۲۸ نتیجه برای افسردگی
عبدالله رهافدی نسب، ... ،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده
چکیده
مقدمه: افسردگی در معتادان از شیوع بالایی برخوردار است. ترک اعتیاد و قطع مصرف ماده مخدر نیز با علایمی همراه می شود که یکی از آنها افسردگی است. یکی از درمانهای جایگزین در ترک اعتیاد به مواد مخدر، درمان جایگزین با متادون است. متادون یک نوع ماده مخدر صناعی است که می تواند از بروز علایم ترک پیشگیری نماید. تجویز متادون برای معتادان به مواد مخدر حداقل با دو هدف عمده صورت می گیرد:
الف) دسترسی به ماده ای خوراکی و کاهش اعتیاد تزریقی و بیماری های عفونی مرتبط با آن (ایدز، و ...)
ب) کاهش ارتباط معتاد با توزیع کنندگان مواد مخدر و کم شدن میزان بزهکاری در جوامع
هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر درمان جایگزین با متادون در کاهش افسردگی بعد از درمان است تا بر پایه شناخت موضوع، بتوان با طراحی برنامه های مناسب در راستای بهینه شدن فرایند درمانی اقدام نمود.
مواد و روش ها: در مطالعه حاضر که از دسته مطالعات کارآزمائی قبل و بعد (Before and after trial) بود، با در نظر داشتن حداکثر خطای نمونه گیری برابر ۵ درصد و حدود اطمینان ۹۵ درصد، نمونه هایی شامل ۳۲۳ نفر از معتادان مراجعه کننده به مراکز متادون درمانی، انتخاب شده و مورد پرسش قرار گرفتند. پرسشنامه ۲۱ سوالی Beck در دو مقطع (قبل از شروع درمان با متادون و یکماه پس از درمان با متادون) در اختیار نمونه ها قرار گرفت. نمرات هر دو آزمون Beck توسط نرم افزار آماری SPSS ویرایش سیزدهم مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای مقایسه فراوانی افسردگی و همچنین شدت آن در بیماران مورد مطالعه، از آزمون های غیرپارامتریک Mc-Nemar و Wilcoxon استفاده گردید. سطــح معنادار مطالعه حاضر ۰۱/۰ در نظر گرفته شد.
یافته های پژوهش: از مجموع ۳۲۳ نفر معتاد مورد مطالعه ، ۲۶۱ نفر (۸/۸۰ درصد) قبل از شروع درمان جایگزینی با متادون دچار افسردگی بودند (۶/۶۸ درصد نوع خفیف ، ۸/۲۶ درصد نوع متوسط و ۶/۴ درصد نوع شدید). یکماه پس از شروع درمان جایگزینی با متادون، افراد مذکور مجدداً مورد بررسی قرار گرفتند. در این مرحله ۱۹۵ نفر (۳/۶۰ درصد) دچار افسردگی بودند (۷/۸۶ درصد نوع خفیف، ۳/۱۲ درصد نوع متوسط و یک درصد نوع شدید) تفاوت مشاهده شده در میزان افسردگی قبل و بعد از درمان از نظر آماری معنادار بود (۰۱/۰ P<).
بحث و نتیجه گیری: شیوع افسردگی در معتادان به مواد مخدر با یا بدون درمان جایگزین با متادون از شیوع افسردگی در جمعیت عمومی بیشتر است، درمان جایگزین با متادون می تواند در کاهش شیوع و شدت افسردگی در معتادان به مواد مخدر مؤثر واقع شود.
ماندانا ساکی، کوروش ساکی،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۷ )
چکیده
چکیده
مقدمه: اختلال افسردگی از شایعترین و تضعیف کننده ترین سندرمهای روانپزشکی است. مداخلات مختلفی در درمان این اختلال ذکر شده است. از آنجائی که در تحقیقات مختلف ارتباطی بین سطح امگا ۳ و خلق افسرده وجود دارد با عنایت امر که روغن گل مغربی از منابع غنی امگا ۳ می باشد، بر آن شدیم تا تحقیق حاضر را با عنوان تاثیر روغن گیاه گل مغربی در درمان افسردگی بیماران مراجعه کننده به درمانگاه تخصصی اعصاب و روان انجام دهیم.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر نوعی کارآزمائی بالینی است که در آن ۸۰ بیمار به طور کاملا تصادفی یکسو کور در دو گروه تحت درمان با روغن گل مغربی و نورتریپتلین قرار گرفتند. کلیه بیماران در بدو ورود به مطالعه و هفته های ۴ ، ۸ و ۱۲ از طریق تست افسردگی بک و مصاحبه بالینی روانپزشک مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات پس از جمع آوری مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته های پژوهش: نتایج تحقیق نشان داد که میانگین نمره افسردگی بک در هر دو گروه تحت مطالعه در بدو مطالعه و هفته های ۴ ، ۸ و ۱۲ به میزان قابل توجهی کاهش یافته و میزان عملکرد بیماران بهبود یافته است.
آزمون آماری Repeated Measures تفاوت معنی داری در سطح افسردگی و عملکرد بیماران و آزمون آماری Friedman تفاوت معنی داری بین سطح افسردگی و عملکرد دو گروه قبل از مداخله درمانی، هته های ۴ ،۸ و ۱۲ (ماههای اول، دوم و سوم) بعد از شروع درمان نشان داد(p< ۰,۰۰۱).
بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق مبنی بر تاثیر داروی روغن گل مغربی و با عنایت به بی ضرر بودن استفاده از داروهای گیاهی پیشنهاد می گردد از داروهای فوق در افسردگیهای غیر سایکوتیک به عنوان خط اول درمان استفاده گردد.
