۵ نتیجه برای خشونت
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۷ )
چکیده
چکیده
مقدمه : خشونت علیه زنان از مشکلات عمده بهداشتی و حقوقی انسانها محسوب می گردد و به هر رفتار خشنی اطلاق می گردد که وابسته به جنسیت بوده و به آسیب جسمی، جنسی، روانی و یا رنج زنان منجر شود. جایگاه ضعیف اقتصادی و اجتماعی زنان در اکثر جوامع همراه با باورهای غلط فرهنگی-مذهبی، ترس از آبرو و گاه نبود قوانین محکم موجب گردیده تا رایج ترین نوع خشونت علیه زنان، خشونت خانگی باشد که توسط همسران اعمال می گردد. نتایج پژوهش ها در کشورهائیکه مطالعات معتبر و در مقیاس وسیع صورت گرفته نشان می دهد که؛ ۷۰-۲۰ درصد زنان توسط شرکای جنسی خود مورد آزار قرار گرفته اند .پدیده همسر آزاری منجر به پیامدها و عوارض گوناگون جسمانی و روانی در زن آسیب دیده می گردد. این مطالعه با هدف بررسی میزان اختلالات روانی در زنان تحت خشونت همسر انجام گرفته است.
مواد وروش ها: این مطالعه از نوع توصیفی-تحلیلی به روش مقطعی است که بر روی ۳۸۰ زن ارجاع شده به پزشکی قانونی استان به علت همسر آزاری به عنوان گروه مورد و ۳۸ نفر از زنان مراجعه کننده به پزشکی قانونی استان به دلایل غیر از خشونت به عنوان گروه شاهد صورت گرفت. ابزار سنجش فرم تجدید نظر شده فهرست علایم ۹۰ سوالی بود که میزان شدت نشانه ها و شکایات معمولی روانی در ابعاد ۹ گانه شکایت جسمانی، وسواس، حساسیت در روابط متقابل، افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، ترس مرضی، افکار پارانوئید و روان پریشی را ارزیابی می نماید و از پایایی و روایی مناسب برخوردار است. داده ها از طریق نرم افزار ۱۱ SPSS و با استفاده از روشهای آماری توصیفی، آزمون t مستقل، مجذور کای و تحلیل واریانس تجزیه و تحلیل شد.
یافته های پژوهش: میانگین سنی موارد پژوهش در گروه مورد ۸/۵±۴/۲۸ و در گروه شاهد ۵/۹±۹/۲۷ بود. ۶۰ درصد افراد گروه مورد و ۸/۵۵ درصد گروه شاهد روستایی و بقیه را زنان شهری تشکیل می دادند. ۵۱ درصد از گروه مورد دارای سطح تحصیل پایین تر از دیپلم بودند. نتایج حاصل از پرسشنامه SCL-۹۰-R نشان داد که نمره آزمودنی های گروه مورد در ابعاد شکایات جسمانی، افسردگی و وسواس بیش از نقطه برش(۲) بوده و نیاز به درمان داشتند. مقایسه بین گروه مورد و گروه شاهد نشان داد که اختلافی معنی دار بین ۳ بعد شکایات جسمانی (P=۰,۰۱)، افسردگی (P=۰/۰۰۸) و پرخاشگری (p=۰.۰۳۷) وجود دارد.
بحث و نتیجه گیری: پژوهش اخیر نشانگر پیامدهای روانی همسر آزاری و خشونت علیه زنان بوده و تاییدی بر آسیب به سلامت روان زنان بر اثر خشونت است. اختلال در سلامت روان زنان علاوه بر تحمیل هزینه های گزاف مراقبتی و دارویی بر جامعه، زندگی خانوادگی و تربیت فرزندان را دچار مشکل می سازد. بنابراین کوشش در پیشگیری از خشونت علیه زنان در سطح جامعه راهی برای حفظ سلامت روان آنان است.
