/97 درصد) HBsAgمنفی گزارش شدند. هم چنین در گروه مورد(داوطلبان سالم) علاوه بر آن دو نفر که با استفاده از تست الیزا مثبت شدند، 3 نفر دیگر(3/4 درصد) با وجود HBsAg منفی نیز به روش مولکولی کمیReal-Time PCR در سرم خود، حامل ویروس هپاتیتB بودند. در مجموع 5 نفر(1/7 درصد ) از 70 نفر گروه مورد(داوطلبان سالم) حامل ویروس هپاتیت B بودند. میانگین کپی ویروس در سرم داوطلبان مثبت، 10656/1 کپی در هر میلی لیتر از نمونه بود. بحث و نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که HBV-DNA می تواند در افراد با شاخص سرولوژیکی HBsAg منفی وجود داشته باشد. بر این اساس استفاده از تست الیزای HBsAg به تنهایی نمی تواند ملاک مطمئنی برای تشخیص هپاتیت B در افراد سالم و یا بیماران مزمن هپاتیت B باشد. لذا به کارگیری سایر روش های تشخیص بیماری از جمله روش های مولکولی می بایست مد نظر پزشکان محترم در عرصه سلامت قرار گیرد.}, keywords_fa = {الیزا، هپاتیت B ، سرم ،HBsAg منفی، }, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-343-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-343-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {19}, Number = {1}, pages = {39-45}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {بررسی علل مرتبط با عدم مصرف ماهی به میزان توصیه شده سازمان جهانی بهداشت در خانوارهای شهر جوانرود براساس مدل رفتار مبتنی بر هدف}, abstract_fa ={مقدمه: ماهی به دلیل دارا بودن مواد پروتئینی پرارزش و نیز مواد معدنی، ویتامین ها و چربی های خاص معروف به امگا 3 به عنوان غذایی ارزشمند و دارویی گران بها مطرح است. سازمان جهانی بهداشت مصرف ماهی به میزان حداقل دو بار در هفته را یکی از عوامل موثر در پیش گیری از بیماری های قلبی عروقی و سکته مغزی ذکر کرده است. در این مطالعه سعی شد تا بر اساس مدل رفتار مبتنی بر هدف، علل عدم مصرف ماهی طبق میزان توصیه شده سازمان جهانی بهداشت بررسی شود. مواد و روش ها: این بررسی یک مطالعه توصیفی-تحلیلی است که به صورت مقطعی انجام شد. جهت انتخاب نمونه ها، مناطق شهر جوانرود با توجه به وضعیت اقتصادی -فرهنگی به 3 بخش تقسیم شد و از هر بخش به صورت تصادفی 300 خانوار مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه بود که به روش مصاحبه تکمیل گردید. روایی محتوی پرسش نامه از طریق پنل خبرگان و ثبات درونی(پایایی) آن به وسیله آلفای کرونباخ تعیین شد. یافته های پژوهش: براساس نتایج، تنها 8/15درصد خانوارها از الگوی مصرف 2 بار در هفتـــه پیــــروی می کردند. نمره متغیرهای مدل رفتار مبتنی بر هدف به استثناء نگرش افراد در مورد مصرف ماهی، پائین بود. از موانع موجود در مصرف ماهی، به عدم جایگاه مصرف ماهی در فرهنگ غذایی روزمره خانوارهای ایرانی، عدم اطلاع از توصیه سازمان جهانی بهداشت، هزینه بالا، عدم دسترسی به آن و بو و طعم نامطلوب توسط افراد ذکر شده بود. بحث و نتیجه گیری: ارتقاء سطح نگرش جامعه نسبت به مزایای مصرف ماهی، تشویق و ترغیب مستمر افراد به مصرف ماهی توسط رسانه ها و افراد کلیدی جامعه، تبلیغات وسیع برای جا دادن مصرف ماهی در فرهنگ غذایی رایج خانواده ها، کاهش قیمت، عرضه متنوع محصولات، استفاده از تکنیک هایی جهت حذف بو و استخوان ماهی، همگی در افزایش مصرف این فرآورده پروتئینی نقش مهم و ارزنده ای دارند.}, keywords_fa = {ماهی، مدل رفتار مبتنی بر هدف، جوانرود}, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-344-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-344-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {19}, Number = {1}, pages = {46-53}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {بررسی ارتباط شاخص توده‌ی بدنی و چگالی ماده‌ی معدنی استخوان کودکان پسر شهر ایلام}, abstract_fa ={}, keywords_fa = {}, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-345-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-345-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {19}, Number = {1}, pages = {54-60}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {بررسی اپیدمیولوژیک بیماری سالک در استان لرستان و معرفی کانون های جدید بیماری با انتقال محلی در سال 1385}, abstract_fa ={مقدمه: بیماری لیشمانیوز از جمله بیماری های قابل انتقال بین حیوان و انسان است که در اثر گونه های انگل تک یاخته ای از جنس لیشمانیا پدید می آید. این بیماری به سه شکل جلدی، مخاطی-جلدی و احشایی(کالاآزار) تظاهرکرده و دامنه تظاهرات بالینی آن از زخم جلدی خود محدود شونده تا تخریب دیررس مخاطی-جلدی و بیماری سیستمیک کشنده متغیر است. بیماری سالک به عنوان یک معضل بهـــداشت همگانی در بسیاری از کشورهای جهان به ویژه در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری و هم چنین در بخش های عمده ای از کشور ما مطرح است. آگاهی از ویژگی های همه گیر شناختی بیماری به عنوان پیش زمینه اقدامات کنترلی حائز اهمیت است، مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت اپیدمیولوژیک بیماری سالک در استان(فراوانی و توزیع موارد بیماری بر حسب متغیرهای دموگرافیک، تظاهرات بالینی و الگوی انتقال) در سال 85 به مرحله اجرا گذاشته شد. مواد و روش ها: مطالعه یاد شده از نوع توصیفی-مقطعی بوده و نمونه های مورد مطالعه به روش سرشماری خانه به خانه در مناطق پر خطر و از میان مراجعان به مراکز ارائه خدمات بهداشتی درمانی در سایر مناطق تعیین گردید. ضایعات جلدی کلیه افراد مشکوک پس از تهیه نمونه مناسب و رنگ آمیزی با رنگ گیمسا به روش مشاهده میکروسکوپی مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته های پژوهش: از مجموع 300 بیمار شناسایی شده 191 نفر(6/63 درصد) انتقال محلی و بقیه موارد وارده بودند. بیشترین موارد انتقال محلی به شهرستان پلدختر 178 مورد(3/59 درصد) اختصاص داشت، از 300 بیمار شناسایی شده، تعداد 77 مورد(7/25 درصد) مربوط به مناطق شهری و 223 مورد(3/74 درصد) در مناطق روستایی بودندکه بخش عمده آنان به گروه سنی 10 تا 40 سال تعلق داشت. بحث و نتیجه گیری: باتوجه به طغیان موارد بیماری با الگوی انتقال محلی در شهرستان پلدختر و در مقیاس محدودتر در شهرستان های کوهدشت و دلفان و شمار قابل توجه موارد وارده در دیگر نقاط استان(به ویژه موارد وارده از شهرستان بم) و وجود زمینه های بالقوه تحول همه گیر شناختی بیماری دراستان به لحاظ موقعیت جغرافیایی و وفور بالای ناقل بیماری و جا به جایی های جمعیتی(به ویژه رشد پدیده حاشیه نشینی و مهاجرت نیروی کار به مناطق اندمیک) بیماری سالک جلدی طی سال های آینده به عنوان یک معضل بهداشتی در استان مطرح بوده و مقابله با گسترش آن نیازمند رویکرد چند حوزه ای با به کارگیری امکانات موجود به منظور کاهش آثار نامطلوب بهداشتی و اجتماعی این بیماری است.}, keywords_fa = {انگل، پشه خاکی، لیشمانیازیس، لرستان}, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-346-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-346-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {19}, Number = {1}, pages = {61-64}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {گزارش یک مورد آدنوم پلئومورفیک پستان}, abstract_fa ={مقدمه: آدنوم پلئومورفیک شایع ترین تومور غدد بزاقی است که ممکن است به صورت نادر در سایر نواحی مانند پوست، کام، سینوس فکی فوقانی، سپتوم بینی، حنجره، نای و نایژه ها، ریه، غدد اشکی و پستان دیده شود. مواد و روش ها: بیمار خانمی 47 ساله بود که با شکایت توده ای سفت، سه سانتی متری دقیقا زیر آرئول چپ از سه سال پیش، مراجعه نموده است. معاینه بالینی به نفع سرطان پستان بود. یافته های پ‍‍ژوهش: یافته های سونوگرافی و ماموگرافی دلالت بر یک تومور خوش خیم داشت. با بررسی میکروسکوپی توده خارج شده، تشخیص قطعی آدنوم پلئومورفیک مطرح شد. بحث و نتیجه گیری: اگرچه آدنوم پلئومورفیک پستان توموری نادر و خوش خیم است ولی می تواند در بررسی های کلینیکی، ماموگرافیکی، سیتولوژیکی و حتی مقاطع انجمادی با سرطان اشتباه شود. بنابراین اگاهی از وجود این بیماری در پستان از تشخیص های نادرست و جراحی های بسیار تهاجمی پیشگیری می کند.}, keywords_fa = {آدنوم پلئومورفیک، پستان، بزاق }, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-347-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-347-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {Evaluation of Etiologies And Results of Septic Arthritis}, abstract ={}, Keywords = {septic arthritis, shoulder, hip, knee, arthrotomy}, volume = {19}, Number = {2}, pages = {9-14}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {ارزیابی پاتوژن ها و عوامل محیطی ایجاد کننده و نیز نتایج حاصل}, abstract_fa ={مقدمه: عفونت استخوان و مفاصل، بیماری نسبتاً شایعی در بین کــودکان می باشد که با وجود دسترسی به آنتی بیوتیک ها و رژیم های درمانی ممکن است با عوارض جدی همراه باشد. تاخیر در تشخیص و یا درمان عفونت ها یکی از مهم ترین علل بروز چنین عوارضی می باشد. لذا تشخیـــص زودرس و سـریع و به دنبال آن درمان مناسب، فوق العاده حائز اهمیت است. هدف اصلی از انجام این تحقیق، تعیین علل، سیر بیماری و نتایج آرتریت چرکی مفاصل شانه، ران و زانو در افراد زیر 5 سال بود. بررسی و تعیین شایع ترین علائم و شکایات بیماران مبتلا، تعیین نسبت جنسی، ارزیابی عوامل مساعد کننده، بررسی نقش و اهمیت تست های آزمایشگاهی و ارزیابی عوارض احتمالی بیمار از دیگر اهداف ما در این مطالعه بود.مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی-تحلیلی، مجموعاً 56 کودک زیر 5 سال مبتلا به آرتریت عفونی مفاصل شانه، ران و زانو، که از اول مهر ماه 1379 تا آخر شهریور ماه 1385 در بخش ارتوپدی بیمارستان شهدا بستری شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. حداقل دوره پیگیری بیماران 4 ماه بود. اطلاعات مورد نیاز به وسیله پرسش نامه گردآوری و با استفاده از نرم افزار آماریSPSS نسخه 12 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته های پژوهش: از میان 56 کودک مورد بررسی، 17نفر(3/30 درصد) آرتریت عفونی زانو و 33 نفر(9/58 درصد) آرتریت عفونی ران و 6 بیمار(7/10 درصد) آرتریت عفونی شانه داشتند. در بین تمامی گروه های سنی، استافیلوکوک طلایی شــایع ترین میکروب کشف شده بود(1/32 درصد) بعد از آن هموفیلوس آنفلوانزا با 6/3 درصد شایع ترین میکروب به دست آمده بود. از کل بیماران، 19 نفر(9/33 درصد) سابقه تروما را ذکر کردند و از نظر عفونت هم زمان در سایر قسمت های بدن، در 5 بیمار(9/8 درصد) عفونت هم زمان دیده شد. در 55 بیمار(2/98 درصد) درد و تندرنس مفصلی و در 54 بیمار(4/96 درصد) محدودیت حرکتی مفصل درگیر وجود داشت. نتایج درمانی در بیمارانی که برش مفصل(آرتروتومی) به همراه درمان آنتی بیوتیکی برای آن ها به موقع شروع شده بود، خوب بود.          بحث و  نتیجه گیری: اگر چه عفونت مفاصل بیماری شایعی است ولی تشخیص آن همیشه آسان نمی باشد. جهت تشخیص صحیح و دقیق آن، پزشک بایستی ظن و شک قوی داشته باشد. مهم ترین نکته در مورد درمان این بیماران، تایید تشخیص و در صورت امکان شناسایی عامل بیماری زا با ارزیابی مایع چرکی آسپیــره شده از مفصـــل می باشد. انجام برش مفصلی(آرتروتومی) ‌زودرس به همراه شروع آنتی بیوتیک در کاهش بروز عوارض این بیماری نقش حیاتی دارد.}, keywords_fa = {آرتریت عفونی، شانه، هیپ، زانو، برش مفصلی(آرتروتومی)}, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-424-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-424-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {Relationship Between Quality of Life, Health Status and Self-care Behaviors in patients}, abstract ={}, Keywords = {rheumatoid arthritis, quality of life, health status, self-care behaviors}, volume = {19}, Number = {2}, pages = {15-25}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {بررسی ارتباط بین کیفیت زندگی، وضعیت سلامت و رفتارهای خودمراقبتی}, abstract_fa ={مقدمه: آرتریت روماتوئید نوعی پلی آرتریت التهابی مزمن است که با دوره های التهاب در مفاصل، خستگی، کاهش وزن و افسردگی همراه می باشد و افراد مبتلا به این بیماری در معرض خطر کاهش کیفیت زندگی هستند. کیفیت زندگی متفاوت از وضعیت سلامت است. عامل کلیدی در مدیریت موفق آرتریت روماتوئید، داشتن رفتار خود مراقبتی مناسب است. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین کیفیت زندگی، وضعیت سلامت و رفتار خودمراقبتی در بیماران آرتریت روماتوئید شهر یزد انجام شد. مواد و روش ها: این مطالعه مقطعی بر روی 181 بیمار آرتریت روماتوئید مراجعه کننده به مطب روماتولوژی در شهر یزد که طی نمونه گیری آسان وارد مطالعه شدند، انجام شد. ابزار کار یک پرسش نامه شامل سازه های کیفیت زندگی(SF-20)، وضعیت سلامت(AIMS-2SF) و رفتارهای خودمراقبتی بود که از طریق مصاحبه تکمیل گردید. پایایی و روایی پرسش نامه ها تأیید شد(93/0-68/0=α) و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش: همبستگی مثبت و معنی داری بین کیفیت زندگی، وضعیت سلامت و رفتارهای خودمراقبتی مشاهده شد(01/0P<). وضعیت سلامت(844/0=β) و رفتارهای خودمراقبتی(047/0=β) مجموعاً 8/75 درصد از واریانس کیفیت زندگی را پیش بینی نمودند. رفتارهای خودمراقبتی نیز 1/31 درصد از واریانس وضعیت سلامت را پیش بینی نمود.(558/0β=) بحث و نتیجه گیری: متغیر رفتارهای خودمراقبتی توان ضعیفی در پیش بینی کیفیت زندگی بیماران آرتریت روماتوئید داشت، اما نظر به توان بالای رفتارهای خودمراقبتی در پیش بینی وضعیت سلامت، می توان نتیجه گرفت که رفتار خودمراقبتی به طور غیرمستقیم و از طریق وضعیت سلامت بر روی کیفیت زندگی بیماران آرتریت روماتوئید، موثر است. شناسایی بهتر عوامل پیش بینی کننده کیفیت زندگی بیماران آرتریت روماتوئید، توسط کارکنان بهداشتی به منظور طراحی مداخلات موثر بهداشتی در جهت ارتقاء کیفیت زندگی این بیماران لازم و ضروری است.}, keywords_fa = {آرتریت روماتوئید، کیفیت زندگی، وضعیت سلامت، رفتارهای خودمراقبتی }, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-425-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-425-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {Comparison of Polyaluminum Silicate Chloride And Electrocoagulation Process in Natural Organic}, abstract ={}, Keywords = {polyaluminum silicate chloride, electrocoagulation, natural organic matter, coagulation and flocculation}, volume = {19}, Number = {2}, pages = {26-37}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {مقایسه کارایی فرایند انعقاد با پلی آلومینیوم کلراید سیلیکاته شده و فرایند الکتروکواگولاسیون در حذف مواد آلی}, abstract_fa ={مقدمه: حذف مواد آلی طبیعی به علت پیش ساز بودن ترکیبات خطرناک ارگونوهالوژنه در آب برای حفظ کیفیت آب شرب حائز اهمیت است. روش های معمول تصفیه آب نمی توانند کیفیت آب را از نقطه نظر تقلیل مواد آلی محلول و نامحلول تا حدود مجاز تضمین نمایند. در تصفیه خانه آب، فرایند انعقاد جایگاه ویژه ای دارد. تلاش بر این است که با صرف هزینه کم بر راندمان انعقاد افزوده شود. هدف از این مطالعه مقایسه عملکرد ماده منعقد کننده پلی آلومینیوم کلراید سیلیکاته شده(PASIC) و الکتروکواگولاسیون با صفحه های آلومینیومی در حذف مواد آلی طبیعی از آب خام سطحی است. مواد و روش ها: این بررسی یک مطالعه تجربی در مقیاس آزمایشگـــاهی است که به صورت پایلوت در تصفیه خانه آب شهر قوچان اجرا گردید. نمونه برداری از آب سطحی در فصول زمستان و بهار سال89- 1388 انجام گرفت. آزمایشات کدورت، کل کربن آلی(TOC)، جذب ماده آلی در طول موج 254 نانومتر(UV254nm)، اکسیژن مورد نیاز شیمیایی(COD) و آلومینیوم باقی مانده به وسیله منعقد کننده های پلی آلومینیوم کلراید سیلیکاته شده(PASIC) و الکتروکواگولاسیون(EC) مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش: نتایج به دست آمده نشان داد که منعقد کنندهPASIC قادر به حذف 77/93 درصد TOC، 5/93 درصد COD، 63 درصد UV254، 95 درصد کدورت آب خام ورودی در دوزهای بهینــه ml/L 5-1 می باشد. فرایند الکتروکواگولاسیون نیز 89 درصد TOC و 75/99 درصدCOD، 37 درصد UV254، 50 درصد کدورت را حذف می کند. بحث و نتیجه گیری: منعقد کننده پلی آلومینیوم کلراید سیلیکاته در حذف مواد آلی طبیعی(NOM) و کدورت کارایی بهتری نسبت به فرایند الکتروکواگولاسیون دارد. میزان یون آلومینیوم باقی مانده در هر دو روش کمتــر از رهنمودهای سازمان جهانی بهداشت و استاندارد آب شرب در ایران است، به لحاظ هزینه و کارای مناسب، برای جایگزینی در تصفیه خانه های آب شرب قابل طرح است.}, keywords_fa = {پلی آلومینیوم کلراید سیلیکاته، الکتروکواگولاسیون، مواد آلی طبیعی، انعقاد، شناورسازی}, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-426-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-426-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {Effectiveness of Exogen Testosterone And Finasterid on}, abstract ={}, Keywords = {analgesia, finasteride, morphine, testosterone, male mice }, volume = {19}, Number = {2}, pages = {38-48}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {اثر تستوسترون اگزوژن و داروی Finasteride بر بی دردی ناشی از مورفین در موش های سوری نر با استفاده از تست فرمالین}, abstract_fa ={مقدمه: شدت حس درد در دو جنس نر و ماده متفاوت است. این اختلاف نشان می دهد که هورمون های جنسی ممکن است بر درد اثر داشته باشند. یکی از این متغیرها تاثیر احتمالی هورمون های با منشاء غیر گنادی بر درد است. هدف از این تحقیق اثرتستوسترون اگزوژن و فیناستراید(داروی ضد آندروژن) بر بی دردی ناشی از مورفین در موش سوری نر با استفاده از تست فرمالین بود. مواد و روش ها:در پژوهش حاضر موش های سوری نر به 6 گروه تقسیم شدند: نرمال سالین، تستوسترون، حلال تستوسترون، مورفین و یا داروی ضد آندروژن فیناستراید. از همه گروه ها تست فرمالین گرفته شد و داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافته های پژوهش: بی دردی ناشی از مورفین در گروهی که تستوسترون(یا حلال تستوسترون) و مورفین دریافت کرده بودند در مقایسه با گروهی که فقط مورفین دریافت کرده بودند کاهش یافت0.01) >P)، بی دردی گروهی که داروی فیناستراید و مورفین را دریافت کرده بودند در مقایسه با گروهی که فقط مورفین دریافت کرده اند، افزایش یافته بود.(0.05>P) بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسدکه هم تستوسترون اگزوژن و هم تستوسترون اندوژن اثر ضد دردی مورفین را کاهش می دهند. از طرف دیگر داروی ضدآندروژن(فیناستراید) اثر ضد دردی مورفین را افزایش می دهد که احتمالاً این اثر به این دلیل است که اثر تستوسترون اندوژن را از بین برده و در نتیجه اثر مقابله ای تستوسترون با مورفین را حذف کرده و یا این که خود دارو تا حدودی اثر ضد دردی داشته است.}, keywords_fa = {بی دردی، فیناستراید، مورفین، تستوسترون، موش نر }, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-427-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-427-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {Evaluation of Benzene, Toluene And p,m;o-Xylene Contaminants at Mahshahr Petrochemical}, abstract ={}, Keywords = {volatile organic compounds, petrochemical, environmental air, gas chromatography}, volume = {19}, Number = {2}, pages = {49-59}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {ارزیابی آلاینده های بنزن، تولوئن و گزیلن در هوای مجتمع پتروشیمی}, abstract_fa ={مقدمه: ترکیبات آلی فرار از آلاینده های بسیار مهم هوا می باشند که در صنایع پتروشیمی و نفتی، باعث ایجاد مخاطراتی برای پرسنل شاغل در کارخانه ها و تاثیر بر محیط زیست می گردند. هدف از این مطالعه ارزیابی و تعیین مقدار آلاینده های بنزن، تولوئن و گزیلن(اورتو، پارا و متا) در هوای مجتمع پتروشیمی بندر ماهشهر می باشد. مواد و روش ها: این تحقیق یک مطالعه مقطعی می باشد، به منظور تعیین حجم نمونه از نتایج حاصل از ارزیابی مقدماتی که در مطالعه مشابه در واحدهای پتروشیمی جهت اندازه گیری غلظت هیدروکربن ها انجام شده بود استفاده گردید و تعداد 180 نمـــونه در فصل زمستان 1387 و تابستان 1388 جمع آوری شد. هم چنین جهت انجام نمونه برداری و تجزیه آلاینده ها روش 1501 ارائه شده به وسیله انستیتوی ملی ایمنی و بهداشت حرفه ای مورد استفاده قرار گرفت. از لوله نمونه گیر زغال فعال متصل به پمپ جهت نمونه برداری استفاده شد، پس از نمونه برداری، مراحل آماده سازی نمونه و استخراج آلاینده ها به وسیله حلال دی سولفید کربن انجام گرفت و تجزیه نمونه ها به وسیله دستگاه گاز کروماتوگرافی طیف سنج جرمی(مدل CP-3800, CP-338) مجهز به ستون های مویی انجام گردیده است. تحلیل داده ها با کمک نرم افزار SPSS-17 انجام گردید. یافته های پژوهش: نتایج اندازه گیری ترکیبات نشان داد که غلظت بنزن در فصول تابستان و زمستان به ترتیب 34 درصد و 13 درصد از محل های نمونه برداری جمع آوری شده در مجتمع پتروشیمی بیشتر از مقادیر حدود آستانه مجاز توصیه شده به وسیله کمیته متخصصین بهداشت صنعتی آمریکا و کمیته فنی بهداشت حرفه ای ایـــران می باشد. هم چنین نتایج نشان داد که بین مقادیر غلظت آلاینده ها در هوای محیطی داخل در زمستان و تابستان برای تـــــولوئن(285/0±111/0 و 502/0±271/0)، پـــــــارا و متـــاگـــــزیلن(082/0±041/0 و 65/0±273/0) و اورتو گزیلن(033/0±016/0 و 253/0±11/0) و هوای محیطی خارج در زمستان و تابستان برای تولوئن(014/0±015/0 و 125/0±126/0)، پارا و متاگزیلن(019/0±0097/0 و 12/0±064/0) و اورتو گزیلن(005/0±003/0 و 02/0±019/0) اختلاف معنی داری وجود دارد،(05/0P) بحث و نتیجه گیری: ارزیابی این ترکیبات نشان می دهد که بالاترین غلظت در تابستان و پایین ترین غلظت در فصل زمستان می باشد. افزایش غلظت در تابستان به دلیل افزایش تبخیر ترکیبات فرار آلی ناشی از منابع موقتی در اثر دمای بالا می باشد. تراکم غلظت ترکیبات آلی فرار عموماً در اثر افزایش دما و سرعت باد افزایش می یابد.}, keywords_fa = {ترکیبات آلی فرار، پتروشیمی، هوای محیطی، گاز کروماتوگرافی}, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-428-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-428-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {Study of Linguatula serrata Infection Rate among Shepherd And Stray Dogs in}, abstract ={}, Keywords = {linguatula serrata, dog, zoonotic, Ilam}, volume = {19}, Number = {2}, pages = {60-65}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {بررسی میزان آلودگی به انگل لینگواتولا سراتا در سگ‌های ولگرد و گله در شهر ایلام}, abstract_fa ={مقدمه: لینگواتولوز(آلودگی به لینگواتولاسراتا) یک بیماری زئونوز است که انسان و علفخواران نظیر گاو، گوسفند، بز، شتر و اسب به عنوان میزبان واسط و گوشت‌خواران به ویژه سگ و سگ‌سانان میزبان نهایی آن در طبیعت می‌باشند. لینگواتولاسراتا یا کرم زبانی متعلق به زیر شاخه پنتاستومیدا از شاخه بندپایان است. این انگل در انسان و سایر میزبان‌های واسط باعث ایجاد عوارض نسبتاً شدیدی می شود. لذا کسب اطلاعات مناسب از مخازن این عفونت می تواند در کنترل و ریشه کنی آن نقش مهمی داشته باشد. مواد و روش ها: این بررسی در بازه‌ی زمانی فروردین تا آبان 1388، با نمونه‌گیری تصادفی از سگ‌های ولگرد و گله‌ی یافت شده در اطراف کشتارگاه صنعتی شهر ایلام بر روی تعداد 32 قلاده سگ انجام شد. سگ‌ها را با استفاده از دوز بالای مواد بیهوش‌کننده، آسان‌کشی نمودیم، سپس لاشه‌ی حیوانات معدوم‌ شده، به بخش انگل‌شناسی کلینیک آموزشکده دامپزشکی دانشگاه ایلام منتقل گردید. پس از مشخص شدن سن سگ‌ها، اقدام به جداسازی سر و ایجاد برش در امتداد خط طولی سرهای جدا شده نموده، سپس حفرات و بوقک‌های بینی به منظور یافتن انگل لینگواتولاسراتا جستجو گردید و انگل‌های جدا شده در آزمایشگاه به وسیله‌ی میکروسکوپ نوری شناسایی و تعداد و اندازه ‌شان به تفکیک جنس انگل(نر یا ماده)، ثبت شد. یافته های پژوهش: از مجموع 32 قلاده سگ، 13 قلاده آلوده به انگل بالغ لینگواتولاسراتا بودند که به طور متوسط هر قلاده دارای 8 کرم بالغ بود. به طور کلی از مجموع 32 قلاده مورد بررسی 103 کرم بالغ جدا شد. از این تعداد 58 درصد کرم ماده و 42 درصد کرم نر بودند. از تعداد 13 قلاده سگ آلوده 8 قلاده ولگرد و 5 قلاده سگ‌های گله بودند. بحث و نتیجه گیری: این مطالعه نشان می‌دهد که آلودگی به انگل لینگواتولاسراتا در سگ‌های ولگرد و گله در شهر‌ ایلام شایع می‌باشد. با توجه به زئونوز بودن این بیماری، اتخــاذ تدابیر لازم جهت تشخیص، درمان، کنترل و پیش گیری از لینگواتولوز در گوشتخواران ضروری است.