یوخابه محمدیان،
دوره ۱۸، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه: افسردگی در سراسر دنیا مسئلهی مهمی است. برآوردها نشان میدهد که ۱۵ تا ۲۰ درصد افراد بزرگسال جامعه، عوارض و نشانههای مختلف افسردگی شدید را از خود نشان میدهند. حدود ۳۰ درصد از مردم در طول حیات خود دچار افسردگی میشوند که تنها ۲۰ درصد آن ها تحت معالجه قرارمیگیرند(بک، ۱۹۹۳). گرچه در ابتدای قرن ۲۱ با پیشرفتهای چشمگیر علوم عصبشناختی و تعیین زیربنای عصبی-شیمیایی افسردگی، این انتظار مطرح میگــردد که تلاشهای درمانی این اختلال به سمت دارو درمانگری گرایش یابد ولی استفاده از درمانهای غیردارویی و انواع مختلف رواندرمانگریها همچنان با قاطعیت در عرصه مداخلات درمانی افسردگی حضور دارند. انواع مختلف هنر درمانگریها از جمله شعر درمانی در دهههای اخیر جایگاه ویژهای در عرصهی روان درمانی یافتهاند. در این پژوهش اثر شعردرمانی بر کاهش نشانههای افسردگی مورد بررسی قرار گرفته است.
مواد و روشها: در این پژوهش اثربخشی ۷ جلسه شعردرمانی گروهی بر کاهش نشانههای افسردگی در یک نمونهی غیربالینی از دانشجویان دختر بررسی شد. مقیاس DASS-۲۱ در یک نمونهی ۳۰۲ نفری از دانشجویان اجرا شد. ۲۹ نفر از دانشجویانی که در زیر مقیاس افسردگی، نمرهی متوسط و یا بالاتر از متوسط داشتند انتخاب و بر اساس برنامهی درسی به دو گروه آزمایش۱۴ و کنترل۱۵ نفره تقسیم شدند و به پرسش نامهی افسردگی بک پاسخ دادند. دادهها با استفاده از آزمون من ویتنی مبتنی بر تغییرات نسبی تحلیل شد.
یافتههای پژوهش: بر اساس نتایج به دست آمده، دانشجویان گروه آزمایش، پس از مداخله، در مقایسه با گروه کنترل نشانههای افسردگی کمتری نشان دادند. (P=۰,۰۰۱)
بحث و نتیجهگیری: مطالعهی حاضر پژوهشهایی که پیش از این سودمندی شعردرمانی بر آشفتگیهای روانی را گزارش کردهاند، حمایت کرده و به طور خاص تأثیر آن بر کاهش نشانههای افسردگی را تأیید میکند.
جهانشاه محمدزاده،
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: افسردگی یک اختلال رایج در بین افراد است که با کاهش انرژی و علاقه، احساس گناه، اشکال در تمرکز، بی اشتهایی و افکار مرگ و خودکشی همراه است و منجر به اختلال در عملکرد شغلی، روابط اجتماعی و بین فردی می شود. هدف از این مطالعه، بررسی میزان شیوع افسردگی و علایم آن در دانشجویان دانشگاه ایلام است. مواد و روش ها: ۳۸۱ دانشجوی مقطع کارشناسی از بین دانشکده های ادبیات، علوم انسانی، کشاورزی و فنی مهندسی از طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب و وارد مطالعه شدند. داده ها از طریق پرسش نامه شامل اطلاعات دموگرافیک و آزمون افسردگی یک(BDI)، گردآوری شد و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش: براساس نتایج این مطالعه از مجموع ۳۸۱ نفر شرکت کننده در مطالعه ۸/۵۲ درصد آن ها پسر و ۲/۴۷ درصد دختر بودند و میانگین سنی آن ها ۹۹/۰±۲۱ سال بود. یافته ها نشان داد که ۱/۷۶ درصد دانشجویان دارای علائم افسردگی هستند. بین رشته تحصیلی، اشتغال دانشجو و همین طور حضور مادر در خانواده با افسردگی رابطه معنی داری وجود داشت،(۰۵/۰≥P) و میزان سلامت روانی در بین دانشجویان رشته های علوم انسانی در مقایسه با سایر رشته ها کمتر بود.(۰۵/۰≥P) بحث و نتیجه گیری: میزان بالای شیوع علائم افسردگی در بین دانشجویان نشان می دهد که این گروه به مقدار زیادی در معرض خطر اختلال افسردگی قرار دارند. انجام برنامه های مختلف مشاوره ای از جمله مشاوره های روانی و تحصیلی به منظور ارتقاء سلامتروانی دانشجویان و ارجاع دانشجویان دارای علائم شدیدتر افسردگی به متخصصین و روان پزشکی جهت پیگیری درمان اختلالات افسردگی لازم و ضروری است
اضغر اکبری، صدیقه رضایی،
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: کمر درد یکی از مهم ترین و شایع ترین مشکلات جوامع صنعتی و علت مهم ناتوانی افراد است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر تمرین های یوگا بر انعطاف پذیری ستون فقرات، درد و ناتوانی عملکردی در زنان مبتلا به فتق مزمن دیسک کمر بود.