ناهید محمدی، فاطمه شبیری، مسعود خداویسی،
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: بارداری نه تنها مانعی برای خشونت فیزیکی محسوب نمی گردد بلکه باعث تشدید خشـــــونت نـیز می گردد. این مطالعه به منظور بررسی خشونت فیزیکی در دوران بارداری در افراد مراجعه کننده به مرکز پزشکی قانونی و شوراهای حل اختلاف شهر همدان در سال های ۸۷-۱۳۸۵ انجام گرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی-مقطعی بر روی ۱۷۰ نفر زن باردار که از نواحی مختلف تحت خشونت بودند به روش در دسترس انجام گرفت. و ابزار جمع آوری داده ها با استفاده از پرســــش نامه بود و در نهایت اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS v,۱۳ مورد آنالیز قرار گرفت.
یافته های پژوهش: نتایج این نشان داد که بیشتر افراد مورد مطالعه(۷۸/۲۱ درصد) درگروه سنی ۲۵ سال بودند و ۵۸/۲۰ درصد در سن شانزده سالگی ازدواج کرده بودند. ۷۷/۷۱ درصد خانه دار و ۵۳/۸۳ درصد ساکن شهر بودند. بیشتر افراد مورد مطالعه در منزل استیجاری(۵۸/۵۰ درصد) و زیر مساحت ۷۰ متر زندگی می کردند. ۱۲/۵۴ درصد از زنان قبل از باداری تحت خشونت فیزیکی بودند و خشونت در زمان بارداری در آن ها به ۷/۸۸ درصد افزایش یافته بود. بیشترین خشونت فیزیکی در سه ماهه دوم بارداری و در نواحی اندام های فوقانی و تحتانی بود. بیشترین عامل خشونت فیزیکی فقر و حاملگی ناخواسته بود و بیشترین عارضه خشونت فیزیکی سقط بود. آزمون های آماری ارتباط معنی داری را بین عوارض ناشی از خشونت فیزیکی با سن بارداری و نواحی مورد خشونت نشان داد.(P<۰.۰۵)
بحث و نتیجه گیری: با توجه به افزایش میزان خشونت در بارداری و عوارض آن، مشاوره و غربالگری منظم میزان خشونت فیزیکی در دوران بارداری توصیه می گردد.
مصیب مظفری، حامد توان،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: خشونت اعم از فیزیکی و کلامی علیه پرستاران مساله ای بسیار جدی است که می تواند کیفیت مراقبت پرستاری را دچار مخاطره سازد. تاکنون اندازه و وسعت خشونت علیه پرستاران و عوامل آن به طور دقیق در ایران شناخته نشده است. لذا هدف از این مطالعه بررسی انواع خشونت علیه پرسنل پرستاری در بیمارستان های آموزشی شهر ایلام در سال ۱۳۹۱ بوده است.
مواد و روش ها: در یک مطالعه توصیفی با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته، تجارب یک نمونه تصادفی شامل ۱۴۷ پرستار شاغل در بیمارستان های آموزشی شهر ایلام از خشونت های کلامی و فیزیکی تجربه شده در طول سال ۱۳۹۰ مورد بررسی قرار گرفت.
یافته های پژوهش: ۷/۸۷ درصد از شرکت کنندها مورد خشونت کلامی و ۱/۲۳ درصد مورد خشونت فیزیکی توسط بیمار قرار گرفته اند. هم چنین ۸/۸۹ درصد از پرستاران خشونت کلامی و ۸/۲۳ درصد خشونت فیزیکی توسط همراه بیمار را تجربه کرده اند. بر اساس نتایج، رایج ترین نوع خشونت علیه پرستاران زن و مرد به ترتیب خشونت کلامی و فیزیکی بوده است. هم چنین رابطه معناداری بین خشونت کلامی و فیزیکی علیه سن پرستاران به دست آمد، بدین صورت که خشونت کلامی و فیزیکی بیمار یا همراه بیمار علیه پرستاران با افزایش سن پرستار بیشتر می شود.
بحث و نتیجه گیری: وقوع خشونت کلامی و فیزیکی علیه پرسنل پرستاری بسیار بالا بوده و افزایش حراست بیمارستان ها در جهت کاهش خشونت پیشنهاد می شود. استفاده از رسانه ها و هم چنین آموزش کادر درمانی در زمینه کنترل خشونت و حمایت از آنان به منظور کاهش خشونت می تواند راه گشا باشد.
