۱۶ نتیجه برای اسپرم
مرضیه مهرافزا،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۶ )
چکیده
چکیده
مقدمه:آزمایش مایع منی امری ضروری جهت بررسی زوج نابارور می باشد ونتایج آن انتخاب نوع روش درمان را تحت تاثیر قرار می دهد.یافته های اخیر نشان دادند که مورفولوژی اسپرم بر اساس معیار کروجر که بر اساس پروگنوز درمان به سه گروه: ۱) >۱۴ درصد (عالی)، ۲) ۱۴-۴ درصد (متوسط) و۳) < ۴ درصد (بد) تقسیم می شود ، بیومارکری عالی برای پیشگویی کارکرد اسپرم و پیامد درمان می باشد.در مقابل مطالعات دیگری نشان داده اند که پیامد درمان ICSI به معیار کروجر وابسته نیست.
هدف:هدف از این مطالعه بررسی ارتباط پارامترهای اسپرم (تحرک-تعداد و مورفولوژی) و منبع برداشت اسپرم بر موفقیت درمان ICSI می باشد.
مواد و روش ها :مطالعه حاضر مقطعی-تحلیلی می باشد که بروی ۵۰۰ بیمار با اندیکاسیون ICSI که به مرکز درمان ناباروری مهر مراجعه نمودند،انجام شد.متغیرهای مورد بررسی شامل سن زن-سن مرد-علت و مدت نازایی-پارامترهای اسپرم(تعداد-تحرک و مورفولوژی)-منبع تهیه اسپرم-تعداد تخمک برداشت شده-تعداد جنین های منتقل شده-تعداد جنین جایگزین شده و میزان حاملگی می باشد.بعد از جمع آوری داده ها آنالیز آماری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS,۱۰ با آزمونهای کای اسکوئر و تی تست انجام پذیرفت.
نتایج:بررسیها نشان داد که میزان حاملگی ۳۹ درصد (۱۹۵ نفر از ۵۰۰ بیمار) می باشد.میانگین سن زن ارتباط آماری معنی داری بر پیامد درمان داشت(در زنان حامله ۶/۵±۶/۲۹ و زنان غیرحامله۵/۵±۶/۳۱ سال).نتایج نشان داد که علت و مدت نازایی –پارامترهای اسپرم (تعداد-تحرک و مورفولوژی) و منبع تهیه اسپرم بر نتیجه درمان ICSI تاثیر معنی دار آماری ندارد.
بحث و نتیجه گیری: باتوجه با نتایج مطالعه حاضر ، بنظر می رسد که پارامترهای اسپرم و منبع تهیه آن فاکتور پیشگویی کننده خوبی جهت تعیین موفقیت بارداری در عمل ICSI نمی باشد.
آنا میفور، مصطفی رضایی طاویرانی، محمدرضا صادقی، غلام بساطی، منصور امرایی،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: ناباروری در لغت به معنای عدم توانائی در بروز باروری، بعد از یکسال مقاربت بدون جلوگیری میباشد. حدود ۱۵-۱۰ درصد زوجین در سنین باروری با این مشکل مواجه میباشند(WHO, ۱۹۹۹) و عدم برخورد صحیح با آن میتواند منجر به بروز مشکلات و معضلات روحی، روانی و اجتماعی گردد. مطالعه پروتئین های سلول های اسپرم امروزه از مباحث مورد علاقه محققان و متخصصان باروری و ناباروری است و با توجه به اهمیت بالای عملکرد پروتئین ها، شرایط بهینه برای جداسازی و محلول سازی آن ها برای این که بتوان مخلوطی کامل از آن ها داشت، لازم است.
مواد و روش ها: در طرح پیشنهادی به دلیل معضل موضوع ناباروری و ابهامات مکانیسم های دخیل در آن، علاوه بر بررسی مورفولوژی سلول های اسپرم افراد بارور و نابارور، از دو روش گرادیان پرکل و swim up برای جداسازی سلول های اسپرم افراد بارور و نابارور استفاده شد تا روشی بهینه برای استخراج حداکثر پروتئین راه اندازی شود و بتوان از آن در مطالعات آتی بر روی پروتئین های اسپرم استفاده کرد.
یافته های پژوهش: غلظت اسپرم در روش گــــرادیان پرکل برای افراد نابارور و بارور به ترتیب برابر ۵ و ۸ میلی گرم در هر میلی لیتر لایزت نمونه و در روش swim up برای افراد نابارور و بارور به ترتیب برابر ۱ و ۵/۲ بود.
