[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: درباره نشريه :: صفحه اصلي :: آخرين شماره :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
نمایه ها::
برای نویسندگان::
هزینه چاپ::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
سیاست های نشریه ::
بیانیه اخلاقی::
ثبت شکایت::
::
Citation Indices from GS

Citation Indices from GS

AllSince 2020
Citations69113538
h-index2919
i10-index20078
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
ثبت شده در

AWT IMAGE

AWT IMAGE

..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۱۰ نتیجه برای انسولین

غلامحسین فرجاه، ... ،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۶ )
چکیده

چکیده مقدمه: تشکیل میلین به بلوغ و تکامل سیتو اسکتال آکسون و میتو کندری وابسته است. فاکتور رشد عصب و فاکتور رشد شبه انسولین بصورت اختصاصی در تنظیم آنها نقش دارند . مواد و روش ها : این تحقیق یک مطالعه تجربی است که از ۴۸ سر موش صحرایی نر ( gr ۲۵۰- ۲۰۰ ) استفاده شد . پس از قطع عصب سیاتیک، ۱ سانتی متر از عصب برداشته شد و شکاف حاصله توسط یکی از ۴ روش زیر ترمیم شد(مجرای پلی وینیلدین فلوراید یا (PVDF) با فاکتور رشد عصب و فاکتور رشد شبه انسولین ۱، اتوگرافت، شم و کنترل). عصب سیاتیک در پایان هفته چهارم و دوازدهم توسط میکروسوپ الکترونی مورد مطالعه قرار گرفت. یافته های پژوهش: در پایان هفته چهارم پس از ترمیم، تعداد آکسون های بدون میلین در گروه های اتو گرافت و فاکتورهای رشد اختلاف معنی داری نداشت ولی در پایان هفته دوازدهم، تعداد آکسون های بدون میلین در گروه اتوگرافت نسبت به گروه فاکتورهای رشد ((P<۰,۰۱ اختلاف معنی داری داشت. چگالی میکروتوبول ها در هفته دوازدهم پس از ترمیم، در گروه نرمال و اتوگرافت اختلاف معنی داری ندارند . ستیغ میتوکندری در گروه های آزمایش موازی با محور درازشان بود. نتیجه گیری نهایی : از نتایج این مطالعه می توان نتیجه گرفت که با توجه به اثرات مثبت فاکتورهای رشد بر روی رشد و تکامل میکروتوبول ها و متیوکندری ها، ممکن است برای ترمیم ضایعات عصب محیطی مفید باشد.
امیر قریب، زهره فائزی نژاد،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده

مقدمه: مصرف انسولین از طریق دهان بهترین و ساده ترین روش تجویز این هورمون بوده و خوشایند بیماران استفاده کننده از آن می باشد. در این مطالعه، ابتدا نانولیپوزوم های انسولین پوشش دار شده با ماده کیتوزان با فرمولاسیونی جدید تهیه شد، سپس کارایی آن در شرایط in vivo مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش ها: محلول نانولیپوزوم های حاوی انسولین با بار سطحی منفی به روش تبخیر فاز معکوس با استفاده از موادی نظیر لیستین، کلسترول، ستیل دی فسفات و بتا سیکلو دکسترین با فرمولاسیون های متفاوت تهیه گردید و سطح خارجی نانولیپوزوم ها با کیتوزان پوشش داده شد. سپس، ضریب محصورکنندگی نانولیپوزوم های تهیه شده پس از تخریب غشای نانولیپوزوم ها، به روش اسپکتروفتومتری اندازه گیری شد. در نهایت، توانایی نانولیپوزوم های تهیه شده حاوی انسولین در کاهش گلوکز خون خرگوش های مبتلا به دیابت بعد از تجویز خوراکی آن مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش: نتایج این تحقیق نشان داد که ضریب محصور شوندگی انسولین در نانولیپوزوم های تهیه شده با فرمولاسیون جدید به کار رفته به طور قابل توجه نسبت به سایر فرمولاسیون های دیگر بیشتر بوده و معادل ۱۶/۰±۷۹ می باشد. مطالعات in vivo به طور دقیق نمایانگر این بود که نانولیپوزوم های تهیه شده حــاوی انسولین می تواند به شکلی مؤثر گلوکز خون را در خرگوش های دیابتی مورد آزمایش کاهش دهد. بحث و نتیجه گیری: یافته های این تحقیق به صورت واضح نشان داد که انسولین خوراکی تهیه شده به عنوان یک گزینه جدید از کارایی لازم برخوردار است.
محمدرضا شهرکی ، حمیده میرشکاری، احمدرضا شهرکی، سارا خمر مقدم، الهام شهرکی،
دوره ۲۱، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: از آن جائی که استرس با فعال نمودن محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال بر ترشح هورمون های مختلف و متابولیسم اثر می کند، هدف این مطالعه بررسی اثر استرس شنای اجباری در آب سرد بر مقاومت به انسولین، انسولین سرم و قندخون در موش های صحرایی نر می باشد. مواد و روش ها: این مطالعه بر روی ۳۰ سر موش صحرایی نر از نژاد Wistar-Albino۵ تا ۷ ماهه با میانگین وزنی ۲۵۰-۲۰۰ گرم انجام شد که پس از توزین به سه گروه مساوی شم کنترل(۳)، کنترل(۲) و آزمون(۱) تقسیم شدند، (n=۱۰). گروه تست روزانه یک دقیقه به مدت ۲۰ روز شنای اجباری در آب سرد داشت، حیوانات گروه کنترل روزانه درحوض خالی قرار می گرفتند و گروه شم کنترل در این مدت هیچ گونه محرکی دریافت نکردند. دو روز قبل از پایان دوره آزمایش از تمام حیوانات مورد بررسی پس از دریافت گلوکز خورکی(۱ gr/kg) تست تحمل گلوکز اندازه گیری شد. در پایان دوره حیوانات مورد مطالعه با اتر بی هوش و خون گیری جهت اندازه گیری قندخون ناشتا و انسولین سرم انجام شد. نتایج حاصل از این بررسی با نرم افزار آماری SPSS Vol,۱۱ و آزمون های آماری آنالیز واریانس و توکی آنالیز گردید. نتایج به دست آمده به صورت میانگین و انحراف معیار بیان شد و سطح معنی داری از آزمون ها α=۰.۰۵ در نظر گرفته شد. یافته های پژوهش: نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که قندخون ناشتا، تست تحمل خوراکی گلوکز، مقاومت به انسولین و میزان مصرف آب و غذای حیوانات گروه آزمون، افزایش معنی داری نسبت به دو گروه دیگر داشت، در صورتی که وزن نهایی حیوانات گروه آزمون نسبت به گروه های دیگر کاهش معنی داری را نشان داد. بحث و نتیجه گیری: نتایج این بررسی نشان داد که شنای احباری در آب سرد، بر قندخون ناشتا و تست تحمل گلوکز موثر و موجب افزایش مقاومت به انسولین در موش های نر می شود.
دکتر ابراهیم فلاحی، آقای امیرحسین خلخالی راد، آقای سجاد روستا، دکتر مژگان کاویانی،
دوره ۲۱، شماره ۷ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده

زمینه و هدف: هر چند ارتباط غذاها و مواد مغذی با سندرم متابولیک تا حدودی شناخته شده است، مطالعه الگوهای غذایی و ارتباط آن با سندرم متابولیک فواید بیشتری نسبت به بررسی ارتباط منحصراً یک یا چند ریز مغذی دارد؛ بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط الگوهای غذایی سالم با سندرم متابولیک در شهر خرم‌آباد انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، ۹۷۳ نفر(۲۳۷ مرد و ۷۳۶ زن) از ساکنین شهر خرم‌آباد به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و بصورت تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. دریافت های غذایی افراد ارزیابی، وزن و قد اندازه گیری و نمایه توده بدن محاسبه شد. نمونه خون سیاهرگی جهت اندازه گیری سطح متغیرهای متابولیکی جمع آوری و فشار خون اندازه گیری شد. سندرم متابولیک طبق معیارهای AHA (انجمن قلب آمریکا) تعریف شد. یافته ها: در این مطالعه نشان داده شد افرادی که در بالاترین پنجک الگوی غذایی سالم قرار داشتند، در مقایسه با افراد پایین ترین پنجک، شانس کمتری برای ابتلا به سندرم متابولیک(نسبت شانس ۴۳/۰ و فاصله اطمینان ۹۵%: ۲۶/۰ تا ۷۱/۰) داشتند. نتیجه گیری: یافته های مطالعه حاضر نشان می دهد که الگوی غذایی سالم(ماکیان، لبنیات کم چرب، لبنیات پرچرب، سبزیجات کلمی، سبزیجات زرد، سبزیجات برگ سبز، سایر سبزیجات، حبوبات، غلات کامل، ماهی، زیتون، میوه) با خطر پایین سندرم متابولیک همراه است.
حسن گلشنی ، مجید دوستی، فاطمه سایه میری، کریمه حقانی، سالار بختیاری ،
دوره ۲۲، شماره ۵ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده

چکیده مقدمه: تومور نکروز فاکتور(TNF-α) سایتوکاینی قوی می باشد که به عنوان یک عامل دخیل در فرایندهای التهابی و تنظیمات سیستم ایمنی و در توسعه چاقی، مقاومت به انسولین و احتمال ابتلاء به دیابت نوع دو شناخته شده است. در این مطالعه ارتباط پلی ‌مورفیسم ۳۰۸-G/A از ژن TNF-α با بیماری دیابت نوع دو(T۲DM) مورد ارزیابی قرار گرفته است. مواد و روش ‌ها: در مجموع ۱۷۳ نفر مبتلا به دیابت نوع دو و ۱۷۳ نفر با قندخون نرمال در این مطالعه گنجانده شدند. برای تعیین ژنوتیپ افراد PCR-RFLP به کار گرفته شد. سپس فراوانی‌ های ژنوتیپی و آللی در هر دو گروه مورد بررسی قرار گرفت. اندازه گیری لیپیدهای سرم و قند ناشتا، انسولین سرم،HOMA-IR و سطح هموگلوبین گلیکوزیله(HbA۱c) توسط روش ‌های مرسوم انجام شد. آنالیز آماری داده ‌ها با نرم افزار SPSS انجام گرفت. یافته های پژوهش: فراوانی آلل'A'، به طور معنی داری بین گروه مورد و شاهد متفاوت بود(P<۰,۰۰۶) هم چنین فراوانی ژنوتیپ ‌ها نشان داد که تفاوت معنی داری در ژنوتیپ GA بین افراد مورد و شاهد وجود دارد.(OR=۳.۶۷, ۹۵%, CI=۱.۶۱-۸.۳۵, P<۰.۰۰۲) به طور مشابه، در مدل غالب، بین پلی ‌مورفیسم ۳۰۸-G/A ژنTNF-α و دیابت نوع دو ارتباط معنی داری وجود داشت.(OR=۳.۶۵, ۹۵% CI=۱.۶۶-۸.۰۲, P<۰.۰۰۱) اما ارتباط معنی داری برای مدل مغلوب مشاهده نشد.(P>۰.۰۵) بحث و نتیجه گیری: این مطالعه اولین مطالعه انجام شده در قوم کرد از غرب ایران است. یافته‌ های این مطالعه نشان داد که فراوانی آلل و ژنوتیپGA تفاوت معنی داری بین دو گروه مورد و شاهد دارد. هم چنین، بر اساس مدل غالب پلی ‌مورفیسم ۳۰۸-G/A ارتباط معنی داری با T۲DM نشان می دهد.

شهرزاد مسعودی، شهربانو عریان، فخری السادات حسینی، روزبه فلاحی،
دوره ۲۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: دیابت یک ناهنجاری متابولیکی می باشد که علت نقص در ترشح انسولین، نقص در عملکرد انسولین یا هر دو، باعث ایجاد هیپرگلایسمی می شود. هدف از انجام این مطالعه بررسی اثرات پودر میوه گیاه بامیه(Abelmoschus Esculentus (AE)) بر گلوکز و انسولین سرم موش های صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین می باشد.

مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی از ۲۵ سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار استفاده شد. موش ها به طور تصادفی در ۵ گروه ۵ تایی شامل گروه کنترل نرمال، کنترل دیابتی و ۳ گروه تیمار با پودر میوه بامیه با سه دوز ۲۰۰، ۴۰۰ و ۶۰۰ میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن تقسیم شدند. پس از تهیه و تایید گونه گیاه بامیه، میوه این گیاه خشک و به پودر تبدیل شد. گروه های کنترل نرمال و کنترل دیابتی در طول دوره از غذای استاندارد دام تغذیه شدند. گروه های کنترل دیابتی و تیمار در آغاز دوره با تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین با دوز ۶۰  میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن دیابتی شدند. پس از محرز شدن دیابت هر گروه تیمار به مدت سه هفته دوز بامیه مربوط به خود را به صورت ترکیب با غذای اصلی دریافت کرد. در انتهای مدت آزمایش از تمامی حیوانات خونگیری به عمل آمد و فاکتورهای مورد نظر سنجیده شدند. داده های به دست آمده توسط نرم افزارهای Excel وSPSS  تجزیه و تحلیل شدند.

یافته های پژوهش: نتایج حاکی از افزایش معنی دار سطح گلوکز خون گروه کنترل دیابتی نسبت به کنترل نرمال، و نیز کاهش معنی دار سطح  این فاکتور در گروه های دیابتی تیمار شده نسبت به کنترل دیابتی و رسیدن به سطح نرمال بود. هم چنین سطح انسولین گروه کنترل دیابتی به نسبت کنترل نرمال کاهش معنی دار داشته، ولی با وجود این که هر سه گروه دیابتی تیمار شده نسبت به کنترل دیابتی، به صورت معنی دار افزایش در سطح انسولین خون داشتند تنها گروهی که بامیه را با دوز ۲۰۰ میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن مصرف کرده بود، توانست سطح انسولین خون را به حد نرمال برساند.

بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه میوه گیاه بامیه می تواند علی رغم به حد نرمال نرسیدن سطح انسولین در گروه های دریافت کننده دوز بالاتر، در هر سه دوز مورد مطالعه، سطح گلوکز خون را به حد نرمال رسانده و به عنوان یک غذای دیابتی مطرح شود.


مهران رحیملو، هدی احمدنیا، آزیتا حکمت دوست، سیدموید علویان، سیدعلی کشاورز،
دوره ۲۵، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: کبد چرب غیرالکلی یکی از بیماری های مزمن شایع می باشد که به دلیل عواملی مانند چاقی شکمی، مقاومت به انسولین، دیابت نوع دو و دیسلیپیدمیا ایجاد می شود. در مطالعات پیشین اثرات سودمند زنجبیل بر روی شاخص های مرتبط با سندروم متابولیک نشان داده شده است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثر مکمل زنجبیل بر شاخص های مرتبط با بیماری های قلبی عروقی در بیماران مبتلا به کبد چرب غیرالکلی بود. 

مواد و روش ها : در این مطالعه که به شکل کارازمائی بالینی دو سوکور انجام شد، ۵۰ بیمار مبتلا به کبد چرب غیرالکلی در دو گروه مداخله و شاهد برای مدت ۱۲ هفته روزانه ۲ گرم مکمل زنجبیل یا دارونما دریافت کردند. هر دو گروه توصیه به تعدیل رژیم غذایی و انجام فعالیت فیزیکی شدند. سطوح شاخص های التهابی، پروفایل لیپیدی، قند خون ناشتا و انسولین در ابتدا و انتهای مطالعه اندازه گیری شد.

یافته های پژوهش: مکمل یاری با زنجبیل سبب کاهش معنی داری در سطوح شاخص های التهابی، قند خون ناشتا، مقاومت به انسولین و تری گلیسرید شد، با این وجود سطوح توتال کلسترول، HDL کلسترول و LDL کلسترول بین دو گروه تفاوت معنی داری نکرد.

بحث و نتیجه گیری: مکمل یاری زنجبیل در بیماران مبتلا به کبد چرب غیرالکلی سبب بهبود برخی ریسک فاکتور های مرتبط با بیماری های قلبی عروقی شد.