}, keywords_fa = {لینگواتولاسراتا، سگ، زئونوز، ایلام}, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-430-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-430-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {A Rare Variation for The Accessory Head}, abstract ={Introduction: The biceps brachii muscle belongs to the flexor group of muscles in the arm. It is the only flexor of the arm crossing the shoulder joint as well as the elbow joint, thereby acting on both the joints. The biceps brachii muscle is known to show variations in the number of papers. Materials & Methods: The routine dissection of the brachial region of a man cadaver in the dissection hall of medical college at Zabol University of Medical Sciences. Findings: An accessory head of biceps brachii muscle has been observed unilaterally on the right upper limb of male cadaver. Whereas the two heads of the biceps brachii muscles arose from their usual position, but the accessory head arose from deep fascia of the deltoid muscle and the pectoralis major muscle on the arm. The accessory head was found to fuse with the common belly of the muscle well before the bicipital tendon and its aponeurosis. This accessory head was supplied by a branch of the musculocutaneous nerves. This supernumerary head was supplied by the brachial vessels. Discussion & Conclusion: Different positions for accessory head of biceps brachii muscle is observed. Being aware of such variations is of importance both for anatomists and clinicians, especially for plastic surgeons in flap surgery of arms.}, Keywords = {Keywords: biceps brachii, accessory head, human}, volume = {19}, Number = {2}, pages = {66-70}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {یک مورد واریاسیون نادر سر فرعی عضله دو سر بازویی}, abstract_fa ={مقدمه: عضله دو سر بازویی جزو عضلات گروه فلکسور ناحیه قدامی بازو می باشد و به عنوان تنها فلکسور بازو از مفصل شانه تا مفصل آرنج امتداد دارد و بر روی هر دو مفصل عمل می نماید. وجود واریاسیون عضله دو سر بازویی در تعدادی از گزارشات بیان شده است. مواد و روش ها: تشریح روتین ناحیه بازوی یک جسد مرد در سالن تشریح دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی زابل. یافته های پژوهش: عضله دو سر بازویی با یک سر فرعی غیر معمول به صورت یک طرفه در بازوی راست دیده شد. به طوری که دو سر کوتاه و بلند عضله از موقعیت معمولی مبداء می گیرند، ولی سر فرعی دارای مبداء جداگانه است. فیبرهای سر فرعی از سطح عمقی و زیرین عضله دلتوئید و عضله سینه ای بزرگ مبداء گرفته و قبل از تشکیل تاندون بیسیپیتال به تنه مشترک عضله دو سر بازویی متصل می شود. سر فرعی این عضله شاخه ای از عصب موسکولوکوتانئوس دریافت می نماید و از عروق براکیال تغذیه می شود. بحث و نتیجه گیری: موقعیت های متفاوتی برای سر فرعی عضله دو سر بازویی مشاهده می شود. دانستن چنین واریاسیون هایی برای آناتومیست ها و متخصصین بالینی به ویژه در جراحی ناحیه بازو اهمیت دارد.}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: عضله دو سر بازویی، سر فرعی، انسان}, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-461-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-461-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2011} } @article{ author = {}, title = {Investigation of Prevalence Rate of Depression Symptoms Among Ilam University students}, abstract ={}, Keywords = {depression, students, Beck depression inventory, Ilam}, volume = {19}, Number = {2}, pages = {71-76}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {بررسی میزان شیوع افسردگی و علایم آن در دانشجویان دانشگاه ایلام}, abstract_fa ={مقدمه: افسردگی یک اختلال رایج در بین افراد است که با کاهش انرژی و علاقه، احساس گناه، اشکال در تمرکز، بی اشتهایی و افکار مرگ و خودکشی همراه است و منجر به اختلال در عملکرد شغلی، روابط اجتماعی و بین فردی می شود. هدف از این مطالعه، بررسی میزان شیوع افسردگی و علایم آن در دانشجویان دانشگاه ایلام است. مواد و روش ها: 381 دانشجوی مقطع کارشناسی از بین دانشکده های ادبیات، علوم انسانی، کشاورزی و فنی مهندسی از طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب و وارد مطالعه شدند. داده ها از طریق پرسش نامه شامل اطلاعات دموگرافیک و آزمون افسردگی یک(BDI)، گردآوری شد و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش: براساس نتایج این مطالعه از مجموع 381 نفر شرکت کننده در مطالعه 8/52 درصد آن ها پسر و 2/47 درصد دختر بودند و میانگین سنی آن ها 99/0±21 سال بود. یافته ها نشان داد که 1/76 درصد دانشجویان دارای علائم افسردگی هستند. بین رشته تحصیلی، اشتغال دانشجو و همین طور حضور مادر در خانواده با افسردگی رابطه معنی داری وجود داشت،(05/0≥P) و میزان سلامت روانی در بین دانشجویان رشته های علوم انسانی در مقایسه با سایر رشته ها کمتر بود.(05/0≥P) بحث و نتیجه گیری:‌‌ میزان بالای شیوع علائم افسردگی در بین دانشجویان نشان می دهد که این گروه به مقدار زیادی در معرض خطر اختلال افسردگی قرار دارند. انجام برنامه های مختلف مشاوره ای از جمله مشاوره های روانی و تحصیلی به منظور ارتقاء سلامتروانی دانشجویان و ارجاع دانشجویان دارای علائم شدیدتر افسردگی به متخصصین و روان پزشکی جهت پیگیری درمان اختلالات افسردگی لازم و ضروری است}, keywords_fa = {افسردگی، دانشجویان، آزمون بک}, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-433-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-433-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2011} } @article{ author = {Naserifar, R and Ghaffarifar, F and DalimiAsl, A and Sharifi, Z}, title = {Cloning of Toxoplasma Gondii Granular Antigen 5GRA)5)}, abstract ={Abstract Introduction: Toxoplasmosis is a one of the most world-wide spread zoonosis representing a very serious clinical and veterinary problem. Toxoplasma gondii is an intracellular parasite that causes severe neurologic and ocular disease in immune compromised and congenitally infected individuals. The heavy incidence and severe or lethal damages of toxoplasmosis clearly indicate the need for the development of a more effective vaccine human vaccines are not available and current anti-toxoplasma treatment is disappointing. Immunization with plasmid DNA, a relatively novel technique, is a promising vaccination technique. To improve the immune response by DNA vaccination various is one of the key for the success of the vaccine in the field. One of the most efficient ways to control this disease is immunization. However, so far, there is no effective vaccine available against this pathogen. An important source of human contamination with T. gondii is the consumption of raw or undercooked meat products. Toxoplasma gondii are widely prevalent in humans and other animals which can cause severe or lethal toxoplasmosis. So, the development of a more effective vaccine is needed urgently .Therefore, we prepare gra5 plasmid to use as a vaccine. Materials & Methods: In this study, GRA5was cloned in pTZ57R afterwards, it was transformed into TOP10 strain of E.coli Bacteria. The recombined plasmid extracted from E.coli bacteria and amplified through PCR technique. Besides, pcDNA3 Plasmid for receiving and cloning of GRA5 segment was digested by Hind3 & EcoRI enzymes. GRA5 was sub-cloned into pcDNA3 and the reaction ligation product was transformed for the above bacteria. The bacteria grew in LB culture with ampicillin. Recombined pcGRA5 plasmids were purified from E.coli by Plasmid extraction kit. Finally, recombinant plasmid using cell culture method was expressed in Cho cell. Findings: The accuracy of the results was confirmed by using restriction enzymes and PCR methods. GRA5 was cloned into expression eukaryotic plasmid pcDNA3. After sequencing pcGRA5 plasmid for cell expression Western blot method was used. Discussion & Conclusion: The results showed that cloning and transformation of fragment GRA5 in pcDNA3 was done properly.}, Keywords = {Immunization, GRA5, toxoplasma gondaii, cell expressio n, DNA vaccine}, volume = {19}, Number = {3}, pages = {1-12}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {کلونینگ ژن GRA5 توکسوپلاسما گوند‌ای سویه RH در پلاسمید یوکاریوت}, abstract_fa ={مقدمه: توکسوپلاسموز یکی از بیماری‌ های زئونوز و دارای انتشار وسیع در جهان بوده که اثرات شدید بـالینی و دام پزشکی عدیده ای را ایجاد می‌کند. این انگل داخل سلولی باعث عوارض عصبی و بیماری ‌های چشمی در افراد دارای ضعف ایمنی و نوزادان متولد از مادران آلوده می شود. بروز موارد زیاد بیماری همراه با عوارض شدید و کشنده توکسوپلاسموز ضرورت یافتن واکسن مؤثری برای این بیماری را نشان می دهد. یکی از مهم ‌ترین راه‌ های کنترل بیماری واکسیناسیون است که تاکنون واکسنی مؤثر علیه این انگل پیدا نشده است. با عنایت به زئونوز بودن بیماری در جهان، یکی از مهم‌ ترین راه‌ های آلودگی انسان‌ مصرف گوشت‌ های خام یا نیم پز حاوی انگل است. بر همین اساس، استفاده از واکسن مناسب حیوانی نیز می‌تواند باعث تحریک ایمنی حیوان شده و از آن در مقابل تولید کیست در بدن محافظت نماید. با توجه به شیوع وسیع این انگل داخل سلولی در انسان و حیوانات و اثرات شدید و کشنده آن، تولید واکسن‌ های جدید بر علیه این بیماری ضرورت می‌یابد. ایمن سازی با پلاسمید حاوی ژن های کدکننده پروتئین های محافظت کننده، به عنوان روشی نسبتاً ابداعی و راهکاری امید بخش از تکنیک‌های ساخت واکسن به شمار می‌آید. به همین دلیل پلاسمید کدکننده ژن 5GRA را تهیه تا بتوان از آن برای ساخت واکسن بر علیه این عفونت استفاده نمود. مواد و روش ها: در این تحقیق، ژن GRA5 با استفاده از روش PCR در پلاسمید انتقالی pTZ57R کلون و پس از آن در باکتری اشرشیاکلی سوش TOP10 ترانسفورم شد. سپس پلاسمید نوترکیب از باکتری میزبان استخراج و ژن هدف با استفاده از آنزیم‌ های Hind3 و EcoRI از پلاسمید pTZ57Rجدا گردید. در مرحله بعد پلاسمید pcDNA3 برای پذیرش قطعه GRA5 و انجام کلونینگ نیز با آنزیم ‌های Hind3 و EcoRI برش داده شد و ژن GRA5 درون پلاسمید pcDNA3 ساب ‌کلون شد. محصول واکنش اتصال در باکتری‌ فوق ترانسفورم و در محیط LB حاوی آمپی‌سیلین کشت داده شد. پلاسمیدهای نوترکیب pcGRA5 با استفاده از کیت استخراج پلاسمید، از باکتری تخلیص و در مرحله بعد در سلول یوکاریوتی CHO ترانس فکت گردید و در خاتمه بیان پلاسمید نوترکیب مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش: به منظور تایید مراحل مختلف کار از روش ‌های PCR و برش آنزیمی استفاده شد. پس از الکتروفورز مشخص شد که قطعه GRA5 در پلاسمید pcDNA3 کلون ‌شده است. قطعه مورد نظر بر روی ژل الکتروفورز در حدود 363 bp بود که هم‌اندازه ژن GRA5 توکسوپلاسما گوند‌ای است. به منظور تأیید نهایی، قطعه مورد نظر از تعیین توالی استفاده و با قطعه استاندارد ثبت شده در بانک ژن مقایسه گردید. برای تایید بیان ژن مورد نظر در سلول CHO از روش وسترن بلات استفاده شد. بحث و نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که کلونینگ و ترانسفورم قطعه GRA5 در پلاسمید pcDNA3 با موفقیت انجام شده و با استفاده از روش وسترن بلات بیان پروتئین 13 کیلو دالتونی تایید گردید.}, keywords_fa = {توکسوپلاسما گوند‌ای، کلونینگ، GRA5، pcDNA3، بیان سلولی، وسترن بلات }, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-508-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-508-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2011} } @article{ author = {Shakib, P and Sadeghifard, N and Zolfaghary, M and Gafouryan, S and Maleki, A and Mohebi, R and Ranjbar, R}, title = {Frequency of Ompk35 And Ompk36 in Strains of}, abstract ={: Klebsiella pneumonia is a major nosocomial pathogen causing pneumonia, urinary tract infections, and bacteremia, particularly in immune-compromised patients. The aim of our study was expression of OMPK36 and OMPK35 in ESBLs production and non-ESBLs K.pneumoniae. Materials & Methods: Clinical isolates of K.pneumoniae were identified. ESBLs were assayed by Phenotypic (screening and confirming) and genotypic (PCR) methods. OMPK35 and OMPK36 were tested by polymerase chain reaction and SDS- PAGE. Findings: Our findings showed that 42.3% of K.pneumoniae were ESBLs positive. Twenty-two K.pneumoniae producing ESBLS and Twenty-two non-ESBLs K.pneumoniae were selected for porines detection. We found out that 54.54% and 72.72% of K.pneumoniae producing ESBLS were positive for Ompk35 and Ompk36 respectively, while our findings in non-ESBLs K.pneumoniae showed that 95.94% and 100% of isolates were positive for Ompk35 and Ompk36, respectively. Discussion & Conclusion: Many of clinical isolates of non- ESBL K. pneumoniae had expressed both Ompk35 and Ompk36 porins, while our results in ESBLs positive K.pneumoniae had only showed expression of Ompk36. A few of non-ESBLs and ESBLs K.pneumoniae were found as negative for both OMPK35 and OMPK36. Our findings released that lack of porins in K.pneumoniae are defined as an antibiotic- resistant mechanism in many isolates.