بحث و نتیجه گیری: با مقایسه دو روش جداسازی به این نتیجه می توان رسید که روش گرادیان پرکل به دلیل جداسازی سلول اسپرم بیشتر وبه طبع آن کسب غلظت پروتئینی بیشتر، روش بهتری در مطالعات پروتئینی خواهد بود.
مریم فرد، دکتر فرزاد رجایی، دکتر محمد رضا ساروخانی، ،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: افزایش استرس بدنبال پیشرفت تکنولوژی بنظر میرسد که عامل بسیار مهمی در ایجاد اختلالات ارگان های بدن نظیر دستگاه تولید مثل باشد. لذا مطالعه حاضر بمنظور بررسی آثار استرس بر روی بیضه موش صحرایی انجام شد.
روش کار: ۱۸ سر موش صحرایی نژاد ویستار به صورت تصادفی به ۲ گروه مساوی تقسیم شدند. حیوانات در گروه تحت استرس به مدت ۱۰ روز در معرض استرس های مختلف بصورت محرومیت غذایی، محرومیت آب، بیحرکتی در دمای ۴ درجه، شنای اجباری و ایزولیشن قرار گرفتند در حالیکه حیوانات گروه کنترل بدون هیچ اختلالی در قفس های خود نگهداری شدند. پس از مدت مورد نظر حیوانات وزن شده و پس از بیهوشی با کتامین و زایلازین بیضه حیوانات جدا و وزن شدند. پس از فیکساسیون با فرمالدئید ۱۰% نمونه هایی از بیضه برای مطالعه با میکروسکوپ نوری آماده شدند. تعداد سلول های اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت، اسپرم و لایدیگ، ضخامت مجرای سمینفروس با برنامه نرم افزاریImage Tool در گروههای مورد مطالعه، تعیین و داده ها از نظر آماری مورد مقایسه گردید.
یافته ها: مطالعه حاضر نشان داد که میانگین تعداد سلول های اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت، اسپرم و لایدیگ تفاوت معنی داری را بین گروه های تحت استرس و کنترل نشان داد (۰۰۱/۰ p<). میانگین ضخامت مجرای سمینفروس نیز در گروه های تحت استرس در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری را نشان داد (۰۰۱/۰ p<).
نتیجه گیری:نتایج نشان داد که استرس چندگانه ترتیبی می تواند با کاهش در قطر مجرای سمینفروس، تعداد سلولهای اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت، اسپرم و لایدیگ بر سیستم تولید مثلی موش صحرایی اثر منفی داشته باشد ولی برای تایید مطالب فوق به مطالعات بیشتری نیاز است.
ایوب رستم زاده، سید هادی انجم روز، فردین فتحی، محمد جعفر رضایی، دائم روشنی، معصومه رضایی، شعله شاه غیبی،
دوره ۲۳، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: امروزه استفاده از امواج الکترومغناطیس در پزشکی به خصوص در دستگاه های تشخیصی مانند تصویربرداری تشدید مغناطیسی(MRI) افزایش یافته و گزارشات متفاوتی از آثار بیولوژیک آن ارائه شده است. هدف از این مطالعه بررسی اثرات MRI ۵/۱ تسلا بر روی باروری و پارامترهای تولیدمثلی موش نر بود. مواد و روش ها: ۴۰ راس موش بالغ نر نژاد NMRI به طور تصادفی به دو گروه مساوی کنترل و آزمایش تقسیم شدند. موشهای گروه آزمایش در طی ۳ هفته، هر هفته ۱ بار و هر بار به مدت ۳۶ دقیقه در معرض امواج MRI ۵/۱ تسلا قرار گرفتند. سپس روزهای ۱ و ۳۵ بعد از آخرین تابش، ۱۰ سر از موش ها برای انجام IVF و ۱۰ سر نیز جهت مطالعات In vivo مورد استفاده قرار گرفتند. تاثیر امواج MRI بر وزن بیضه، طول مدت بارداری، تعداد جنین های به دنیا آمده، تعداد اسپرم و قدرت باروری بررسی گردید. داده های دو گروه با آزمون های آماری ANOVA و Tukey تجزیه و تحلیل شدند.
یافته های پژوهش: مطابق این مطالعه یک روز بعد از تابش MRI وزن بیضه، تعداد بچه های به دنیا آمده، میزان پیشرفت تکامل جنین های دو سلولی و تعداد اسپرم موش ها در گروه آزمایش کاهش معنی داری نشان داد(P<۰,۰۵) هم چنین تعداد جنین های رسیده به مرحله بلاستوسیست در گروه آزمایش کاهش معناداری داشت(P<۰.۰۵). در حالی که ۳۵ روز بعد از تابش بین تمام پارامترهای ذکر شده در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل از لحاظ آماری تفاوت معناداری وجود نداشت(P>۰.۰۵).
بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه به نظر می رسد که تابش MRI ۵/۱ تسلا در یک روز بعد از تابش اثرات مخربی را بر روی قدرت باروری موش دارد، اما این اثرات ۳۵ روز بعد از تابش برگشت پذیر می باشند.
منیره شهسواری، پیراسته نوروزی، حمید کلالیان مقدم، ویدا حجتی،
دوره ۲۴، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: آپوپتوز یا مرگ برنامه ریزی شده سلول نقش مهمی در پاتوژنز بیماری های متعدد ایفا می کند. دیابت ملیتوس عوارض مخربی بر دستگاه تولید مثلی نر و عملکرد جنسی در نمونه های حیوانی و انسانی مبتلا به دیابت اعمال می کند و باعث افزایش آپوپتوز می شود. ریشه کودزو یک ساپونین و ایزو فلاونین می باشد که اغلب به عنوان عامل کاهنده قندخون مورد استفاده قرار می گیرد. کودزو توانایی کاهش گلوکز خون از مسیر غیر وابسته به انسولین را داشته و هم چنین با حذف رادیکال های آزاد منجر به کاهش استرس اکسیداتیو می گردد. مطالعه اخیر تاثیر ریشه کودزو بر فعالیت Caspease-۳ به روش ایمنوهیستوشیمی در بافت بیضه در موش های دیابتی شده با استرپتوزوتوسین بررسی گردید.
مواد و روش ها: موش های نر نژاد ویستار به چهار گروه تقسیم شدند: کنترل، دیابتی، دیابتی تیمار شده با کودزو mg/kg۱۰۰، دیابتی تیمار شده با کودزو mg/kg۵۰. دیابت به وسیله تزریق درون صفاقی STZ(با دوز mg/kg۵۰) ایجاد گردید. تیمار با کودزو با دوز mg/kg۵۰ و ۱۰۰ به مدت پنج هفته به صورت گاواژ انجام شد. آسیب های بیضه ای به وسیله روش رنگ آمیزی ایمنوهیستوشیمی و هماتوکسیلین-ائوزین مشخص شده و فاکتورهای بیوشیمیایی و هورمونی خون مورد سنجش قرار گرفت.
یافته های پژوهش: موش های دیابتی افزایش معنی داری را در آپوپتوز بافت بیضه نشان دادند. موش های دیابتی به طور مشخص کاهش در قطر توبول سمینی فروس، سلول های سرتولی، شمارش و تحرک اسپرم و مقدار تستوسترون و انسولین نشان دادند. در رت های تیمار شده با ریشه کودزو منجر به کاهش معنی دار سلول های دچار آپوپتوز در موش های دیابتی گردید و به طور مشخص سبب افزایش وزن بدن و میزان انسولین و تستوسترون پلاسما و کاهش مقدار گلوکز گردید. هم چنین تجویز خوراکی ریشه کودزو افزایش در تعداد و تحرک اسپرم، سلول های رده اسپرم ساز و سلول سرتولی مشاهده گردید.
بحث و نتیجه گیری: نتایج حاصل از این مطالعه، وقوع آپوپتوز را در دیابت مورد تائید قرار داده و اثرات آنتی آپوپتوزی ریشه کودزو را خاطر نشان می سازد.
آزاد عبدالله زاده، داود کیانی فرد، غلامرضا وفایی سیاح، جواد اشرفی هلان،
دوره ۲۶، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: متیل فنیدات(MPH) از داروهای مورد استفاده در حفظ هوشیاری و بهبود تمرکز است. مونوسدیم گلوتامات(MSG) به عنوان تشدیدکننده طعم به مواد غذایی افزوده می شود. در این مطالعه اثرات این ترکیبات بر روی دستگاه تولید مثل در سن رشد مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: متیل فنیدات(mg/kg ۱۰ و ۵) و مونوسدیم گلوتامات(mg/kg ۶۰ و ۶) به موش های صحرایی در حال رشد تجویز شد. در انتهای دوره شصت روزه، اندازه گیری هورمون های محور هیپوفیز-بیضه و مطالعات هیستومورفومتری بافت بیضه صورت گرفت.