رضا دادفر ، فاطمه بازدار، امیر عبدالحسینی ، عباس نصراللهی ، فرمان عزیز نیا، سعید احمدی ،
دوره ۲۱، شماره ۷ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: خشونت و بدرفتاری از رایج ترین جرائم اجتماعی جهان امروز است. تحقیقات نشان داده اند اولین احساسی که قربانیان جنایت پس از تهاجم تجربه می کنند درماندگی است و افسردگی و نگرانی بعدا بروز می کند(احمدی و همکاران، ۱۳۸۵). هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین باورهای فراشناختی با انواع خشونت خانگی در زنان قربانی شهر اردبیل می باشد. روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آمار ی پژوهش کلیه زنان متاهل مراجعه کننده به مرکز مشاوره نیروی انتظامی شهر اردبیل بودند که از میان آنها ۲۰۰نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها: از پرسش نامه باورهای فراشناختی و پرسش نامه تاکتیک های تعارضی استفاده شد. داده های پژوهش با روش آماری ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها : رابطه معنادار بین ابعاد باورهای فراشناختی و انواع خشونت خانگی (مذاکره، پرخاشگری روان شناختی، زورگویی جنسی و آسیب و صدمه جسمی ) به دست آمد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش خشونت خانگی با مشکلات زیادی در زنان قربانی همراه است و ارتباط خشونت با باورهای فراشناخت اثبات شد این زنان دارای خودآگاهی پایین، اعتماد شناختی کم و باورهای منفی نگرانی می باشند که باعث می شود از طرف شریک زندگی مورد خشونت قرار گیرند، برخی از این نتایج را می توان به مورد خشونت واقع شدن و پیامد آن تلقی نمود
پرویز بگرضایی، حبیب الله زنجانی، سیف الله سیف اللهی،
دوره ۲۷، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: ساختار بعضی خانواده ها شرایط را برای اعمال خشونت علیه زنان فراهم می آورد. این تحقیق سعی دارد از دریچه نوع روابط حاکم در خانواده به بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی خانوادگی و مولفه های آن بر خشونت علیه زنان بپردازد.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش مشتمل بر تمام زنان متاهل۵۰-۱۵ سال شهر ایلام می باشد که طبـــق اطلاعات مرکز آمار ایران تعداد آن ها ۴۰۸۴۶ نفر بود که در مجموع ۴۰۰ نفر بر اساس فرمول کوکران و با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شد. جمع آوری اطلاعات از طریق پرسش نامه خشونت علیه زنان اشتروس و همکاران(۱۹۹۶) و پرسش نامه محقق ساخته سرمایه اجتماعی و مولفه های آن صورت گرفت. جهت تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده و به این منظور از نرم افزار SPSS vol,۲۲ بهره گرفته شد.
یافته های پژوهش: خشونت روانی-عاطفی و خشونت اقتصادی در بین انواع خشونت تجربه شده در زنان شایع تر بودند. یافته های این بررسی نشان داد که بین خشونت علیه زنان و متغیر سن زن، تحصیلات زن و مرد، درآمد خانواده، تعداد فرزندان، پایگاه اقتصادی، اجتماعی مرد، قدرت زن در ساختار خانواده رابطه معناداری وجود دارد(P=۰,۰۰۱). نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که ۶۲ درصد از تغییرات متغیر خشونت علیه زنان به وسیله متغیر سرمایه اجتماعی و مولفه های آن(اعتماد بین شخصی، حمایت اجتماعی، مشارکت اجتماعی، همکاری و همیاری خانوادگی، روابط و تعاملات اجتماعی، مدارای اجتماعی، انسجام اجتماعی، رضایت از زندگی و آگاهی حقوقی) تبیین شده است(P=۰,۰۰۱).
بحث و نتیجه گیری: برخورداری زنان از سرمایه اجتماعی و مولفه های آن نظیر، حمایت های اجتماعی، مشارکت اجتماعی، روابط و پیوندهای اجتماعی، اعتماد اجتماعی، آگاهی اجتماعی و رضایت از زندگی، بهبود کیفیت زندگی زناشویی و کاهش پدیده خشونت خانگی را به همراه دارد.