}, Keywords = {ESBLs(Extended spectrum beta-lactamases), Ompk35, Ompk36}, volume = {19}, Number = {3}, pages = {13-20}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {بررسی فراوانی پورین های Ompk35 و Ompk36 در سویه های کلبسیلاپنومونیه}, abstract_fa ={مقدمه: کلبسیلاپنومونیه پاتوژن فرصت طلبی است که امروزه به عنوان یکی از مهم ترین باکتری های دخیل در عفونت های بیمارستانی است و سبب بیماری های مختلفی مانند عفونت دستگاه ادراری، سپتی سمی، پنــومونی و عفونت های داخل شکمی در بیماران بستری در بیمارستان می گردد. در این مطالعه به بررسی بیان پورین های غشای خارجی در کلبسیلاپنومونیه و ارتباط آن با آنزیم های بتالاکتاماز وسیع الطیف پرداخته شد. مواد و روش ها: ایزوله های باکتری با روش های مرسوم آزمایشگاهی شناسایی شدند. برای شناسایی سویه های تولیدکننده آنزیم بتالاکتاماز وسیع الطیف، حساسیت سویه ها به آنتی بیوتیک های بتالاکتام سفتازیدیم، سفوتاکسیم، سفتریاکسون، سفپودوکسیم، آزوترونام اندازه گیری شد. سویه های تولیدکننده آنزیم های بتالاکتاماز با طیف گسترده با استفاده از دیسک های ترکیبی، سفتازیدیم/کلاوولانیک اسید، سفوتاکسیم کلاوولانیک اسید، سفپودوکسیم/کلاوولانیک اسید تائید شدند. در مرحله بعد با استفاده از PCR و SDS-PAGE وجود و بیان این پورین ها در سویه های کلبسیلاپنومونیه تولید کننده بتالاکتاماز و فاقد بتالاکتاماز بررسی شد. یافته های پژوهش: در بین ایزوله ها، 30/42 در صد با روش های تأییدی و PCR حاوی ESBL بودند. جهت مقایسه بیان پورین های OmpK35 و OmpK36 در سویه های تولید کننده ESBL و فاقد ESBL، به تعداد مساوی از آن ها انتخاب و مشاهده شد که بیان پورین های OmpK35 و OmpK36 در سویه های دارای ESBL به ترتیب 54/54 درصد و72/72 درصد است، در حالی که بیان پورین های OmpK35 و OmpK36 در سویه های فاقد آنزیم بتالاکتاماز وسیع الطیف به ترتیب 45/95 و 100 درصد بود. بحث و نتیجه گیری: تقریباً بیشتر ایزوله های بالینی کلبسیلاپنومونیه فاقد بتالاکتاماز وسیع الطیف هر دو پورین OmpK35 و OmpK36 را بیان می کردند، در حالی که درصد کمتری از ایزوله های کلبسیلاپنومونیه دارای ESBL، OmpK36 و OMPK35 را بیان می کردند. از این مطالعه می توان نتیجه گرفت که در سویه های تولید کننده ESBL بیان پورین ها کاهش می یابد به صورتی که ارتباط معکوس بین کاهش بیان پورین ها و افزایش مقاومت وجود دارد.}, keywords_fa = {بتالاکتاماز وسیع الطیف(ESBL)، پورین OmpK35، OmpK36}, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-509-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-509-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2011} } @article{ author = {Nowroozian, S and Shamshaki, A and Hanachi, P}, title = {Investigation of Acute Effects of Eccentric And}, abstract ={Introduction: Physical activity, despite an increased production of free radicals due to stress oxidation, reduces production of free radicals due to product antioxidant enzymes. The aim of this study was to investigate the acute effects of eccentric and concentric exercise on oxidant and antioxidant factors in active young women. Materials & Methods: Twenty four voluntary female students participated in the study, who were randomly assigned to three groups: control (no training), eccentric training group (ellestad test with reverse slope), and concentric training group (ellestad test with straight slope). Blood samples were collected 1h before and immediately after exercise for assessment of plasma total antioxidant capacity (TAC), glutathione (GSH), and malondialdehyde (MDA). The SPSS software Ver.13 was used, while one-way variance was applied to determine dependent variables. T-test analysis was performed on values from blood samples to obtain differences between pre-and post training values. Findings: The results showed that after eccentric and concentric exercise, there were a significant increase in plasma TAC, GSH, MDA levels compared with that of what before the exercise, (p<0.05). However, there was no significant increase in TAC concentric training group. Discussion & Conclusion: In conclusion, we suggest that eccentric and concentric exercise may improve antioxidant levels and the defenses of athletic bodies in facing with free radicals.}, Keywords = {eccentric, concentric, training, oxidant, antioxidant}, volume = {19}, Number = {3}, pages = {21-31}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {بررسی اثرات حاد دو نوع تمرین اکسنتریک و کانسنتریک بر برخی}, abstract_fa ={فعالیت ورزشی علی رغم این که با ایجاد فشار اکسایشی موجب افزایش رادیکال های آزاد می شود، با افزایش تولید آنزیم های ضد اکسایشی موجبات کاهش رادیکال های آزاد در بدن را نیز فراهم می آورد. نتایج موجود حاصل از تمرین های بدنی مختلف در افزایش یا کاهش رادیکال های آزاد، سوالی اساسی در مورد این نوع تمرین به حساب می آید. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات حاد دو نوع فعالیت اکسنتریک و کانسنتریک بر برخی عوامل اکسایشی و ضد اکسایشی نمونه خون خانم های رشته تربیت بدنی دانشگاه الزهرا طراحی و اجرا شد. مواد و روش ها: بیست و چهار دانشجوی دختر داوطلب شرکت کننده در این پژوهش به صورت تصادفی در 3 گروه: کنترل(بدون اجرای تمرین)، گروه تمرین اکسنتریک(اجرای تست الستد پشت به صفحه نمایشگر تا حد واماندگی) و گروه تمرین کانسنتریک(اجرای تست الستد رو به صفحه نمایشگر تا حد واماندگی) تقسیم شدند. از آزمون شونده ها در دو نوبت(یک ساعت قبل و بلافاصله بعد از آزمون) نمونه های خونی برای سنجش ضد اکسایش غیر آنزیمی(GSH)، شاخص فشار اکسایشی(MDA) و ظرفیت ضد اکسایشی تام(TAC) اخذ گردید. تحلیل داده ها به کمک نرم افزار SPSS نسخه 13، با استفاده از آزمون t همبسته و در سطح اطمینان 95 درصد(P<0/05) انجام شد. یافته های پژوهش: نتایج نشان داد که، میزان TAC, MDA, GSH در پلاسما بعد از فعالیت اکسنتریک و کانسنتریک نسبت به قبل از فعالیت افزایش معنی دار داشت(P<0.05)، البته این افزایش در میزان TAC پلاسما در کروه تمرین کانسنتریک معنی دار نبود. بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد که فعالیت های شدید اکسنتریک و کانسنتریک محرک مهمی برای ایجاد تغییرات قابل توجه در دستگاه ضد اکسایشی بدن است و این فعالیت ها می توانند بهبود ظرفیت های ضد اکسایشی را موجب شوند.}, keywords_fa = {فعالیت اکسنتریک و کانسنتریک، عوامل اکسایشی و ضد اکسایشی، خانم های جوان}, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-510-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-510-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2011} } @article{ author = {Jamshidi, K and Peyman, H and Pakzad, I and Delpisheh,}, title = {Trends And Some Risk Factors for Incidence of}, abstract ={Introduction: Tuberculosis (TB) is considered a socio-medical problem from which more than one-third of the world’s population suffer. Poverty, immune system suppressive diseases and AIDS are important factors in incidence of TB. The aim of this cross-sectional study was to investigate epidemiology of TB in Ilam province (western Iran) during 2003-7. Materials & Methods: Data was collected using a checklist from patients' documents available at Ilam Health Centers. Epi-info and SPSS statistical software was used for all the analysis. Findings: Prevalence of TB disease in Ilam province, in years terminated to 2007 had an increasing significant trend (p<0.04). Altogether, 213 health records with TB diagnosis were verified in which 117 cases (54.5%) were women of whom the most infected were over 65 year. Altogether, 80.8 percent (172 cases) were infected by pulmonary TB and 19.2 percent (41 cases) by non pulmonary TB respectively. The women/men ratio affected with non-pulmonary TB was 2:1. (OR=2.1, 95% CI, 1.56-3.85).TB relapse in women was 2.5 times higher than men (p=0.01). Discussion & Conclusion: According to increasing yearly trend and increase of prevalence and rate of relapse in women compared to that of the men and among geriatrics in comparison with other age groups, effective health education programs and screening of TB disease, special attention to women and geriatrics are recommended.}, Keywords = {Pulmonary TB, non-pulmonary TB, Ilam}, volume = {19}, Number = {3}, pages = {32-40}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {بررسی روند و برخی عوامل موثر بر بروز سل در استان ایلام}, abstract_fa ={مقدمه: سل به عنوان یکی از معضلات پزشکی-اجتماعی بیش از یک سوم مردم دنیا را آلوده نموده است. فقر، بیماری های تضعیف کننده سیستم ایمنی و ایدز از مهم ترین عوامل موثر بر بروز سل هستند. این مطالعه اپیدمیولوژیک با هدف بررسی روند و عوامل موثر در شیوع سل در استان ایلام طی سال های 1386-1382 صورت گرفته است. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع توصیفی-مقطعی بوده و داده های آن با استفاده از چک لیست از پرونده بیمارانی که در مراکز بهداشتی درمانی استان ایلام طی ســال های مذکور تحت درمان قرار گرفته بودند، استخراج شد. داده های گردآوری شده با نرم افزارهای i‏nfo -Epi و SPSSمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش: شیوع بیماری سل در استان ایلام طی 5 سال گذشته منتهی به 1386 از یک روند افزایشی معنی دار برخوردار بوده است(P<0/04) از مجموع 213 فرد مسلول در طی این دوره 5 ساله، 117 نفر(5/54 درصد) زن و بیشترین مبتلایان در محدوده ی سنی بیشتر از 65 سال قرار داشتند. در مجموع 172 نفر(8/80 درصد) مبتلا به سل ریوی و 41 نفر(2/19 درصد) به سل خارج ریوی مبتلا بودند. نسبت ابتلای زنان به مردان به سل خارج ریوی 2 برابر(OR=2.1, 95 CI, 1.56-3.85) و میزان عود سل در زنان 5/2 برابر مردان بود(P<0.01). بیشترین و کمترین فراوانی افراد مبتلا به ترتیب مربوط به شهرستان های ایلام و ایوان و سال های 86 و 84 بوده است. بحث و نتیجه گیری: با توجه به روند افزایشی سالانه و نیز افزایش میزان عود سل در زنان نسبت به مردان و در بین سالمندان نسبت به سایر گروه های سنی، توصیه می شود در برنامه های آموزش بهداشت و غربالگری بیماری سل به این گروه های پرخطر توجه ویژه ای مبذول گردد.