یافته های پژوهش: مصرف همزمان متیل فنیدات( mg/kg۵) و مونوسدیم گلوتامات( mg/kg۶۰) موجب افزایش غلظت خونی FSH گردید(P<۰,۰۵). بیشترین میزان سطح خونی هورمون LH متعاقب مصرف دوز بالای MPH و MSG به صورت مجزا یا ترکیبی مشاهده شد. اثر MPH و MSG بر تغییرات خونی تستوسترون به صورت وابسته به دوز و متضاد یکدیــگر مشاهده گردید(P>۰,۰۵). مصرف MSG منجر به کاهش جمعیت سلول های سرتولی، اسپرماتوگونی و اسپرماتوسیت گردید. استفاده هم زمان MPH و MSG شدت کاهش جمعیت را تقلیل داد. در مطالعات مورفومتری، کاهش قطر لوله های اسپرم ساز و ارتفاع اپیتلیوم زایگر(P<۰,۰۵) به ویژه در دوز پایین MPH و دوز بالای MSG مشاهده گردید. تغییرات مشاهده شده در ضرایب اسپرماتوژنز همانند مطالعات مورفومتری بود. تغییر شکل لوله ها، ادم بافت بینابینی و کاهش سلول های اسپرماتوژنز در گروه های دریافت کننده MPH و MSG مشاهده شد. دریافت هم زمان ترکیبات مذکور منجر به افزایش سلول های اسپرماتید با هسته پیکنوزه گردید.
بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که مصرف متیل فنیدات و مونوسدیم گلوتامات با القاء تغییرات هورمونی و تغییر در بافت بیضه، می تواند منجر به ایجاد تغییر در عملکرد طبیعی دستگاه تولید مثلی گردد.
ریحانه قاسمی، فرشته میرمحمدرضائی، سیما نصری، امیر نیلی احمدآبادی،
دوره ۲۶، شماره ۵ - ( ۸-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: ناباروری از مهم ترین معضلات بهداشتی در کشورهای در حال توسعه است. قرار گرفتن طولانی مدت در معرض آفت کش های ارگانوفسفره می تواند بر کیفیت منی تاثیر بگذارد. در مطالعه حاضر اثر عصاره هیدروالکلی کرفس بر کیفیت منی و اسپرم زایی در تماس تحت مزمن با دیازینون در موش های صحرایی بررسی گردید.
مواد و روش ها: ۳۰ موش نر نژاد ویستار به ۵ گروه تقسیم شدند. گروه ۱(کنترل) تیماری دریافت نکرد، گروه ۲(شم) روغن ذرت و سالین(۵۰۰ میکرولیتر) دریافت کرد، گروه ۳ سم دیازینون(غلظت ۱۶ میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن) دریافت کرد. گروه های ۴ و ۵ به ترتیب عصاره کرفس با غلظت های ۱۰۰ و ۲۰۰ میلی گرم بر کیلوگرم همراه با دیازینون دریافت نمودند. بعد از دو ماه، تعداد، تحرک و قابلیت حیات اسپرم ها بررسی شد و مقاطع بافت بیضه با هماتوکسیلین-ائوزین پس از تثبیت بیضه رنگ آمیزی گردید.
یافته های پژوهش: یافته ها نشان داد تعداد و تحرک اسپرم ها در گروه دیازینون در مقایسه با گروه شم به طور معنی داری کاهش یافت(P<۰,۰۰۱). تعداد اسپرم در گروه دریافت کننده دیازینون و دوز بالای عصاره کرفس به طور قابل توجهی در مقایسه با گروه دیازینون افزایش یافت(P<۰,۰۰۱). عصاره کرفس با غلظت ۲۰۰ میلی گرم بر کیلوگرم تعداد اسپرماتوسیت های اولیه و اسپرماتیدها را به طور معنی داری در مقایسه با گروه دیازینون افزایش داد(P<۰,۰۵). به علاوه دوز پایین عصاره کرفس(۱۰۰ میلی گرم بر کیلوگرم) به طور قابل توجهی توانست حرکت اسپرم را در مقایسه با گروه دیازینون افزایش دهد(P<۰,۰۰۱).
بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد عصاره کرفس می تواند کیفیت اسپرم و فرآیند اسپرم زایی را در برابر سمیت دیازینون بهبود بخشد.