مواد و روشها: این کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور در سال ۱۳۸۹ در زاهدان انجام شد. بیست و هشت بیمار با فتق دیسک مزمن کمر به صورت تصادفی در یکی از دو گروه تمرینهای یوگا(۱۴ نفر) و متداول(۱۴ نفر) قرار گرفتند. درد با مقیاس دیداری درد، افسردگی با پرسش نامهBeck Depression Inventory II (BDI)، زاویه لوردوز کمر با خطکش انعطافپذیر، دامنه حرکتی فلکسیون کمر با آزمون تغییر یافته شوبر و شدت ناتوانی با شاخص ناتوانی اسوستری قبل و پس از درمـــان اندازهگیری گردیدند. برنامه درمان شامل ۱۶ جلسه تمرین طی ۸ هفته و هر هفته ۲ جلسه بود. داده ها با استفاده از نرم افزار آماریSPSS v,۱۷ و آزمون های آماری t زوجی و t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتههای پژوهش: میانگین درد در گروه یوگا از ۱/۱±۷/۶ به ۴/۱±۴/۳ و در گروه متــداول از ۹/۰± ۵/۶ به ۹/۰±۷/۳ کاهش یافت،(P<۰.۰۰۰۱). میانگین ناتوانی، افسردگی و لوردوز در هر دو گروه کاهش و دامنه فلکسیون کمر افزایش یافت، (P<۰.۰۰۰۱). اختلافی بین دو گروه از نظر کلیه متغیرهای مطالعه وجود نداشت،(P>۰.۰۵).
بحث و نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که تمرینهای یوگا و متداول سبب کاهش درد و ناتوانی و افزایش فلکسیون کمر در زنان مبتلا به فتق مزمن دیسک کمر می شوند.
فاطمه چتری پور، ستار کیخاونی، علی صیدخانی نهال،
دوره ۲۱، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: مطالعات اپیدمیولوژیک نشان می دهد که خودکشی و افسردگی از مهم ترین معضلات بهداشت روانی در بین جوامع می باشند. لذا این پژوهش با هدف مقایسه افکار خودکشی و افسردگی در افراد اقدام کننده به خودکشی و افراد سالم در استان ایلام انجام شد.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع علّی مقایسه ای و بر حسب نوع استفاده از نتایج، کاربردی است. نمونه شامل ۵۰ فرد اقدام کننده به خودکشی مراجعه کننده به بیمارستان های امام خمینی(ره)، مصطفی خمینی و بیمارستان طالقانی شهر ایلام و ۵۰ نفر افراد سالم(غیر افسرده و غیر خودکشی کننده) می باشد که افراد گروه مورد با نمونه گیری در دسترس و افراد گروه شاهد با روش خوشه ای انتخاب شدند و با مقیاس های افسردگی بک و افکار خودکشی بک مورد اندازه گیری قرار گرفتند. داده های به دست آمده از مقیاس های مذکور با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و تی تست و به کمک نرم افزار آماری SPSS تحلیل شدند.
یافته های پژوهش: در این مطالعه در گروه مردان ۸/۵۴ افراد مجرد و ۲/۴۵ افراد متاهل و در گروه زنان ۶۹ درصد افراد مجرد و ۳۱ درصد افراد متاهل شرکت داشتند. در گروه سالم توزیع نمونه های مورد مطالعه برحسب سن نشان داد که در گروه مردان بیشترین درصد در افراد سالم و در افراد اقدام کننده به خودکشی مربوط به ۲۳ تا ۳۰ ساله می باشد(۵۰ درصد) و در گروه زنان بیشترین درصد مربوط به ۱۶ تا ۲۲ ساله می باشد(۷/۵۶). نتایج بررسی بین متغیرهای افسردگی و افکار خودکشی نشان داد که بین میزان افسردگی در افراد اقدام کننده به خودکشی و افراد سالم تفاوت معنی دار وجود دارد.(P=۰,۰۰۰) و هم چنین بین افکار خودکشی و میزان افسردگی در افراد اقدام کننده به خودکشی رابطه مثبت و معنی دار وجود داشت.(r=۰۷۹, P=۰.۰۰۰)
بحث و نتیجه گیری: یافته های این مطالعه تفاوت میزان افسردگی و افکار خودکشی را در دو گروه مورد مطالعه تائید می کند. بنا بر این جهت حفظ و ارتقاء بهداشت روانی، باید به نقش اثربخشی این متغیرها توجه شده و در آزمون های غربالگری و پایش سلامت روانی مدنظر قرار گیرند. پیشنهاد می شود تحقیقات جامعی در زمینه افسردگی و افکار خودکشی در بین جمعیت جوان صورت گیرد و به نقش پیش بینی کنندگی افسردگی و افکار خودکشی به عنوان عوامل خطر برای اقدام به خودکشی و به منظور پیش گیری از این معضل اجتماعی توجه شود.
عبدالرضا مرتضوی طباطبایی، علی رمضانخانی، ذبیح اله قارلی پور، اکبر بابایی حیدر ابادی، الهه توسلی، مسعود مطلبی قائن، حمیدرضا گیلاسی، طاهره کرمانی رنجبر ، محمد فخارزاده،
دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: افسردگی یکی از شایع ترین بیماری های اعصاب و روان است که به زمان و مکان و شخص خاصی محدود نیست و همه گروه ها و رده های جامعه را در بر می گیرد. زیان بخش ترین اثر استرس طولانی مدت، ایجاد اختلال در عملکرد موثر قدرت تفکر و یادگیری گزارش شده است. حمایت اجتماعی، آسیب پذیری فرد را نسبت به استرس، افسردگی و انواع بیماری های روانی و جسمانی کاهش می دهد. هدف این مطالعه تعیین عوامل موثر بر افسردگی، استرس درک شده و حمایت اجتماعی درک شده و ارتباط میان آن ها در دانشجویان ساکن خوابگاه های دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بود.
مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه اپیدمیولوژیک از نوع توصیفی- تحلیلی بود که روی ۳۹۰ نفر از دانشجویان ساکن خوابگاه دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شد. نحوه انجام مطالعه بدین شرح بود که ابتدا به روش تصادفیساده از بین خوابگاه ها، دو خوابگاه(یکی از خوابگاه برادران و یکی از خوابگاه خواهران) را انتخاب کرده سپس با مراجعه به خوابگاه ها در اواسط ترم، پرسش نامه هایی(پرسش نامه افسردگی بک، پرسش نامه چند بعدی حمایت اجتماعی درک شده و پرسش نامه استرس درک شده) در اختیار آنان قرار داده شد و داده های مورد نیاز از آنان جمع آوری شد. داده های جمع آوری شده پس از ورود به نرم افزار SPSS vol,۱۶ با استفاده از آمار توصیفی و برای بررسی ارتباط بین هریک از فاکتورها از آزمون های ANOVA، ضریب همبستگی پیرسون, آزمون tمستقل ،کای اسکوئر و Fisher exact test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
یافته های پژوهش: نتایج نشان داد ۵/۳۰ درصد از دانشجویان وضعیت تحصیلی و شغلی را منبع استرس در زندگی دانشجویی خود ذکر کرده بودند. میانگین نمرات استرس درک شده ۲۷/۸±۸۴/۲۶، حمایت اجتماعی درک شده ۵۶/۹±۳۲/۲۸ و افسردگی ۰۲/۹±۱۰/۱۲ بوده است. ۷/۴۹ درصد از دانشجویان به درجات مختلفی دچار افسردگی بودند. بین استرس درک شده، حمایت اجتماعی درک شده و افسردگی رابطه آماری معنی داری وجود داشت.(P<۰.۰۰۱)
بحث و نتیجه گیری: از آن جایی که تقریباً نیمی از دانشجویان دچار افسردگی هستند بنا بر این توجه به این امر خیلی مهم و ضروری است. پیشنهاد می گردد جلسات مشاوره و سوق دادن دانشجویان به سمت کارهای تیمی و مشارکت دادن آن ها در امور مربوط به فوق برنامه در جهت افزایش حمایت اجتماعی و کاهش استرس و افسردگی آن ها اجرا شود
یحیی پاسدار، ندا ایزدی، رویا صفری،
دوره ۲۱، شماره ۶ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه : سلامت دانشجویان به عنوان نسل جوان و به دلیل نقش مهمی که در آینده جامعه برعهده دارند، حائز اهمیت است. این مطالعه با هدف ارزیابی کیفیت زندگی دانشجویان دختر و بررسی عوامل مرتبط با آن طراحی شده است. روش کار : در این مطالعه مقطعی پرسشنامه های طرح شامل پرسشنامه دموگرافیک، کیفیت زندگی، بک و تکرر مواد غذایی برای ارزیابی وضعیت تغذیه توسط پرسشگران میان شرکت کنندگان توزیع و تکمیل گردید. در پایان کار داده های حاصل از پرسشنامه ها کدبندی و به نرم افزار SPSS وارد شدند و در نهایت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج : در مجموع ۲۶۶ نفر از دانشجویان در رشته های مختلف در این مطالعه شرکت کردند. میانگین سنی افراد ۴/۲± ۱/۲۲ سال بود. نتایج نشان داد که به ترتیب ۲/۹۷% ، ۸/۳۷% و ۲/۶۰% از افراد کمتر از مقدار توصیه شده بر حسب هرم غذایی از سبزیجات، میوه و گروه گوشت ها استفاده می کردند. متوسط امتیاز کیفیت زندگی در حیطه های سلامت جسمانی، سلامت روان، روابط اجتماعی و سلامت محیط به ترتیب ۷/۱± ۷/۱۳، ۵/۲ ± ۱/۱۳، ۷/۲ ± ۷/۱۳و ۴/۲ ± ۷/۱۲ بود. در کلیه حیطه ها ارتباط معکوسی بین کیفیت زندگی و ابتلا به افسردگی وجود داشت (۰۵/۰>P). نتیجه گیری: با توجه به ارتباط بین سلامت روان و کیفیت زندگی، استراتژی های مناسب جهت بهبود کیفیت زندگی دانشجویان ضروری می باشد.
آقای همایون هارون رشیدی، دکتر علی اکبر ارجمندنیا، دکتر غلامعلی افروز، دکتر کیومرث بشلیده،
دوره ۲۱، شماره ۷ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: کم وزنی هنگام تولد یکی از شاخص های مهم بهداشتی در ارزیابی مراقبت های دوران بارداری در سراسر جهان است. با شناخت عوامل خطرزای مرتبط با کم وزنی می توان از بروز آن پیشگیری کرد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه درماندگی روانشناختی مادران دارای نوزادان با وزن کم و مادران دارای نوزادان با وزن مطلوب بود.
مواد و روش ها: در این پژوهش علی مقایسه ای ابتدا کلیه ی نوزادان متولد شده از اول فروردین ماه ۱۳۹۰ تا پایان اسفند ماه ۱۳۹۰ در مراکز بیمارستانی و زایشگاهی استان خوزستان انتخاب شدند و سپس ۱۰۰ نوزاد کم وزن و ۱۰۰ نوزاد دارای وزن طبیعی به صورت تصادفی انتخاب شدند و مادران به فرم کوتاه مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس(DASS- ۲۱) با اعتبار کل ۸۲/۰ پاسخ دادند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری T مستقل استفاده شد.