}, keywords_fa = {سل ریوی، سل خارج ریوی، ایلام}, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-511-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-511-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2011} } @article{ author = {HajiHosseini, f and SHarifnia, S H and Rezaee, R and Nazari, R and Molukzadeh, S}, title = {Cerebro-vascular Risk Factors in Type 2}, abstract ={Introduction: Cerebrovascular accidents involve a high population of diabetic patients. Recognizing risk factors is the best step for prevention of CVA occurance. This survy was done to detect the CVA risk factors in type 2 diabetic patients at short term. Materials & Methods: This descriptive-crossectional study was performed on 240 type 2 diabet mellitus patients who refered to diabet investigation centers of Emam Reza(PBUH) and 17 Shahrivar hospitals via random selection in 2009. Investigation instrument was standard questionnaire with 17 questions that consisted risk factors and completed directly by survey assistance. Its reality and reliability was acquired through faculty members approval and test-re-test respectively .Then with regard to age and accuired squre of samples, the risk degree was determined in three levels: low, moderate, and high .After overall data collection, analyzes was done with SPSS v.16 software and descriptive and analytic statistics(Chi-Square test). The significant level was p<0/05. Findings: Hyperlipedimia (177 cases (73/8%), history of hypertention (112cases (946/7%) and BMI≥30 (105 cases (43/8%) were the most common risk factors. Alcohol consumption (2 cases (0/08 %), report of carotid stenosis (41 cases (1/7%), tobacco and opium consumption (5 cases (2/1 %)) were the less common factors. Discussion & Conclusion: Findings of this study showed that risk factors of CVA in type 2 diabetic patients was high. Considering its high frequency of side effects, education and referring susceptible people to high level centers sounds necessary}, Keywords = {cerebro-vascular accident (CVA) risk factor, diabet type II, short-term}, volume = {19}, Number = {3}, pages = {41-50}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {بررسی عوامل خطرزای سکته مغزی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 در مدت زمان کوتاه}, abstract_fa ={مقدمه: حوادث عروق مغزی جمعیت بالایی را در بیماران دیابتیک به خود اختصاص می دهد. شناسایی عوامل خطرزای سکته مغزی، به عنوان پیش گیری اولیه بهترین گام جهت جلوگیری از وقوع آن است. این پژوهش با هدف شناسایی عوامل خطرزای وقوع حوادث عروق مغزی در بیماران دیابتیک نوع 2 در مدت زمانی کوتاه، انجام شده است. مواد و روش ها: مطالعه حاضر پژوهشی از نوع توصیفی-مقطعی است. 240 نفر از بیماران دیابتیک نوع 2 که در سال 1388 به مرکز تحقیقات دیابت بیمارستان های امام رضا(ع) و 17 شهریور شهرستان آمل مراجعه کردند به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسش نامه استاندارد 17 سوالی شامل عوامل خطرزا بوده که مستقیماً توسط کمک پژوهش گر تکمیل شدکه روایی پرسش نامه با تایید اعضای هیات علمی و سنجش پایایی آن با آزمون مجدد به دست آمد. پرسـش نامه در زمان انتظار بیماران جهت معاینه ماهانه طی زمان 10 دقیقه تکمیل شد. پس از جمع آوری کل نمونه ها، داده ها از طریق نرم افزار SPSS 16 و با استفاده از آمار توصیفی و آزمون کای اسکوئر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش: در مورد عوامل خطرزای حوادث عروق مغزی مهم ترین عوامل خطرزا عبارت بودند از: سابقه چربی خون بالا 177نفر(8/73 درصد)، سابقه هیپرتانسیون 112 نفر (7/46 درصد) و شاخص توده بدن بیشتر یا مساوی 30، 105 نفر(8/43 درصد). هم چنین نشان داده شد که کمترین عوامل خطرزا مصرف الکل 2 نفر(8/0درصد)، گزارش تنگی عروق گردنی 4 نفر(7/1درصد) و مصرف توتون، تنباکو و مواد مخدر 5 نفر(1/2 درصد) بوده است. بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد عوامل خطرزای حوادث عروق مغزی در بیماران دیابتیک نوع 2 زیاد بـــوده که با توجه به عوارض فراوان ناشی از آن غربالگری و ارجاع افراد در معرض خطر به مراکز بالاتر ضروری می باشد.}, keywords_fa = {عوامل خطرزا، حوادث عروق مغزی، دیابت نوع 2 }, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-512-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-512-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2011} } @article{ author = {JabalAmeli, M and Izadi-Mood, N and Sharif, M and Shafa, A and Shetabi, H R}, title = {Evaluation of Hemodynamic And O2sat Conditions}, abstract ={Introduction: Transportation of patients from operating room to recovery can cause hymodynamic changes. Factors that can affect hemodynamic and O2sat include: type of anesthetic, duration of surgery, transportation, age, previous underlying disease, …. There are poorly documented studies about such changes in children. So, the goal of this study was to evaluate the hemodynamic and O2sat variabilities among children at recovery room. Materials & Methods: In this prospective-discriptive study, 120 children aged 1-12 years undergoing minor surgery with general anesthesia were investigated. Systolic, diastolic and mean arterial pressure and O2sat were measured before the anesthesia and surgery, immediately before transfer to recovery and after arrival at recovery room. Data was analyzed by SPSS software. Findings: Mean systolic, diastolic, mean arterial blood pressure and O2sat in recovery room decreased and pulse rate increased significantly compared with the other times, (P<0.05). Discussion & Conclusion: Hypotension can be due to hypoxemia, decreasing in venous return and cardiac output. Tachycardia may be the result of compensatory response to hypotension, pain, hypoxia, and the stress due to extubation. Hypoxia may indicate upper airway obstruction, atelectasia and anesthetic depression. It can be suggested that careful and rapid transfer of children and O2 supplement during transfering to recovery room can prevent instability of the above parmeters.}, Keywords = {hypoxia, recovery, blood pressure, children}, volume = {19}, Number = {3}, pages = {51-56}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {بررسی وضعیت همودینامیک و اکسیژناسیون شریانی اطفال در ریکاوری بعد از بیهوشی}, abstract_fa ={مقدمه: انتقال بیماران از تخت عمل به ریکاوری می تواند منجر به تغییرات همودینامیک گردد. عوامل مؤثر بر پارامترهای همودینامیک و اکسیژناسیون شریانی شامل نوع مـــاده بیهوشی، طول مدت جراحی، انتقال بیمار، سن، بیماری های زمینه ای و غیره است. در زمینه تغییرات به وجود آمده در اطفال اطلاعات دقیقی در دسترس نمی باشد لذا هدف از مطالعه حاضر بررسی تغییرات همودینامیک و اکسیژناسیون شریانی اطفال در بدو ورود به ریکاوری است. مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی آینده نگر 120 کودک 12-1 ساله تحت عمل جراحی مینور با بیهوشی عمومی مورد مطالعــــه قرار گرفتند. فشارخون سیستولیک، دیاستولیک و متوسط شریانی، ضربان نبض، O2sat در زمان های قبل از آغاز بیهوشی و جراحی بلافاصله قبل از انتقال و بدو ورود به ریکاوری اندازه گیری و ثبت گردید و سپس توسط نرم افزار SPSS مورد آنالیز قرار گرفت. یافته های پژوهش: میانگین فشارخون سیستولیک، دیاستولیک، متوسط شریانی و O2sat بدو ورود به ریکاوری نسبت به سایر زمان ها کاهش و میانگین ضربان نبض افزایش معنی داری را نشان داد.(P<0.05) بحث و نتیجه گیری: علت هیپوتنشن می تواند هیپوکسی شریانی، کاهش بازگشت وریدی و افت برون ده قلب در اثر هیپووالمی باشد. تاکیکاردی می تواند به صورت جبرانی در پاسخ به کاهش فشارخون، درد، هایپوکسی و استرس ناشی از اکستوباسیون باشد. هایپوکسی در اثر انسداد راه هوایی فوقانی، آتلکتازی و ضعف ناشی از داروهای بیهوشی است. پیشنهاد می شود با اعمال دقت بیشتری در زمینه تسریع انتقال کودکان و دریافت اکسیژن حین انتقال به ریکاوری تا حدود زیادی از بی ثباتی پارامترهای فوق پیش گیری کرد.}, keywords_fa = {هیپوکسی، ریکاوری، فشارخون، اطفال }, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-513-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-513-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2011} } @article{ author = {Pursardar, F and Amanelahfard, A and Bahamni, GH and Charkhab, N}, title = {Comparison of Mental Health, Quality of Life, Intimacy And}, abstract ={Introduction: Forgiveness is an effective factor in mental health and improvement in human relationships. Because of facilitating in interpersonal and marital relationships, researchers have paid more attention to forgiveness in recent years. Forgiving and seeking forgiveness are of great importance to marital durability and satisfaction. The aim of this study was to compare mental health, quality of life, intimacy and religious attitudes in forgiving and unforgiving married employees of Abdanan health centers. Methods & Materials: This study was descriptive in method and ex-post facto research in type. Population of this study included married employees in Abdanan health and therapeutic centers, all of whom selected as the samples of the study. The scales used in this study were the Family Forgiveness Scale (FFS), General Health Questionnaire (GHQ), Quality of Life (WHO-QOL-BREF), Intimacy Inventory and Religious Attitudes Scale. MANOVA and ANOVA were used for testing the hypotheses. Findings: The findings showed that there was a significant difference in mental health (F=20/28), quality of life (F=13/45) and intimacy (F=48/52) between forgiving and unforgiving married employees. Also, the results indicated that, contrary to our expectation, there was not significant differences in religious attitudes (F=0/14) between the forgiving and unforgiving married employees. Discussion & Conclusion: It was concluded that people who show more forgiveness to their partners have more mental health and better quality of life and the level of their intimacy is higher. Although it is possible that the forgiving and unforgiving married people do not differ in their religious attitudes.}, Keywords = {forgiveness, mental health, quality of life, intimacy and religious attitudes}, volume = {19}, Number = {3}, pages = {57-65}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {مقایسه سلامت روان، کیفیت زندگی، صمیمیت و نگرش ‌های مذهبی در متاهلین با}, abstract_fa ={مقدمه: رویکرد روا‌ن شناسی مثبت تبلور تغییر در علم روان شناسی از صرف پرداختن به ترمیم آسیب‌ ها به سمت بهینه‌ سازی کیفیت زندگی است. این جنبش در پی آن است که از نقاط قوت انسان ‌ها به عنوان سپری در مقابل بیماری‌ روانی بهره گیرد. در این بین گذشت به عنوان یکی از عوامل موثر در سلامت و بهبود روابط انســانی، به دلیــــل تسهیل کنندگی که در روابط بین فردی و زناشویی دارد، در طی سال‌ های اخیر توجه متخصصین حرفه‌ های یاورانه و بهداشت روان را به خود معطوف نموده است. هدف پژوهش حاضر مقایسه سلامت روان، کیفیت زندگی، صمیمیت و نگرش‌ های مذهبی در متأهلین باگذشت و بدون گذشت کارکنان مراکز بهداشتی و درمانی شهر آبدانان است. مواد و روش‌ ها: طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی-مقایسه‌ای است. جامعه این پژوهش کارکنان متأهل شبکه بهداشت شهر آبدانان بودند که کل آن ها(170 نفر) به عنوان نمونه پژوهش، مورد مطالعه قرار گرفتند. برای سنجش متغیرهـــای مورد مطالعه در این پژوهش از مقیاس گذشت خانواده(Family Forgiveness Scale)، پرسش نامه سلامت عمومی(General Health Questionnaire-28)، پرسش نامه کیفــــیت زنــــدگی (WHO-QOL-BREF)، پرسش نامه صمیمیت و پرسش نامه نگرش های مذهبی استفاده شد. برای تحلیل داده‌ ها از روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل واریانس تک متغیری استفاده شد. یافته‌های پژوهش: آزمون فرضیه‌ های پژوهش نشان داد که کارکنان متأهل باگذشت و بدون‌گذشت از نظر سلامت روان(28/20F=)، کیفیت زندگی(45/13F=) و صمیمیت(52/48F=) تفاوت معناداری دارند. هم چنین نتایج این پژوهش نشان داد که بر خلاف فرضیه این پژوهش، کارکنان متأهل باگذشت و بدون‌ گذشت از نظر نگرش‌ های مذهبی(14/0F=) تفاوت معناداری نداشتند.(P<0/0001) بحث و نتیجه‌گیری: افرادی که به همسر خود گذشت بیشتری نشان می‌دهند، سلامت روان بیشتری دارند، کیفیت زندگی بهتری دارند و میزان صمیمیت بین آن ها بالاتر است. هم چنین ممکــــن است که افراد بـاگذشت و بدون گذشت، نگرش‌ های مذهبی متفاوتی نداشته باشند.