نوشین مهدیوند، وحید نجاتی، غلامرضا نجفی، علی شالیزار جلالی، فاطمه رحمانی،
دوره ۲۶، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: هایپرترمی اسکروتومی به عنوان عامل ناباروری جنس نر شناخته شده است. تنش حرارتی در بیضه حتی برای یک دوره کوتاه می تواند باعث تخریب بافت بیضه و بروز اختلالات در روند اسپرماتوژنز شود. این مطالعه به منظور بررسی اثرات محفاظتی ژل رویال بر روی آسیب بیضه و اسپرماتوژنز پس از القاء تنش حرارتی در موش های صحرایی نر انجام گرفت.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، ۴۸ رت نر به طور تصادفی به ۸ گروه ۶ تایی تقســیم شدند. گروه ۱: شاهد، گروه ۲: ژل رویال(۱۰۰ میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن به صورت خوراکی)، گروه های ۳، ۴ و ۵ به ترتیب تحت تنش حرارتی در دماهای ۴۳، ۳۹ و ۳۷ درجه سانتی گراد به مدت ۲۰ دقیقه در روز و گروه های ۶، ۷ و ۸ به ترتیب تحت تنش حرارتی در دماهای ۴۳، ۳۹ و ۳۷ درجه سانتی گراد به مدت ۲۰ دقیقه در روز به همراه ژل رویال به میزان ۱۰۰ میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن به صورت خوراکی روزانه دریافت کردند. تنش حرارتی به واسطه غوطه ورسازی اسکروتوم رت ها در حمام آب القاء گردید. پس از ۴۸ روز، موش ها آسان کشی و بیضه های چپ جدا و تثبیت شدند. مقاطع بافتی ۵ میکرومتری بیضه تهیه و با میکروسکوپ نوری مطالعه شدند.
یافته های پژوهش: نتایج نشان داد که قطر و ارتفاع اپی تلیوم زایای لوله های اسپرم ساز، ضخامت غشای پایه، تعداد سلول های اسپرماتوژنیک و سرتولی و وزن بیضه به میزان قابل توجهی(P<۰,۰۵) در گروه های تحت تنش حرارتی نسبت بـه گـروه های شاهد و گروه ژل رویال کـاهش یافت. تجویز هم زمان ژل رویال به غیر از گروه تنش حرارتی ۴۳ درجه سانتی گراد+ژل رویال، فراسنجه های فوق را در تمام حیوانات مواجه شده با تنش حرارتی به شکل قابل ملاحظه ای(P<۰,۰۵) بهبود بخشید.
بحث و نتیجه گیری: تجویز ژل رویال می تواند از تغییرات بافتی بیضه و کاهش تعداد سلول های اسپرماتوژنیک در شرایط تنش حرارتی بیضه محافظت کند.
محمد تقی شیبانی، حجت عنبرا، حسن مروتی، مزدک رازی، جمیله سالار آملی،
دوره ۲۷، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: آسپارتام معروف ترین و پرمصرف ترین شیرین کننده مصنوعی می باشد که در مواد غذایی مختلف به طور گسترده ای استفاده می گردد. گزارش های بحث برانگیز زیادی در مورد سمیت آسپارتام بر روی بافت های مختلف بدن وجود دارد، با این حال در رابطه با عوارض آسپارتام بر روی دستگاه تولیدمثل اطلاعات زیادی در دسترس نیست. مطالعه حاضر به منظور ارزیابی اثرات آسپارتام بر کیفیت اسپرم و پارامترهای اکسیدانی در موش صورت گرفت.
مواد و روش ها: در این مطالعه تعداد ۳۶ سر موش نر بالغ نژاد NMRI به صورت تصادفی به چهار گروه نه سری تقسیم شدند. سه گروه از گروه های فوق به ترتیب آسپارتام را به میزان ۴۰، ۸۰ و ۱۶۰ میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن به صورت خوراکی از طریق گاواژ به مدت ۹۰ روز دریافت نموده و هم چنین گروه کنترل نیز در نظر گرفته شد. ۲۴ ساعت پس از آخرین تیمار، نمونه های خونی از طریق قلب جمع آوری و پارامترهای کیفیت اسپرم شامل شمارش، تحرک، قابلیت زنده مانی، تراکم کروماتین، اشکال غیرطبیعی و آسیب DNA اسپرم مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته های پژوهش: نتایج نشان دهنده کاهش معنی دار ظرفیت آنتی اکسیدانی تام(TAC)، تستوسترون و نیز افزایش معنی دار سطـــح مالون دی آلدئید(MDA) در گروه های ۸۰ و ۱۶۰ میلی گرم بر کیلوگرم نسبت به گروه کنترل بود(P<۰,۰۱). دریافت آسپارتام باعث کاهش تعداد، تحرک، زنده مانی و بلوغ اسپرم(P<۰,۰۰۱) و هم چنین افزایش میزان اشکال غیرطبـــیعی و آسیــب به DNA اسپرم در گروه های ۸۰ و ۱۶۰ میلی گرم بر کیلوگرم نسبت به گروه کنترل گردید(P<۰,۰۰۱).
بحث و نتیجه گیری: یافته های مطالعه حاضر آشکار ساخت که مصرف آسپارتام در موش می تواند به کاهش کیفیت اسپرم و تغییرات منفی در پارامترهای اکسیدانی منجر شود.