یافته های پژوهش: نتایج نشان داد بین مادران دارای نوزادان با وزن کم با مادران دارای نوزادان با وزن مطلوب در مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس تفاوت معناداری وجود دارد(۰۰۱>P).
بحث و نتیجه گیری: با شناسایی برخی عوامل خطرزای مرتبط با کم وزنی می توان از آن پیشگیری کرد. نتایج پژوهش مورد بحث و بررسی قرار گرفت و محدودیت های پژوهش و پیشنهادهایی برای پژوهش های آتی ارائه گردید.
وحید احمدی، اکرم زارع کار، فرنگیس دمهری، حمیرا سلیمان نژاد، والیه منتی، شاهرخ رستم نیا، علی اصغر رسولی،
دوره ۲۱، شماره ۷ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: با توجه به شیوع بالای صفات طیف اوتیسم در افراد دارای افسردگی و همچنین تشخیص اختلالات خلقی در افراد با صفات طیف اوتیسم بالا، هدف از این پژوهش بررسی رابطه صفات طیف اوتیسم (مهارت اجتماعی، تغییر توجه، ارتباط، توجه به جزئیات و خیال پردازی) و افسردگی در دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی شهر ایلام بود. مواد و روش ها:جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی شهر ایلام میباشد که در این پژوهش ۲۵۰ شرکت کننده به روش نمونهگیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. پرسشنامه های مورد استفاده شامل پرسشنامه ۵۰ سوالی ضریب طیف اوتیسم و مقیاس افسردگی SCL-۹۰ می باشد. دادههای حاصل از پرسشنامه با استفاده از رگرسیون چند متغیری به روش ورود و گام به گام مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش: نتایج نشان داد که به طور کلی صفات طیف اوتیسم می تواند ۷ درصد واریانس افسردگی در دانشجویان را پیش بینی کند. در بهترین حالت از بین صفات طیف اوتیسم، نقص در ارتباط و مهارت اجتماعی بهترین پیش بین برای واریانس افسردگی در گروه نمونه می باشد.
محمد ابراهیم حکم آبادی، مجتبی بختی، محسن ناظمی، سیده مریم مشیریان فراحی،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و اهداف: امروزه چاقی و افسردگی دو بیماری مهمی هستند که در سراسر جهان رو به افزایش بوده و سلامتی انسانها را تهدید می-کنند. اینکه این دو عامل چه حد بر هم مؤثرند جزء سوالات مهم بهداشتی است. این تحقیق با هدف بررسی رابطه بین شاخص توده بدن، افسردگی و سن مراجعه کننده به مرکز بهداشتی درمانی شهر نورآباد دلفان در سال انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی ـ مقطعی روی ۳۹۰ مراجعهکننده به مرکز بهداشتی درمانی شهر دلفان در سال ۱۳۹۲ به روش نمونهگیری طبقهای بر حسب وضعیت نمایه توده بدنی در سه گروه دارای وزن طبیعی، اضافه وزن و چاق، بعلاوه بر حسب سن در سه گروه (۳۰ـ۱۸) ، گروه دوم (۵۰ ـ ۳۱) و گروه سوم (۵۰ سال به بالا) انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفتند. اطلاعات لازم با استفاده از فرم مشخصات فردی و پرسشنامه افسردگی بک جمعآوری گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-۱۶ و آمار توصیفی، آزمون تی، آنالیز واریانس یک طرفه (ANOVA ) و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که شاخص توده بدنی همبستگی مثبت معنیداری با افسردگی (r =./۳۹, p < ,۰۰۱) و همبستگی منفی معنی-درای با سن(r = -.۳۴۷, p < .۰۰۱) داشت. همچنین نتایج نشان داد که اثر تعاملی سن و شاخص توده بدنی در مقایسه نمرات افسردگی در گروه سنی ۳۰- ۱۸ تفاوت معناداری وجود دارد (۸۷/۱۴= F و ۰۰۱/۰ P<).
نتیجهگیری: براساس یافتههای حاصل از این تحقیق، اضافه وزن و چاقی منجر به افزایش افسردگی میشود. سازمانهای مرتبط با سلامت ضروری است به عنوان بخشی از برنامههای بهداشت روانی جامعه و پیشگیری از عوارض ناشی از افسردگی و چاقی بر ارتباط بین روش زندگی و بهداشت روانی پرداخته و آن را مورد تأکید قرار دهند.
زیبا رییسی، مروارید قصاب شیرازی، شهناز گلیان، مرضیه رییسی، سمیرا چای بخش،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
درمان اعتیاد و شکستن چرخه معیوب آن گران و دشوار است و سیستم درمانی جامعی را با رویکرد های مختلف دارودرمانی، رواندرمانی و بازپروری میطلبد. در این مطالعه نیز تاثیر متادون تراپی بر افسردگی، اضطراب و کیفیت زندگی در معتادان مراجعه کننده به واحد ترک اعتیاد مرکز بهداشتی ـ درمانی شهید احمدی تهران بررسی شد.
مواد و روش ها :مطالعه از نوع نیمه تجربی میباشد که در سال ۹۰ -۱۳۸۹ بر روی معتادان مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد شهید احمدی تهران به روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. در کل ۹۶ نفر وارد مطالعه شدند. پرسشنامه ی ۴ بخشی شامل: وآزمونهای آماری تی زوج و ویلکاکسون تجزیه تحلیل شدspss۱۶اطلاعات دموگرافیک، سنجش افسردگی بک، سنجش اضطراب اشپیل برگر و کیفیت زندگی قبل از شروع درمان با متادن و یک ماه پس از درمان با متادون تکمیل شد. داده ها با استفاده از .