}, keywords_fa = {گذشت، سلامت روان، کیفیت زندگی، صمیمیت، نگرش ‌های مذهبی}, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-514-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-514-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2011} } @article{ author = {HafeziAhmadi, MR and Alizadeh, S and Delpisheh, A}, title = {Basal Cell Carcinoma Arising From Nevus}, abstract ={Introduction: Nevus Sebaceus of Jadassohn (NSJ) is a conjenital hamartomatous lesion which usually involves the face or the scalp. Number of benign and malignant neoplasms can increase. Basal Cell Carcinoma (BCC) is a typical kind of such malignancies. Materials & Methods: Hereby, we report a case of BCC of the scalp arising from NSJ. The lesion was surgically taken away completely. Findings: Histopathologic results has confirmied BCC arising from NSJ. Discussion & Conclusion: Any unnatural growth at the region of head and neck must be considered suspicious and a biopsy is suggested to clarify the case.}, Keywords = {Nevus Sebaceus of Jadassohn, basal cell carcinoma, scalp}, volume = {19}, Number = {3}, pages = {66-69}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {کارسینومای سلول پایه ای در زمینه خال سباسه}, abstract_fa ={مقدمه: خال سباسه یک هامارتوم پوستی مادرزادی است که معمولا ناحیه صورت و اسکالپ را درگیر می کند. نئوپلاسم های متعدد خوش خیم و بدخیم می توانند در آن ایجاد و گسترش یابند که کارسینومای سلول پایه ای یکی از این نوع بدخیمی هاست. مواد و روش ها: در این مطالعه یک فرد مبتلا به کارسینومای سلول پایه ای در زمینه خال سباسه در ناحیه اسکالپ معرفی می شود. پس از جراحی، ضایعه به صورت کامل خارج گردید. یافته های پژوهش: یافته های هیستوپاتولوژی بیماری کارسینومای سلول پایه ای را در زمینه خال سباسه تایید می کند. بحث و نتیجه گیری: هر گونه رشد غیر طبیعی در ناحیه سر و گردن به خصوص در زمینه خال سباسه باید مشکوک در نظر گرفته شود و بیوپسی انجام گیرد.}, keywords_fa = {خال سباسه، کارسینومای سلول پایه ای، اسکالپ}, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-515-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-515-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2011} } @article{ author = {Manuchehrian, N and Arjomandi, M and Bakhshaeu, M,H and Hajian, P and Alipur, N and Farhanchi, A}, title = {Efficacy of Prophylactic Intravenous Dexamethasone in}, abstract ={Abstract Introduction: Post dural puncture headache (PDPH) is an important complication of spinal anesthesia, especially in young parturient women after cesarean section. The usage of glucocorticoids such as dexamethasone is a drug suggested to treat PDPH. The aim of this study was to determine the effect, of intravenous dexamethasone in prevention of PDPH after spinal anesthesia in cesarean section. Materials & Methods: This is a doubleblind randomized clinical trial in which 246 cases of parturients candidated for cesarean section. Patients were divided randomly in 6 equal groups(n=41) according to the number of punctures (1, 2 or > 2 punctures) and administration of 8 mg intravenous dexamethasone. All the patients received spinal anesthesia using 75 mg of 5% lidocaine with a 25G quincke needle. Then, thepatientqs age,history of surgery,previous spinal anesthesia and headache,new onset and duration of PDPH and vital signes of patients were recorded. Finally the obtained data were analyzied by SPSS software. Findings: 44(17.9%) patients out of the 246 ones were affected by headache. 12.2% of patients who had received dexamethasone and 23.6% of patients who had not received it suffered from headache,(p-v= 0.030)/ The frequency of hypotension during surgery in patients who had received dexamethasone and those who had not received it were 63.4% and 76.4%, respectedly, (P-v=0.037). Discussion & Conclusion: Administration of intravenous prophylactic dexamethasone caused a significantly decrease in the incidence of PDPH ; intraoperative hypotension.So, we suggest the use of 8mg intravenous dexamethasone in susceptive patients for prevention of PDPH.}, Keywords = {post dural puncture headache,dexamethasone}, volume = {19}, Number = {4}, pages = {1-11}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {بررسی تأثیر دگزامتازون وریدی پروفیلاکتیک در پیش گیری از سردرد پس از بی حسی اسپاینال در اعمال جراحی سزارین و مقایسه آن با گروه شاهد}, abstract_fa ={مقدمه: سردرد پس از سوراخ شدن سخت شامه(PDPH) یکی از عوارض مهم بعد از انجام بی حسی اسپاینال به خصوص در خانم های باردار می باشد. جهت درمان این عارضه می توان از گلوکورتیکوئیدهایی مانند دگزامتازون استفاده کرد. هدف از انجام این مطالعه استفاده از دگزامتازون وریدی در پیش گیری از ایجاد PDPH می باشد. مواد و روش ها: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده دوسوکور می باشد که بر روی 246 خانم باردار کاندید سزارین تحت بی حسی اسپاینال انجام شده است. بیماران بر حسب تعداد دفعات پانکچر(یک، دو و بیش از دو) و نیز دریافت یا عدم دریافت 8 میلی گرم دگزامتازون وریدی به 6 گروه مساوی 41 نفری تقسیم شدند. همه بیماران با سوزن کوئینکه شماره 25 تحت بی حسی اسپاینال با تزریق 75 میلی گرم لیدوکائین 5 درصد قرار گرفتند. سپس اطلاعاتی مانند سن، سابقه جراحی، بی حسی اسپاینال و سردرد قبلی وجود سردرد اخیر پس از اسپاینال، زمان شروع، طول مدت آن و علائم حیاتی بیمار ثبت شد. در نهایت اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS آنالیز شد. یافته های پژوهش: از مجموع 246 بیمار 44 بیمار(9/17 درصد) دچار سردرد شدند. که این عارضه در بیمارانی که دگزامتازون دریافت کرده بودند 2/12 درصد و در گروه بدون دگزامتازون 6/23 درصد بود،(P≤0/030). هم چنین فراوانی نسبی هیپوتانسیون حین عمل در بیماران گروه دگزامتازون و بدون دگزامتازون به ترتیب 4/63 درصد و 4/76 درصد بود.(P≤0/037) بحث و نتیجه گیری: تجویز دگزامتازون وریدی به صورت پروفیلاکتیک میزان بروز سردرد پس از اسپاینال و هیپوتانسیون حین عمل را کاهش داده است. لذا می توان استفاده از این دارو را به ویژه در افراد مستعد بروز سر درد توصیه نمود.}, keywords_fa = {سردرد، بی حسی اسپاینال، دگزامتازون وریدی}, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-564-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-564-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2012} } @article{ author = {Rahmani, K and Rahmani, A and Rahmani, H and Mahvi, A,H and Yousefi, M and Goadini, K}, title = {Effects of Flourid on Child Dental Caris in}, abstract ={Introduction: If the fluoride concentration in drinking water is lower than the standard level, it causes dental caries and if it be more than standard level it causes dental fluorosis. The aim of this study was to determine whether a relationship exists between the groundwater fluoride(F) concentration and dental caries in children living in 7 areas of Nourabade Mamasani town in Iran. Materials & Methods: F level of the town drinking water was measured by the SPADNS method. All the children of the 4 age groups of 6, 9, 10, and 12 were sampled for a total of 3349 in seven districts of the town. All the 28 teeth of the children were subject to this test. The drinking water in the region is totally of groundwater supply. The residents have essentially the same socio-economic living standards and nutritional conditions. Findings: In these 7 areas, the F level in the drinking water was from 0.53 to 1 mg/L., While the number of decayed permanent(Dt) teeth per child ranged from 0.13and 0.34 to the number of decayed deciduous(dt) teeth ranged from 0.5 to 3.9 Although the F level in the drinking water was below the national level, the dental caries were below the national level. Over this narrow concentration range, there appeared to be a weak association between the F level in the drinking water and Dt and dt. Linear regression analyses showed very weak decreases of the Dt and dt scores with increasing water F level is not significant. Discussion & Conclusion: This study shows that in low concentrations of F ranging 0.1 to 0.53mg/L, there is a negligible effect on prevention of dental caries.}, Keywords = {drinking water, fluoride, dental}, volume = {19}, Number = {4}, pages = {12-19}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {تاثیر فلوراید آب آشامیدنی بر میزان پوسیدگی دندان در کودکان نورآباد ممسنی در سال 1387}, abstract_fa ={مقدمه: غلظت فلوئور در آب آشامیدنی در مقادیر کمتر از استاندارد باعث بروز پوسیدگی دندان و در مقادیر بالاتر از حد استاندارد باعث فلوئوروزیس استخوانی و دندانی می شود. در این تحقیق ارتباط بین غلظت فلوراید آب آشامیدنی و میزان پوسیدگی دندان در کودکان 7 منطقه از شهرستان نورآباد ممسنی بررسی شده است. مواد و روش‌ها: میزان فلوراید آب آشامیدنی توسط روش SPADNS اندازگیری شد. تعداد 3349 کودک در چهار محدوده سنی 6، 9، 10 و 12 سال مورد آزمایش قرار گرفتند و هم چنین هر 28 دندان کودکان مورد معاینه قرار گرفت. آب مصرفی این شهرستان از آب‌ های زیرزمینی تامین می‌شود. جمعیت مورد آزمایش از نظر شرایط زندگی(اجتماعی-اقتصادی) و نژادی دارای وضعیت مشابهی بودند. یافته‌های پژوهش: میزان فلوراید آب آشامیدنی در این 7 منطقه از رنج 53/0 تا 1/0 میلی‌گرم بر لیتر متغیر بود. میزان پوسیدگی دندان دائمی(Dt) از محدوده 13/0 تا 34/0 و میزان پوسیدگی دندان شیری(dt) از رنج 5/0 تا 9/3 متغیر بودند. با وجود این که میزان فلوراید آب از حد استاندارد پایین‌تر بود، میزان پوسیدگی دندان هم از حد استاندارد ایران پایین‌تر است. با انجام آنالیز رگرسیون خطی مشخص شد که بین غلظت فلوراید آب آشامیدنی و میزان پوسیدگی دندان ارتباط خطی مستقیم بسیار ضعیفی وجود داشت. بحث و نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان می دهد که در غلظت های پایین فلوراید آب آشامیدنی(10-53 میلی گرم بر لیتر) در پیش گیری از پوسیدگی دندان تاثیر قابل ملاحظه ای ندارد.}, keywords_fa = {آب آشامیدنی، فلوراید، پوسیدگی دندان، نورآباد ممسنی}, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-565-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-565-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2012} } @article{ author = {Purnajafian, A.R and Ghavam, S and Ghavam, S and HafeziAhmadi, M.R and Ghavam, M}, title = {Comparison Between Remifentanil And Fentanyl Effects on}, abstract ={Introduction: Intravenous opioid injection as premedication is one of the most common methods for preventing and controlling hemodynamic changes due to laryngoscopy and tracheal intubation. Using such drugs is not suggestsd in pregnant women who candidate for cesarean section, because of respiratory depression in the newborn, but in special conditions such as preeclampsia, anesthetists can inject low doses of fentanyl(as a synthetic opioid). Because of rapid metabolism of remifentanil and no respiratory effects in the newborn, it can be introduced as a perfect alternative for longer acting opioids in such conditions. Materials & Methods: This study was done as a randomized clinical trial on preeclamptic pregnant women who were candidate for cesarean section under general anesthesia. They were divided into two groups: in one group 1ml. fentanyl was injected before induction of anesthesia(n1=18) , and in the other group 0.05 g/kg/min remifentanil was infused for 3 minutes before induction (n2=20). Afterwars, of heart rate, systolic and diastolic blood pressures before and after intubation and also the newborn's apgar were measured and assessed. Findings: All hemodynamic indices increased after intubation in the fentanyl group , and increase in diastolic pressure an heart rate was significant. Mild increase in heart rate and decreasing in systolic and diastolic blood pressure after intubation in remifentanil group was achieved that the decrease in systolic blood pressure was significantly different(R1=154.35, R2=148.35). Comparison of changes between the two groups also demonstrated significant difference (Pval.