عبدالعلی بنائی فر، سارا ابراهیم پور، حمید طباطبائی، مهرزاد عبادی قهرمانی،
دوره ۲۶، شماره ۶ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: یکی از مهم ترین انتقال دهنده های گلوکز، ناقل ۴ گلوکز(GLUT۴) است که در بافت های حساس به انسولین از جمله بافت عضلانی، بیان می شود. هدف از این پژوهش بررسی اثر تمرین مقاومتی بر بیان ژن ناقل ۴ گلوکز(GLUT۴) در بافت عضله اسکلتی و تغییرات انسولین، گلوکز و مقاومت انسولین در موش های صحرایی نر مبتلا به دیابت بود.
مواد و روش ها: بیست و هفت سر موش صحرایی نژاد ویستار به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. موش ها به مدت ۶ هفته در معرض رژیم غذائی پر چرب قرار گرفتند و سپس به طور تصادفی در سه گروه: دیابتی با تمرین مقاومتی(۱۰=n)، کنترل دیابتی(۱۰=n) و کنترل چاق(۷=n) تقسیم شدند. شیوه القای دیابت نوع ۲ به صورت تزریق یک دوز پایین استرپتوزوتوسین(STZ)(۳۰ میلی گرم بر کیلوگرم) انجام گرفت. برنامه تمرینی مقاومتی به مدت ۶ هفته و هر هفته ۵ جلسه تمرین اجرا شد. غلظت گلوکز به روش آنزیمی رنگ سنجی با فن آوری گلوکز اکسیداز، انسولین سرم به روش الیزا و جهت بررسی بیان ژنGLUT۴  از روش RT-Real time PCR استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل استنباطی داده ها، از آزمون t مستقل و تحلیل واریانس یک راهه استفاده گردید. سطح معنی داری(α≤۰,۰۵) در نظر گرفته شد.
یافته های پژوهش: نتایج نشان داد، القای دیابت سبب کاهش بیان نسبی ژن GLUT۴ در بافت عضله دوقلوی موش های کنترل دیابتی گردید(P=۰,۰۰۱). هم چنین میزان بیان ژن GLUT۴ در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل دیابتی افزایش نشان داد(P=۰,۰۳۸). علاوه بر این نتایج نشان داد شش هفته تمرین مقاومتی سبب کاهش معنی دار گلوکز خون و مقاومت انسولین در موش های چاق دیابتی گردید(P=۰,۰۰۱).
بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، می توان اظهار کرد که بیان ژن GLUT۴ در بافت عضله دوقلو موش صحرایی در وضعیت دیابتیک کاهش می یابد. هم چنین تمرینات مقاومتی توانست منجر به افزایش بیان ژن GLUT۴ و بهبود سطح گلوکز و مقاومت انسولین در موش های دیابتی نوع ۲ گردد که این امر می تواند ناشی از بهبود عملکرد ناقل گلوکز در اثر تمرین مقاومتی باشد.
 
الهام وسدی، حامد برزگر،
دوره ۲۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده

مقدمه: ﺗاثیر فعالیت ورزشی مناسب بر عوامل مشتق شده از عضلات اسکلتی و اثرشان در تنظیم متابولیسم بدن به تازگی مورد توجه محققین قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر یک دوره تمرین استقامتی بر بیان ژن فیبرونکتین III -دامنه ۵ و پروتئین پانزدهم مرتبط با C۱q/TNF عضلانی در موش های صحرایی نر بالغ است.
مواد و روش ها: در این پژوهش تجربی، ۱۶ سر موش صحرایی نر بالغ از نژاد ویستار(با سن ۸ هفته­ و میانگین وزن ۱۵±۲۱۳ گرم)، در دو گروه ۸ تایی کنترل و تمرین تقسیم بندی شدند. موش های صحرایی گروه تمرین، ۴ هفته و در هر هفته ۵ جلسه تمرین استقامتی که شامل دویدن بر روی نوارگردان مخصوص جوندگان بود را به مدت ۴۵ دقیقه در راس ساعت مشخصی در طول روز انجام دادند و در همین زمان، گروه کنترل هیچ گونه تمرینی نداشت. ابتدا عضله نعلی هموژن شده و میزان بیان ژن فیبرونکتین III -دامنه ۵ و CTRP۱۵  با روش Real- time PCR سنجیده شد. سپس از نمونه ‌های خونی جمع ‌آوری شده، سطوح سرمی آیریزین و انسولین به روش الایزا و سطوح گلوکز به روش گلوکز اکسیداز اندازه ‌گیری شدند. داده ­ها با استفاده از روش آماریt  مستقل با P<۰,۰۵ تحلیل شدند.
یافته ­های پژوهش: نتایج پژوهش حاضر نشان داد، مقادیر بیان ژن فیبرونکتین III -دامنه ۵ و CTRP۱۵ عضلانی پس از تمرین استقامتی، در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی ­داری داشت(P=۰,۰۴۸, P=۰.۰۳۴). همین طور، سطوح آیریزین در گروه تمرین، در مقایسه با گروه کنترل به شکل معنی داری بیشتر بود(P=۰,۰۲۹). در حالی که، مقاومت به انسولین پس از ۴ هفته تمرین استقامتی، تفاوت ۲۵ درصدی را به همراه داشت اما این تفاوت معنی­ دار نبود(P=۰,۵۰۰).
بحث و نتیجه ­گیری: با توجه به نتایج مطــالعه حاضر به نظر می ­رسد تمرین استقامتی میان مدت می تواند از طریق افزایش سطوح برخی مایوکاین ها موجب بهبود متابولیسم بدن شود.
 