یافته ها : نتایج نشان داد میزان افسردگی در افراد قبل و بعد از مداخله بطور معنی داری متفاوت شده است. میزان اضطراب موقعیتی بعد از دریافت متادون کاهش یافته بود همچنین میزان کیفیت زندگی بطور معنی دار بعد از درمان با متادون بیشتر از قبل بود.
نتیجه گیری : استفاده از درمان های جایگزینی مانند متادون می تواند در کاهش شیوع و شدت افسردگی، اضطراب و افزایش کیفیت زندگی موثر باشد.
افسانه شهبازی راد، فضل اله میردریکوند،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۶-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: اینترنت به عنوان یک دستاورد جدید میتواند مفید و اثربخش و گاهی به دلیل استفاده نامناسب، مضر و خطرناک باشد و بهداشت روانی کاربران را با تهدید روبرو سازد. پژوهش حاضر به بررسی رابطه اعتیاد به اینترنت با نشانههای افسردگی، سلامتروان و ویژگیهای جمعیتشناختی در بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه پرداخته است.
مواد و روشها: پژوهش حاضر بر روی ۲۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه که به روش نمونهگیری تصادفی خوشه-ای انتخاب شده بودند، انجام شد و به پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ(۱۹۹۸) و پرسشنامه افسردگی بک( فرم کوتاه-BDI) و پرسشنامه سلامت روان(GHQ-۲۸) و اطلاعات جمعیت شناختی پاسخ دادند. روشهای آماری مورد استفاده شامل ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t است و برای تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS(V-۱۷) استفاده شده است.
یافتههای پژوهش: اعتیاد به اینترنت با افسردگی رابطه مثبت و با سلامت روان رابطه منفی داشت(۰۰۱ /۰P<)، با توجه به ویژگی-های جمعیت شناختی دانشجویان مثل دختر و پسر، مجرد و متأهل، از نظر اعتیاد به اینترنت تفاوت معناداری مشاهده نشد. حال آنکه میزان اعتیاد به اینترنت در دانشجویان غیربومی بیشتر از بومی بود(۰۵ /۰P<).
بحث و نتیجهگیری: به منظور استفاده صحیح از اینترنت بهتر است آموزش و فرهنگسازی مناسب صورت پذیرد و همچنین روش-های مناسبی را جایگزین شیوههای نادرست استفاده از اینترنت کرد.
شهرام مامی، کیومرث مهدیان، زهره داودیان،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۶-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه : افسردگی از جمله شایعترین اختلالات روانی است که در تمام فرهنگ ها خودنمایی می کند. پرستاران از جمله گروه های شاغل هستند که در جریان بیماری های روانی قرار می گیرند و افسردگی از جمله مشکلات رایج آنهاست. هدف این مطالعه بررسی فراورانی افسردگی درپرستاران بود.
مواد و روش ها :. در این مطالعه توصیفی، مقطعی به دلیل حجم پایین نمونه کلیه پرستاران شاغل در بیمارستان های دولتی به تعداد ۱۱۷ نفر مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار مطالعه پرسشنامه افسردگی بک(beak) با ضریب آلفای کرونباخ ۷۸% و اعتبار باز آزمایی ۷۴% ، پرسشنامه رضایت شغلی فیلدوروث با ضریب پایایی به روش دونیمه کردن ۷۸% و ضریب آلفای کرونباخ ۹۳۶ و پرسشنامه رضایت از امکانات رفاهی محقق ساخته، است.برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی وآزمون آماری t گروه های مستقل استفاده شده است.
یافته های پژوهش: براساس یافته های این پژوهش بین سطح افسردگی پرستاران بر حسب جنسیت تفاوت وجود داشت و پرستاران مرد به طور معناداری سطح افسردگی را نشان دادند (p=۰/۰۲) اما وضعیت تاهل ، رضایت شغلی و رضایت از امکانات رفاهی تاثیر معناداری بر میزان افسردگی پرستاران نداشت.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر ضروری است که افسردگی در میان پرستاران جدی در نظر گرفته شود چرا که افسردگی بر عملکرد شغلی آنها و کیفیت خدمات دهی به بیماران اثرگذار خواهد بود. به ویژه این موضوع در میان پرستاران مرد که فشار مضاعفی را از لحاظ اضافه کاری و شیفت های زیاد کاری تجربه می کنند، اهمیت دارد.
نرگس زمانی، وحید احمدی، وحید عطایی مغانلو، ساره میرشکار،
دوره ۲۲، شماره ۵ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: هدف از مطالعه حاضر تعیین میزان اثربخشی دو روش رفتاردرمانی دیالکتیکی و رفتاردرمانی شناختی بر بهبود علائم رفتارهای تکانشی بیماران دچار افسردگی اساسی دارای افکار خودکشی بود.
مواد و روش ها: طرح مطالعه حاضر از نوع روش نیمه آزمایشی، با دو گروه آزمایش(رفتاردرمانی دیالکتیک و رفتاردرمانی شناختی) و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، مشتمل بر کلیه بیماران دچار افسردگی اساسی بود که رفتارهای تکانشی همایند با افکار خودکشی داشتند که در بهار ۱۳۹۲ به مرکز خدمات روان شناختی همدان مراجعه کردند. نمونه پژوهش شامل ۲۱ بیمار دچار افسردگی اساسی دارای افکار خودکشی بود که ملاک های ورود را داشتند. ابزارهای پژوهش شامل مصاحبه تشخیصی ساختاریافته بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلال -های روانی ۲۰۰۰، آزمون تکانشگری بارت ۱۹۹۴ و آزمون افکار خودکشی بک ۱۹۹۷ بود.