<0.05). The newborns mean apgar score showed no signifant difference between the two groups(AP.remi=0.88, AP.fent=0.86). Discussion and Conclusion: Considering no difference between the newborns apgar in both the groups and results of assessment of hemodynamic indices, it can be suggested to use remifentanyl in pregnant women who are candidate for cesarean section under general anesthesia to prevent severe increase in blood pressure and heart rate during tracheal intubation.}, Keywords = {cesarean section, preeclampsy,}, volume = {19}, Number = {4}, pages = {20-25}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {مقایسه اثر رمی فنتانیل با فنتانیل بر تغییرات همودینامیک ناشی از لوله ‌گذاری تراشه در زنان باردار پره اکلامپتیک داوطلب سزارین}, abstract_fa ={مقدمه: یکی از روش های رایج در جلوگیری و کنترل تغییرات همودینامیک ناشی از لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه در بیهوشی عمومی، تزریق مخدر وریدی به عنوان پیش دارو است. استفاده از این دسته داروها در زنان باردار داوطلب سزارین به دلیل احتمال عوارض تنفسی در جنین توصیه نمی شود ولی در حضور شرایطی خاص مثل پره اکلامپسی، متخصص بیهوشی مجاز به تزریق مقـادیر کم فنتانیل به عنوان مخدر صناعی است. به نظر می رسد به دلیل متابولیسم سریع رمی فنتانیل و عدم باقی ماندن اثرات تنفسی در بدن جنین، این دارو می تواند به عنوان جایگزینی مناسب برای سایر مخدرهای طولانی اثرتر باشد. هدف از مطالعه حاضر مقـــایسه اثر رمی فنتـــانیل با فنتانیل بر تغییرات همودینامیک ناشی از لوله‌گذاری تراشه در زنان باردار پره اکلامپتیک کاندید سزارین می باشد. مواد و روش ها: این مطالعه به صورت کارآزمائی بالینی تصادفی در زنان باردار پره اکلامپتیک کاندید سزارین تحت بیهوشی عمومی انجام شد. نمونه های پژوهشی در دو گروه قرار گرفتند، گروه اول(18n=) قبل از القای بیهوشی 50 میکروگرم فنتانیل دریافت نمودند و برای گروه دوم(20n=) رمی فنتانیل با دوز µg/kg/min05/0 به مدت 3 دقیقه انفوزیون گردید. ضربان قلب، فشارخون سیستولیک و دیاستولیک قبل و بعد از لوله گذاری و هم چنین آپگار نوزاد پس از تولد ثبت گردید و با نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش: تمامی شاخص های همودینامیک در گروه اول بعد از لوله گذاری نسبت به قبل از آن افزایش پیدا کرده بود که از این میان افزایش فشارخون دیاستولیک و ضربان قلب معنی دار بود. افزایش خفیف در ضربان قلب و کاهش فشارخون سیستولیک و دیاستولیک پس از لوله گذاری نسبت به قبل از آن در گروه دوم ثبت شد که کاهش فشارخون سیستولیک معنی دار بود. مقایسه تغییرات بین دو گروه نیز تفاوت آماری معنی داری نشان داد(P0.05) بحث و نتیجه گیری: با توجه به عدم تفاوت آپگار نوزادان پس از تولد در دو گروه و یافته های مطالعه حاصل از ارزیابی شاخص های همودینامیک می توان توصیه کرد که در زنان باردار کاندید سزارین در صورت استفاده از بیهوشی عمومی، جهت جلوگیری از افزایش شدید فشار خون و ضربان قلب حین لوله گذاری تراشه، از انفوزیون رمی فنتانیل استفاده شود.}, keywords_fa = {سزارین، پره اکلامپسی، لوله گذاری تراشه، فنتانیل، رمی فنتانیل }, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-566-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-566-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2012} } @article{ author = {Malakootian, M and Moussavi, GH.R and Toolabi, A}, title = {A Study of kinetics And Biosorption Isotherms of}, abstract ={Introduction: One of the effective technologies to remove heavy metals is to use bio-absorbents which are economical, easy to access, and conformed to environmental standards. The aim of this research was to study the biosorption level of copper, zinc, lead, and cadmium using Ulothrix Zonata Algae from industrial wastewater. Materials ; Methods: was a cross sectional investigation. Sampling was done from wastewater of battery-making, electroplating and copper industries of Kerman City. Initial levels of Copper, Zinc, Lead and Cadmium were measured by atomic absorption spectrometry. To determine the absorption level of such metals by Ulothrix Zonata absorbent, various amounts of absorbent (0.2, 0.4, 0.5, 1, 1.5 g) were exposed to the mentioned wastewater under different pHs (3, 4, 5, 6, 7), various temperatures (10, 15, 20, 25, 30 °C) and different exposure times (15, 30, 45, 60 and 80 min). Then, the absorption isotherms and kinetic modeling of metallic ions were determined on the absorbent based on testing Longmuir, Freundlich, and first and second grade kinetics isotherm models. Findingsq Level of removing metals by Ulothrix Zonata absorbent was different. In optimum temperature 25 °C, optimum pH 4 for copper and lead metals , optimum pH 5 for zinc and cadmium metals, balanced contact time of 60 min and absorbent level of 1.5 g/L, removal level of copper, zinc, lead and cadmium was 98.2%, 96%, 98.4% and 94.7% respectively. The removal rate of lead was more than the other metals. Discussion ; Conclusion: Isotherm parameters showed that absorbent capacity for absorbing lead was higher, but absorption of copper and cadmium metals with energy height occurred. Concerning high absorption efficiency, Ulothrix Zonata algae can effectively be used to biosorption of heavy metals from industrial wastewater.}, Keywords = {Isotherm and Kinetic, heavy}, volume = {19}, Number = {4}, pages = {26-37}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {مطالعه کنتیکی و ایزوترم بیو جذب فلزات سنگین به وسیله جلبک اولوتریکس زوناتا از فاضلاب های صنعتی}, abstract_fa ={مقدمه: یکی از تکنولوژی های موثر برای حذف فلزات سنگین، استفاده جاذب های زیستی است. این امر به دلیل اقتصادی بودن، دستیابی راحت و منطبق بودن با استانداردهای زیست محیطی است. هدف از این مطالعه بررسی میزان بیو جذب فلزات مس، روی، سرب و کادمیوم به وسیله جلبک اولوتریکس زوناتا از فاضلاب های صنعتی است. مواد و روش ها: نوع این پژوهش مقطعی است. نمونه برداری از فاضلاب صنایع مس، باطری سازی و آبکاری شهر کرمان به عمل آمد. مقادیر اولیه فلزات مس، روی، سرب و کادمیوم آن ها با دستگاه جذب اتمی مشخص شد. جهت تعیین میزان جذب فلزات توسط جاذب اولوتریکس زوناتا مقادیر مختلفی از جاذب(2/0، 4/0، 5/0، 1، 5/ 1 گرم) تحت شرایط pH های مختلف(3، 4، 5، 6، 7)، دماهای مختلف(10، 15، 20، 25، 30 درجه سانتی گراد)، زمان تماس های مختلف (15، 30، 45، 60، 80 دقیقه) در فاضلاب های مذکور تماس داده شدند. سپس ایزوترم های جذب و مدل سازی سینتیکی یون های فلزی بر روی جاذب بر اساس آزمون مدل های ایزوترم لانگمویر، فروندلیچ و سینتیک های نوع اول و دوم تعیین شدند. یافته های پژوهش: میزان حذف فلزات به وسیله جــــاذب اولوتریکس زوناتا متفاوت بود. در دمای بهینه 25 درجه سانتی گراد،pH بهینه 4 برای فلزات مس و سرب،pH بهینه 5 برای فلزات روی و کادمیوم، زمان تماس تعادلی 60 دقیقه و مقدار جاذب g/L 5/1، میزان حذف فلزات مس، روی، سرب و کادمیوم به ترتیب 2/98، 96، 4/98 و 7/94 درصد بود، که میزان حذف فلز سرب بیشتر از دیگر فلزات بود. بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده، جذب فلزات از مدل های فروندلیچ، لانگمویر و معادله سینتیک درجه دوم تبعیت نمود. پارامترهای ایزوترم نشان داد که ظرفیت جاذب در جذب فلز سرب بیشتر است اما جذب فلز مس و کادمیوم با انرژی بیشتری صورت گرفت. با توجه به راندمان بالای جذب، جلبک اولوتریکس زوناتا می تواند به طور موثری جهت بیو جذب فلزات سنگین از فاضلاب های صنعتی به کار رود.}, keywords_fa = {ایزوترم و کینتیک، فلزات سنگین، جلبک اولوتریکس زوناتا، فاضلاب های صنعتی}, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-567-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-567-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2012} } @article{ author = {}, title = {Promotion of Sun Protection in Children: An}, abstract ={Introduction: Excessive sun exposure in childhood has been associated with the development of skin cancer. The aim of this study was the promotion of sun protection behaviors in 1-8 years old children through mother education based on Social Cognitive Theory (SCT). Materials & Methods: One hundred and sixty five mothers with 1-8 years old children referring to Emamshahr health care center of Yazd city participated in this study. The study subjects were randomized to either an intervention (70 subjects) or control (90subjects) group. Data was collected using Persian version of Parental Sun Protection Scale (PSPS), before and two months after performing the educational intervention program and then analyzed using SPSS 11.5 software, descriptive statistics, chi square test, t test and paired t test. Findings: Results of this study showed significant differences in mean scores of self efficacy (P0.001), norms (P0.001), impediments (P0.01), and expectancies (P0.001), in intervention group two months after performing the educational intervention program. Significant increases were also found in behaviors of using the sun protection strategies such as sun screen usage (P0.001), protective clothing (P0.01), and sun avoidance (P0.007) in intervention group. There was no significant difference in mean scores of variables among control group. Discussion & Conclusion: The results of this study showed the applicability of educational intervention based on Social Cognitive Theory to promote sun protection behaviors in children via education of their mothers.}, Keywords = {skin cancer, educational}, volume = {19}, Number = {4}, pages = {38-45}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {ارتقای محافظت کودکان در برابر نور خورشید: یک مداخله آموزشی مبتنی بر تئوری شناختی اجتماعی برای پیش گیری اولیه از سرطان پوست از طریق آموزش مادران}, abstract_fa ={مقدمه: مواجهه بیش از حد با نور خورشید در طول دوران کودکی با ایجاد سرطان پوست در ارتباط می باشد. هدف این مطالعه ارتقای رفتارهای محافظت کننده کودکان 1 تا 8 ساله در برابر نور خورشید از طریق انجام مداخله آموزشی با محوریت مادران بر اساس تئوری شناختی اجتماعی است. مواد و روش ها: صد و شصت پنج نفر از مادران مراجعه کننده به مرکز بهداشتی درمانی منطقه امام شهر یزد که دارای کودکان 1 تا 8 ساله بودند، در این مطالعه شرکت کردند. افراد شرکت کننده به طور تصادفی در دو گروه مداخله(75 نفر) یا گروه کنترل(90 نفر) قرار گرفتند. داده ها با استفاده از نسخه فارسی پرسش نامه Parental Sun Protection Scale (PSPS) قبل از اجرای مداخله آموزشی و دو ماه بعد از آن گردآوری شد و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 11.5 و آمار توصیفی،کای اسکور، آزمون های تی و تی زوجی تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش: بر اساس نتایج این مطالعه، دو ماه پس از اجرای مداخله آموزشی، اختلاف معنی داری در میانگین نمرات خودکارآمدی(P≤0/001)، نرم ها(P≤0/001)، موانع(P≤0/001)و انتظارات(P≤0/001) در گروه مداخله مشاهده شد. هم چنین افزایش معنی داری در میانگین نمره رفتارهای مادران گروه مداخله در به کارگیری راهبردهای محافظت از نور خورشید مانند استفاده از کرم ضد آفتاب(P≤0/001)، لباس های محافظت کننده(P≤0/001) و اجتناب از نور خورشید(P≤0/007)، ایجاد شد. اختلاف معنی داری در متغیرهای مورد بررسی در گروه کنترل مشاهده نشد. بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه کارایی مداخله آموزشی بر اساس تئوری شناختی اجتماعی را بر ارتقای رفتارهای محافظت کننده کودکان از نور خورشید از طریق آموزش مادران آن ها، نشان داد.