سمیه بهلولی، گلاویژ رستمی نسب،
دوره ۲۷، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: باروری یک اسپرم به پارامترهای مختلفی نظیر تعداد، تحرک و مرفولوژی آن بستگی دارد. گیاه چویر ترکیبات آنتی اکسیدانی فراوانی دارد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر عصاره هیدروالکلی چویر بر برخی شاخص های اسپرم و میزان هورمون تستوسترون در موش های صحرایی نر بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی از تعداد ۲۸ سر موش صحرایی نر نژاد ویستار استفاده شد. حیوانات به ۴ گروه شامل کنترل و تحت درمان با دوزهای ۱۰۰، ۲۰۰ و ۴۰۰ میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن عصاره هیدروالکلی چویر تقسیم شدند. تجویز عصاره به مدت ۲۱ روز و به روش تزریق داخل صفاقی انجام شد. در پایان آزمایش میزان تستوسترون سرمی، وزن نهایی بدن، وزن بیضه و پارامترهای اسپرم شامل تعداد، مورفولوژی، تحرک و زنده یا مرده بودن اسپرم ها سنجیده شدند. آنالیز داده ها با روش One‐way ANOVA انجام و P<۰,۰۵ به عنوان سطح معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته های پژوهش: در گروه هــــای تیمار شده با دوزهای ۲۰۰ و ۴۰۰ میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن عصاره هیدروالکلی چویر افزایش معنی داری در تعداد، مورفولوژی، تحرک و قدرت زیست اسپرم ها نسبت به گروه کنترل مشاهده شد(P<۰,۰۰۱) وزن بیضه و سطح سرمی تستوسترون در گروه تحت درمان با دوز ۴۰۰ میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن عصاره چویر افزایش معنی دار داشت(P<۰,۰۰۱).
بحث و نتیجه گیری: ترکیبات آنتی اکسیدانی گیاه چویر، در بهبود کیفیت پارامترهای اسپرم و افزایش باروری در جنس نر موثر است.
زهرا کریم پور عالی آباد، شاپور حسن زاده، مزدک رازی،
دوره ۲۸، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: اســترهای فتالات که پرکاربردترین آن ها دی اتیل هگزیل فتالات(DEHP) می باشد و در ساخت ادوات پلاستیکی مورد استفاده قرار می گیرند، آلوده کننده های خطرساز محیط زیست می باشند و بر دستگاه های بدن از جمله دستگاه تولید مثل اثرات سمی دارند. هدف از این مطالعه بررسی اثرات بومادران(Achillea millefolium) بر اسپرم موش های صحرایی تحت تاثیر قرار گرفته با DEHP بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه، ۴۵ سر موش صحرایی نر به طور تصادفی به ۹ گروه تقسیم شدند. ۱-کنترل، ۲-شم با دریافت روزانه روغن ذرت، ۳-دریافتmg/kg/day ۷۵ عصاره هیدروالکلی گل بومادران، ۴-دوز پایین فتالات(DEHP۱)، ۵-دوز پایین فتالات+بومادران(DEHP۱+A)، ۶-دوز متوسط فتالات(DEHP۲)، ۷-دوز متوسط فتالات+بومادران(DEHP۲+A)، ۸-دوز بالا(DEHP۳) فتـــــالات، ۹-دوز بـــالای فتالات+بومادران(DEHP۳+A). همه گروه ها به جز کنترل به صورت گاواژ به مدت ۴۰ روز مداوم تیمار شدند. پس از آسان کشی، اسپرم جهت بررسی پارامترهای اسپرمی از دم اپیدیدیم استحصال گردید. داده های با استفاده از آزمون آماری آنوا و تست تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شدند.
یافته های پژوهش: دی اتیل هگزیل فتالات باعث کاهش معنی دار(P<۰,۰۵) در تعداد، زنده مانی، تحرک و بلوغ هسته اسپــرم و افزایش معنی دار شکست DNA هسته اسپرم در مقایسه با گروه کنترل شده است. بومادران اثر مثبتی بر این پارامترها داشته است.
بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد بومادران با داشتن اثرات آنتی اکسیدانی می تواند باعث کاهش اثرات نامطوب ناشی از دی اتیل هگزیل فتالات بر پارامترهای اسپرم می گردد.
رامین جهانگیرفرد،
دوره ۲۹، شماره ۴ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: اتفون از دستۀ سموم ارگانوفسفره است که برای تحریک رشد گیاه به کار میرود. ژل رویال مادهای با خواص آنتیاکسیدانی و برای تقویت دستگاه ایمنی مؤثر است. مطالعۀ حاضر با هدف تعیین تأثیر ژل رویال بر مؤلفههای اسپرمی، توان باروری آزمایشگاهی و شاخصههای استرس اکسیداتیو در موش سوری صورت گرفت.