یافته های پژوهش: یافته ها، نشان داد رفتاردرمانگری دیالکتیکی در کاهش رفتارهای تکانشی بیماران دچار افسردگی اساسی اقدام کننده به خودکشی مؤثرتر از رفتاردرمانی شناختی است.
بحث و نتیجه گیری: در حوزه درمان و زمینه کار با افراد افسرده و افرادی که در حالت بحران به سر می برند و گرایش به خودکشی دارند، رفتاردرمانی دیالکتیکی با توجه به ماهیت آن، بسیار کارا و نویدبخش به نظر می رسد.
پریسا آسمند، شهرام مامی، رضا ولیزاده،
دوره ۲۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: اختلال شخصیت ضداجتماعی، با داشتن ویژگی های بارز تکانشگری، هیجانات ناپایدار، پرخاشگری، مشروب خواری و استفاده از موادمخدر و نیز شروع زود هنگام رفتارهای جنسی در این افراد گاه سبب ساز مشکلات عدیده ای برای افراد در تعامل با این شخصیت ها و جامعه ایجاد می کند. بنا بر این هدف از پژوهش حاضر اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی در درمان باورهای غیرمنطقی، اضطراب و افسردگی جوانان دارای اختلال شخصیت ضداجتماعی زندان مردان ایلام می باشد.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه تجربی، با طرح پیش آزمون-پس آزمون می باشد، که به صورت نمونه گیری هدفمند از بین تمامی زندانیان دارای اختلال شخصیت ضداجتماعی در محدوده سنی ۴۰-۱۸ سال زندان مرکزی شهر ایلام با تعداد ۳۲ نفر از زندانیان موافق صورت گرفته است. افراد انتخابی به طور تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. در این پژوهش از پرسش نامه های چند محوری بالینی میلون، اضطراب و افسردگی بک و باورهای غیرمنطقی جونز استفاده شده است.
یافته های پژوهش: در بررسی اثربخشی درمان دیالکتیکی در درمان کلیه زیر مقیاس های باورهای غیرمنطقی(P<۰,۰۵) و اضطراب(P=۰.۰۱۴) نمونه ها تاثیرگذار و در درمان افسردگی تاثیرگذار نبوده است(P=۰.۹۵۵).
بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های حاصل به نظر می رسد درمان دیالکتیکی، به دلیل ماهیت درمانی که ابتدا به پذیرش و اعتبارسازی شخص و سپس تلاش در جهت تغییر مشکلات روان شناختی شخص تاکید دارد درمان تاثیرگذاری در درمان برخی از ویژگی های افراد دارای اختلال شخصیت ضداجتماعی باشد.
سعید سعیدی مهر، سحر گراوندی، آزاده ایزدمهر، محمد جواد محمدی، محمد حسنی،
دوره ۲۳، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: سلامت معنوی، یکی از ابعاد مهم سلامت در انسان محسوب می شود. به طور کلی سلامت معنوی با ویژگی های ثبات در زندگی، هماهنگی، احساس ارتباط نزدیک با خویشتن، خدا، جامعه و محیط مشخص می شود. سلامت معنوی در دوران سالمندی که افراد بسیار آسیب پذیر و حساس هستند بسیار مهم و کلیدی است. هدف از انجام این مطالعه تعیین رابطه سلامت معنوی با افسردگی در سالمندان بازنشسته صنعت نفت اهواز می باشد.
مواد و روش ها: این پژوهش به صورت مقطعی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری سالمندان بازنشسته صنعت اهواز بودند که ۲۰۰ سالمند با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای سنجش سلامت معنوی از پرسش نامه سلامت معنوی(SWB) و برای افسردگی از پرسش نامه افسردگی(GDS) استفاده شد. نتایج به روش تحلیل واریانس چند متغیره و رگرسیون و با استفاده از نرم افزار SPSS vol,۱۶ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش: نتایج نشان داد که میانگین سنی در این مطالعه ۴±۶۵ سال بود. از نظر تحصیلات بیشترین فراوانی در گروه کمتر از دیپلم با ۴۴ درصد دیده شد. میانگین نمره سلامت معنوی ۸/۱۳± ۱۰۵و افسردگی ۲/۴±۳۵/۴ بود. سلامت معنوی اکثر شرکت کنندگان در سطح بالا(۳۶/۵۴ درصد)، سپس در سطح متوسط(۵۳/۴۵) بود. بین سلامت معنوی و افسردگی سالمندان رابطه منفی معنی داری وجود دارد(P=<۰.۰۰۰۱). بحث و نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد در دوران سالمندی بین افسردگی و سلامت معنوی ارتباط معنی داری وجود دارد و اگاهی دادن نسبت به سلامت معنوی در کاهش مشکلات روحی-روانی می تواند کمک کننده باشد.
رضا ولی زاده، سجاد سهراب نژاد، شفیق مهربان، سلیمان احمدبوکانی،
دوره ۲۳، شماره ۵ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مدیریت استرس به روش شناختی-رفتاری بر افسردگی زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس طراحی و اجرا شده است.