}, keywords_fa = {سرطان پوست، مداخله آموزشی، تئوری شناختی اجتماعی}, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-570-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-570-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2012} } @article{ author = {Ahmadzadeh, A and Feizie, M and HabibiRezaie, M}, title = {Agonist Effect of Papaverine on Human}, abstract ={Introductioni Glycation is a non enzymatic reaction initiated by the primary addition of sugar to the amino groups of proteins.In the early stage of glycation, the synthesis of intermediates leading to formation of Amadori compounds occurs. In the late stage, advanced glycation end product (AGE)is irrevesibly formed after a complex cascade of reactions. Glycation also affect diabetes-related complications physiological aging and neurodegenerative diseases such as alzeimers. Materials & Methodsi In this study, HSA incubation with glucose and different concentration of papaverine for 42 days at 37°C. as well as HSA incubation alone (control sample), with glucose(glycated sample)were treated respectively under the same conditions. After 42 days, the samples by use of circular dichroism, fluorescence and UV spectroscopy were investigated. Findingsi HSA glycation increases alon with rising of papaverine concentration. Samples containing papaverine showed more changes in secondary structure free amino groups and AGE fluorescence in relation to glycated and control samples. Discussion & Conclusion: In glycated helix and sheet a 5.7% decrease and 3.1% increase were seen in comparison to the control respectively. Glycated showed 14.2% fluorescence more than the control. Free lys number in glycated showed 8% less in relation to the control. All this cases showed more changes in samples which contained papaverine. HSA absorb in presence of papaverine showed that papaverine cause more lys contact with sugar and an increase in glycation.}, Keywords = {glycation, human serum}, volume = {19}, Number = {4}, pages = {46-56}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {بررسی اثر آگونیستیک پاپاورین برفرایند گلایکه شدن آلبومین سرم انسانی}, abstract_fa ={مقدمه:گلایکه شدن یک واکنش غیر آنزیمی است که با واکنش قند با گروه های آمین پروتئین شروع می شود. در مرحله اولیه گلایکه شدن سنتز ترکیبات حد واسط آمادوری رخ می دهد. و در مرحله پایانی پس از یک سلسله واکنش های پیچیده و برگشت ناپذیر محصولات پیشرفته گلایکه شدن(AGE) ایجاد می گردد. گلایکه شدن اختلالات مرتبط با دیابت، پیری فیزیولوژیک و آلزایمر را تحت تاثیر قرار می دهد. مواد و روش ها: در این مطالعه آلبومین سرم انسان همراه با گلوکز و در حضور غلظت های مختلف پاپاورین به مدت 42 روز در دمای ˚C 37 تیمار شد. هم چنینHSA به تنهایی به عنوان نمونه کنترل و در نمونه دیگر همراه با گلوکز به عنوان نمونه گلایکه تحت همان شرایط نگهداری شد. سپس نمونه ها با دو رنگ نمایی دورانی، فلورسانس و اسپکتروسکوپی فرابنفش بررسی شد. یافته های پژوهش:گلایکه شدن آلبومین سرم با افزایش غلظت پاپاورین بیشتر می شود. نمونه های دارای پاپاورین تغییرات بیشتری در ساختار دوم، فلورسانس وابسته به محصولات AGE و تعداد لیزین آزاد نسبت به نمونه گلایکه وکنترل نشان می دهند. بحث و نتیجه گیری:در گلایکه مارپیچ آلفا و صفحات بتا به ترتیب 7/5 درصد کاهش و 1/3 درصد افزایش نسبت به کنترل نشان می دهد. گلایکه 2/14 درصد فلورسانس بیشتر نسبت به کنترل نشان می دهد. تعداد لیزین آزاد برای گلایکه 8 درصد نسبت به کنترل کاهش نشان می دهد. در نمونه های دارای پاپاورین تمامی این موارد بیشتر تغییر می کند. تغییر جذب آلبومین در حضور پاپاورین نشان می دهد که پاپاورین سبب شده لیزین های بیشتری با قند تماس پیدا کنند و گلایکه شدن افزایش یابد.}, keywords_fa = {گلایکه شدن، آلبومین سرم انسانی، پاپاورین }, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-571-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-571-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2012} } @article{ author = {DirekvandMoghadam, A and Sohrabi, Z and jafarpur, M}, title = {Effects of Education on The Knowledge And Action of The}, abstract ={Introduction: Family planning is the most effective strategy in reducing the world population. Family planning was replaced by reproductive health since 1994 and the role of men is one of the most important aspects of this program. Therefore, determination of men's knowledge in family planning and the role of education in enhancing the awareness are important. This study has been performed to determine the impact of education on knowledge and performance of the married men's contribution to family planning. Materials & Methods: During the investigation, 500 married men working at hospitals and health centers of Ilam were studied by use of easy sampling method. A questionnaire was used to collect data. Analyzing the data was performed by SPSS software and Paired t-test, x2 and Fisher. Findings: It was shown that mean of score about men's knowledge of family planning before the education was statistically different from that of after the education. A signficant difference was seen between the men's age, education, job and their wives. Before the education, the most frequent method of contraception was pills usage, (53.9%) and the lowest frequencies were IUD and DMPA (0%). After the education, pills continued to be the most frequent method of contraception (28/4%) and DMPA (0/8 %) as the rarest.}, Keywords = {}, volume = {19}, Number = {4}, pages = {57-61}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {تاثیر آموزش بر آگاهی و عملکرد مردان متأهل شاغل در بیمارستان ها و مراکز بهداشتی و درمانی شهر ایلام در خصوص مشارکت در تنظیم خانواده طی سال 87}, abstract_fa ={مقدمه: تنظیم خانواده از موثرترین راهکارهای مقابله با افزایش بی رویه جمعیت جهان است. از سال ١٩٩٤ بهداشت باروری جایگزین تنظیم خانواده گردیده و نقش مردان یکی از جنبه های مهم این برنامه به شمار می آید. بنابراین، تعیین سطح آگاهی مردان در خصوص تنظیم خانواده و نقش آموزش در افزایش این آگاهی حائز اهمیت است. لذا مطالعه کنونی با هدف تعیین تأثیر آموزش بر آگاهی و عملکرد مردان متاهل در خصوص مشارکت در تنظیم خانواده اجراء گردید. مواد و روش ها: طی این مطالعه 500 مرد متاهل شاغل در بیمارستان ها و مراکز بهداشتی درمانی شهر ایلام با روش نمونه گیری آسان مورد بررسی قرار گرفتند. روش گردآوری داده ها پرسش نامه بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری t، کای دو و تست فیشر انجام شد. یافته های پژوهش: میانگین نمره سطح آگاهی شرکت کنندگان در مطالعه قبل و بعد از آموزش تفاوت معنی دار داشت. بین سطح آگاهی با سن، شغل و تحصیلات مردان و همسرانشان ارتباط معنی داری گزارش شد. بیشترین فراوانی روش جلوگیری از بارداری قبل از آموزش مربوط به قرص جلوگیری از بارداری(9/53 درصد) و کمترین فراوانی مربوط به IUD و آمپول(صفر درصد) بود. بعد از آموزش هم چنان بیشترین فراوانی مربوط به قرص جلوگیری از بارداری(4/28 درصد) و کمترین فراوانی مربوط به آمپول( 8/0 درصد) بود. بحث و نتیجه گیری: ارتقاء آگاهی مردان سبب افزایش مشارکت آن ها در برنامه های تنظیم خانواده می شود. لذا آموزش های مداوم در این باره توصیه می گردد.}, keywords_fa = {}, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-577-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-577-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2012} } @article{ author = {Mehdizadeh, F and Mehdizadeh, H and Sarmadi, M.R and Azizi, M and Allaei, M}, title = {A Study on Electronic Learning Readiness of}, abstract ={Introduction: Nowadays, electronic learning is not a choice but a necessity for higher education. This study aims at investigating readiness of faculty members of Iranian west medical universities in application of e-learning in learning processes. Materials & Methods: Running a stratified sampling technique, 140 faculty members of Iranian west medical universities were selected and their readiness for electronic learning application was assessed by a researcher-developed questionnaire. The reliability of the instrument turned out as acceptable using Cronbach’s Alpha coefficient. Hypotheses were tested utilizing t-test and one-way analysis of variance (ANOVA). Findings: Results of the study revealed that the respondents mostly believed in the effectiveness of e-learning environments in learning process. Further, those who had had abroad studies opportunities believed in the effectiveness of such environments, had knowledge and skill on these areas and used the environments more than others. Discussion & Conclusion: Providing opportunities for academic staff to experience learning and teaching process abroad and attending the e-learning conferences and workshops, especially for those who have been graduated more than ten years ago, would persuade them to utilize e-learning environments}, Keywords = {electronic learning, web based education, medical education}, volume = {19}, Number = {4}, pages = {62-69}, publisher = {Ilam University of Medical Sciences}, title_fa = {بررسی میزان آمادگی اعضای هیات علمی دانشگاه های علوم پزشکی غرب کشوربرای کاربرد آموزش الکترونیکی در فرایند یاددهی-یادگیری}, abstract_fa ={مقدمه: آموزش الکترونیکی مجموعه وسیعی از نرم افزارهای کاربردی و روش های آموزشی شامل: آموزش مبتنی بر رایانه، مبتنی بر وب و کلاس های درس مجازی است. این پژوهش با هدف بررسی میزان آمادگی اعضای هیات علمی دانشگاه های علوم پزشکی غرب کشور برای کاربرد آموزش الکترونیکی در فرایند یاددهی-یادگیری صورت گرفته است. مواد و روش ها: 140 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه های علوم پزشکی غرب کشور که با استفاده از روش نمــونه گیری تصادفی-طبقه ای، انتخاب گردیدند؛ در این مطالعه شرکت کردند. ابزار جمع آوری داده ها، یک پرسش نامه‌ محقق ساخته بوده که پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ قابل قبول برآورد گردید. فرضیات با استفاده از آزمون t و تجزیه و تحلیل یک طرفه واریانس آزمون شده اند. یافته های پژوهش: نتایج این تحقیق، حـــاکی از این است که پاسخگویان در حد زیادی به اثر بخـــشی محیط های آموزش الکترونیکی در فرایند یاددهی-یادگیری، اعتقاد داشته اند. هم چنین پاسخگویانی که فرصت مطالعاتی خارج از کشور داشته اند، بیشتر از سایر پاسخگویانی که به اثر بخشی محیط های آموزش الکترونیکی اعتقاد داشته، دارای دانش و مهارت زیادی در زمینه این محیط ها بوده و بیشتر از محیط های آموزش الکترونیکی استفاده کرده اند. بحث و نتیجه گیری: فراهم نمودن زمینه حضور اعضای هیات علمی در دانشگاه های خارج از کشور در قالب فرصت مطالعاتی، برگزاری کارگاه های آموزشی و همایش های علمی، به خصوص برای اعضای هیات علمی هایی که بیشـــــتر از ده سال از فارغ التحصیلی آن ها می گذرد، می تواند در محیط های آموزش الکترونیکی موثر واقع گردد.}, keywords_fa = {آموزش الکترونیکی، یادگیری الکترونیکی، آموزش پزشکی}, url = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-578-en.html}, eprint = {http://sjimu.medilam.ac.ir/article-1-578-en.pdf}, journal = {Journal of Ilam University of Medical Sciences}, issn = {1563-4728}, eissn = {2588-3135}, year = {2012} }