مواد و روش ها: در این مطالعۀ تجربی، ۲۰ سر موش نر بالغ نژاد NMRI به ۴ گروه کنترل و تجربی تقسیمبندی شدند. در گروه تجربی، حیوانات اتفون را با دوز mg/kg ۴۸۰ دریافت کردند؛ سپس ژل رویال با غلظت mg/kg ۲۰۰ بهتنهایی و همچنین همراه با هورمون اتفون، بهطور روزانه از طریق دهانی خورانده شد. پس از تیمار، برای ارزیابی مؤلفههای اسپرمی و توان باروری آزمایشگاهی، نمونههای اسپرم از دم اپیدیدیم جمعآوری و برای شاخصههای استرس اکسیداتیو، بافت بیضه اخذ گردید. سطح P˂۰.۰۵ معنادار در نظر گرفته شد.
یافتهها:کاهشی در میزان تحرک و قدرت زندهمانی اسپرمها، درصد لقاح، بلاستوسیست، جنینهای هچشده و همچنین افزایشی در میزان آسیب به DNA و نبودِ بلوغ هستهای اسپرمها و جنینهای بلوکشده در گروههای تجربی نسبت به گروه کنترل وجود داشت؛ همچنین میزان ظرفیت تام آنتیاکسیدانی و مالوندیآلدئید در گروههای دریافتکنندۀ اتفون، بهترتیب کاهش و افزایش یافتند، این در حالی است که ژل رویال میتواند از آثار تخریبی ناشی از استرس اکسیداتیو اتفون جلوگیری کند (P˂۰.۰۵).
بحث و نتیجهگیری: بر اساس نتایج این مطالعه، ژل رویال میتواند اثر بهبودی بر اسپرمهای اپیدیدیمی و توان باروری آزمایشگاهی داشته باشد.
هادی قربانی، محمد علی ابراهیمی سعادتلو، ابوالفضل حاجی بمانی شورکی،
دوره ۳۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: سیسپلاتین ازجمله داروهای شیمیدرمانی است؛ اما استفاده از آن به علت عوارض جانبی ازجمله تداخل در فرایند اسپرماتوژنز محدودشده است. از سویی، کندر آثار بهبودی بر دستگاه تولیدمثل دارد؛ بنابراین، هدف مطالعۀ حاضر بررسی تأثیر حمایتی عصارۀ آبی کندر بر میزان سمیت سلولی سیسپلاتین روی شاخصهای اسپرم در موش سوری بود.
مواد و روش ها: برای انجام این مطالعه، ۳۲ سر موش سوری بهطور تصادفی به ۴ گروه ۸ تایی تقسیم شدند: گروه اول گروه کنترل بود که تنها محلول نرمال سالین به مدت ۳۵ روز دریافت کرد؛ به گروه دوم، تنها عصارۀ آبی کندر با دوز ۵۰۰ میلیگرم/کیلوگرم به مدت ۳۵ روز گاواژ داده و به گروه سوم، داروی سیسپلاتین با دوز ۵/۵ میلیگرم/کیلوگرم به روش داخل صفاقی تزریق و به گروه چهارم داروی سیسپلاتین به همراه عصارۀ آبی کندر با همان دوزها داده شد. روز بعد از آخرین تزریق، وزن بدن و بیضه، تعـداد، تحـرک، میزان زنده ماندن و مورفولوژی اسپرمها ارزیابی گردید.
یافتهها: سیسپلاتین بهتنهایی موجب کاهش تحرک، زندهمانی و مورفولوژی طبیعی اسپرمها در مقایسه با گروه کنترل شد (۰,۰۰۱>P)؛ اما سیسپلاتین به همراه کندر و گروه کندر بهتنهایی باعث افزایش تحرک، غلظت و زندهمانی و کاهش اسپرمهای غیرطبیعی در مقایسه با گروه سیسپلاتین گردید (۰,۰۰۱>P).
بحث و نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که سیسپلاتین موجب کاهش کیفیت اسپرم میشود و با دادن کندر، آثار سمی سیسپلاتین روی اسپرم کاهش مییابد و باعث بهبودی شاخصهای اسپرم میگردد؛ درنتیجه، استفاده از عصارۀ آبی کندر بهمنظور کاهش آثار سمی سیسپلاتین و بهبود کیفی مؤلفههای کیفی اسپرم سودمند است.