مواد و روش ها: پژوهش به روش نیمه آزمایشی و به صورت پیش و پس آزمون با گروه گواه و گمارش تصادفی انجام گرفت. جامعه آماری این مطالعه شامل زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس و جمعیت آماری نیز زنان مراجعه کننده به انجمن ام اس ایران در سال ۱۳۹۲ بود، که از بین آن ها تعداد ۲۴ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل گمارش شدند. برای سنجش متغیر وابسته نیز از پرسش نامه افسردگی بک II استفاده شد.
یافته های پژوهش: نتایج آزمون تحلیل کواریانس یک متغیره نشان داد که آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر کاهش افسردگی زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس تاثیر معنی داری داشته است(P<۰,۰۱).
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که برنامه آموزش مدیریت استرس به روش شناختی- رفتاری موجب کاهش افسردگی زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس می شود. بنا بر این این برنامه آموزشی می تواند جزء برنامه های مداخلاتی در سطوح جمعیت عمومی و گروه های هدف قرار گیرد.
هدی نداف شرق، مرضیه قلی پور، صفورا توپکانلویی،
دوره ۲۳، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی وجودی بر میزان افسردگی در زنان نخست زای مبتلا به اختلال افسردگی پس از زایمان است.
مواد و روش ها: ﭘﮋوهش حاضر از نوع کاربردی توسعه ای است. به این منظور ۱۰۰ مادر نخست زا در شش ماه نخست پس از زایمان به صورت تلفنی پرسش نامه افسردگی پس از زایمان ادینبرو(EPDS) را پاسخ دادند. که ۳۲ نفر در معرض خطر ابتلاء به افسردگی پس از زایمان تشخیص داده نشده و از مطالعه حذف شدند. از میان ۶۸ مادر باقی مانده در نهایت، پس از انجام مصاحبه بالینی ۲۶ آزمودنی(سن: ۲۹/۲۳M= ؛ ۳۹/۲SD=) معیارهای ورود به مطالعه را به دست آوردند. آن ها به شیوه گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش طی ۱۰ جلسه به صورت هفتگی در جلسات گروه درمانی وجودی شرکت کردند، اما اعضای گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. در انتها، اعضای هر دو گروه مجدداً پرسش نامه افسردگی پس از زایمان ادینبرو(EPDS)، را پاسخ دادند.
یافته های پژوهشی: نتایج به دست آمده از مقایسه پس آزمون افسردگی دو گروه با استفاده از روش تحلیل کواریانس و با کنترل کردن اثر متغیرها، حاکی از این است که نمرات پس آزمون افسردگی اعضای گروه مداخله و کنترل(F(۲۸,۲)=۱۲,۸۶, P<۰.۰۵)، تفاوت معناداری دارد.
بحث و نتیجه گیری: بدین ترتیب بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت که شیوه گروه درمانی وجودی موجب کاهش علائم افسردگی در زنان نخست زای مبتلا به اختلال افسردگی پس از زایمان خواهد شد.
فاطمه حسین دوست، رسول حشمتی،
دوره ۲۳، شماره ۷ - ( ۱۱-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: شخصیت یکی از عوامل ایجاد و تداوم اختلالات خلقی است. با این حال، تحقیقات اندکی وجود دارد که پروفایل شخصیتی بر مبنای ابعاد شخصیتی کلونینجر را به شکلی مقایسه ای در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی، دوقطبی I و افراد بهنجار بررسی کند. هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای ابعاد سرشتی و منشی شخصیت بر اساس تئوری کلونینجر در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی، دوقطبی I و افراد بهنجار است.
مواد و روش ها: در این تحقیق توصیفی از نوع علی-مقایسه ای، تعداد ۳۴ نفر بیمار مبتلا به افسرده اساسی و ۳۷ بیمار مبتلا به دوقطبی I از مراکز حمایتی سرپایی بهزیستی استان آذربایجان غربی که دارای پرونده تشخیص روان پزشکی بودند به روش در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. گروه مقایسه بهنجار نیز به تعداد ۷۹ نفر از بین مراجعان سالم دارای پرونده، مثل پرونده مالی در بهزیستی بعد از غربال شدن توسط تست سلامت عمومی به صورت داوطلبانه و در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه سرشت و منش کلونینجر(TCI) و پرسش نامه سلامت عمومی(GHQ) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون ANOVA و آزمون تعقیبی توکی(HSD) استفاده شد.
یافته های پژوهش: یافته ها نشان داد که سه گروه در بعد سرشت شخصیت در سطوح نوجویی، آسیب پرهیزی، و پشتکار تفاوت معنی داری دارند. در بعد منش شخصیت نیز سه گروه تحقیق در سطوح خود راهبری، همکاری و خود فراروی تفاوت معنی داری دارند. بر اساس نتایج آزمون HSD در متغیرهای نوجویی(P<۰,۰۵)، پشتکار(P<۰,۰۱) و خود فراروی(P<۰,۰۵) تفاوت ها در بیماران افسردگی اساسی و بهنجار و در متغیرهای آسیب پرهیزی(P<۰,۰۱) و خود راهبری(P<۰,۰۱) افراد افسرده اساسی و بهنجار و هم چنین، دوقطبی I و بهنجار معنادار است. در متغیر همکاری(P<۰,۰۱) تفاوت ها در بین هر سه گروه مورد مطالعه معنادار است.
بحث و نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهند که متغیرهای نوجویی، پشتکار، خود فراروی و همکاری مشخصه شخصیتی افسردگی اساسی و آسیب پرهیزی و خود راهبری مشخصه هم افسردگی اساسی و هم دوقطبی نوع I است.