 

مهدیه شامی زاده، محمدرضا ذوالفقاری، امیر فتاحی،
دوره ۳۱، شماره ۵ - ( ۹-۱۴۰۲ )
چکیده

مقدمه: همئوستاز انرژی به‌عنوان یک مسیر کنترل متابولیکی می‌‌تواند از ابعاد مختلف بررسی شود. هدف این مطالعه بررسی تأثیر هشت هفته تمرین ورزشی هوازی و مقاومتی بر آدروپین، اسپکسین و TNFa و شاخص‌های مقاومت به انسولین در مردان چاق مبتلا به دیابت نوع دو بود.
مواد و روش­ها: در این مطالعۀ نیمه‌تجربی، تعداد ۳۰ مرد چاق دارای دیابت نوع دو شهر خوی، در سال ۱۴۰۱ انتخاب و به‌طور تصادفی در سه گروه کنترل، تمرین هوازی و تمرین مقاومتی تقسیم شدند. دستورالعمل تمرین هوازی و مقاومتی (سه جلسه در هفته) به مدت هشت هفته اجرا گردید. در مراحل پیش‌آزمون و پس‌آزمون سطوح آدروپین، اسپکسین و TNFa سرمی و شاخص‌‌های مقاومت به انسولین و حساسیت به انسولین سنجیده شد. داده‌ها با آزمون‌های آماری توصیفی و تحلیلی شامل شاپیروویلک، آزمون‌‌ تی همبسته و آزمون تحلیل واریانس یک‌طرفه به‌ترتیب برای بررسی آثار درون‌گروهی و بین‌گروهی با استفاده از نرم‌افزار SPSS vol,۲۴ تجزیه‌وتحلیل گردید.
یافته ­های پژوهش: تمرین هوازی و مقاومتی نسبت به گروه کنترل، سبب تغییرات معنی‌‌دار در شاخص‌‌های درصد چربی، قند خون ناشتا، کلسترول، تری‌‌گلیسیرید، HDL و LDL در مردان چاق دارای دیابت نوع دوم شد (۰,۰۵P)؛ همچنین در مقایسۀ بین‌گروهی، تمرین هوازی نسبت به دو گروه دیگر، سبب تغییرات معنی‌‌دار در شاخص‌‌های فشارخون متوسط، انسولین، شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR)، سطوح آدروپین و اسپکسین در مردان چاق دارای دیابت نوع دوم گردید (۰,۰۵P).
بحث و نتیجه‌گیری: شرکت در برنامۀ تمرین هوازی با شدت متوسط نسبت به تمرین مقاومتی، با آثار معنی‌‌داری بهتری در شاخص‌‌های آدروپین و اسپکسین همراه است؛ بنابراین توصیه می‌‌شود، برنامۀ تمرین هوازی در افراد دیابتی به‌عنوان یک عامل مؤثر در مداخلۀ درمانی مدنظر قرار گیرد.


صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی ایلام Journal of Ilam University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.22 seconds with 38 queries by YEKTAWEB 4701