عماد رضا، حسین عزیزی، علی اصغر احمدی،
دوره ۳۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: آلکالین فسفاتاز یکی از آنزیمهای اساسی طی فرایند اسپرماتوژنز است که جزو عاملهای پرتوانی سلولهای بنیادی است و در حفظ پرتوانی آنها نقش دارد. پروتئینهای ZBTB۱۶ و ZFP نیز جزو عوامل بااهمیت سلولهای بنیادی هستند که در سلولهای بنیادی پرتوان بیان میشوند و با نقش خود در مسیرهای پیامرسانی باعث حفظ حالت پرتوانی آنها میگردند.
مواد و روشها: اولین اقدام، جداسازی سلولهای بنیادی اسپرمساز و پس از آن، تهیۀ سلولهای بنیادی جنینی موش و سلولهای ES-like است. پس از آن، رنگآمیزی آلکالین فسفاتاز انجام شد و در ادامه، بررسی شبکۀ پروتئین-پروتئین و ارتباط ژنها صورت گرفت؛ سپس با استفاده از فن Fluidigm PCR بیان ژنهای ZBTB۱۶ و ZFP سنجیده گشت و همچنین در انتها، رنگآمیزی ایمونوهیستوشیمی پروتئین ZBTB۱۶ در لولههای اسپرمساز نیز انجام شد.
یافتههای پژوهش: جمعیتهای سلولهای بنیادی بیان مثبت آلکالین فسفاتاز را نشان دادند و همچنین بیان بسیار اندک و منفی آن در سلولهای سرتولی و فیبروبلاستها مشاهده گردید. بیان مثبت ژنهای ZBTB۱۶ و ZFP نیز در این سه جمعیت نشان داده شد و بیان منفی آنها در سلولهای سرتولی نیز مشاهده گردید که نشاندهندۀ اختصاصی بودن این عوامل است. شبکۀ ارتباطی رسمشده نشاندهندۀ میزان و نوع تأثیر این ژنها بر یکدیگر و دیگر ژنها است.
بحث و نتیجهگیری: میتوان چنین نتیجهگیری کرد که آلکالین فسفاتاز و همچنین ژنهای ZBTB۱۶ و ZFP جزو نشانگرهای خاص سلولهای بنیادی پرتوان و همچنین جزو عاملهای اصلی سلولهای بنیادی شبهجنینی هستند.
شهرزاد آقاجانی، علی صالح زاده، فاطمه قاسمیان، مرضیه مهرافزا،
دوره ۳۱، شماره ۴ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: روشهای کمکباروری و آزمایش ژنتیکی پیش از لانهگزینی (PGT) برای تشخیص آنوپلوئیدی، بهمنظور دستیابی به تولد نوزاد یوپلوئید و در زوجین نابارور یا کم بارور انجام میشود. miRNAها مولکولهای RNA غیر رمزگذار تکرشتهای و مهم تنظیمکننده پس از رونویسی بیان ژن در فرایندهای مختلف بیولوژیکی و فیزیولوژیکی هستند. هدف این مطالعه بررسی برخی miRNAهای ترشحشده در محیطهای کشت جنینهای انسان (بهعنوان نشانگرهای زیستی تشخیصی) و ارتباط آن با میزان آنوپلوئیدی جنین و نتایج روشهای کمکباروری است.
مواد و روشها: چرخههای PGT حاصل از تزریق درون سیتوپلاسمی اسپرم (از فروردین سال ۱۴۰۱ تا خرداد سال ۱۴۰۱) با استفاده از مکملسازی فلورسانس درجا Fluorescence in situ hybridization (FISH) ارزیابی شد. در ادامه، محیط کشت سه جنین یوپلوئید و سه جنین آنیوپلوئید با یک کروموزوم جنسی X (ترنر) جمعآوری گردید و بیان miRNA hsa-miR-۱۹۹a-۵p, hsa-miR-۱۹۹b-۳p, hsa-miR-۳۷۹-۵p, hsa-miR-۴۸۳-۵p, hsa-miR-۹۹a-۵p, hsa-miR-۴۳۲-۵p با استفاده از RT-qPCR بررسی شد.
یافته های پژوهش: در محیط کشت جنینهای یوپلوئید، افزایش معنیدار میزان بیان سه miRNA شامل hsa-miR-۳۷۹-۵p, hsa-miR-۱۹۹a-۵p, hsa-miR-۱۹۹b-۳p و کاهش بیان سه miRNA شامل hsa-miR-۴۳۲-۵p, hsa-miR-۴۸۳-۵p, hsa-miR-۹۹a-۵p با اختلاف معنیدار P<۰,۰۰۱مشاهده گردید. بیان این miRNAها در محیط کشت جنینهای ترنر با الگو کاملاً عکس بود.
بحث و نتیجهگیری: در بررسی میزان بیان miRNAهای بررسیشده در این طرح، افزایش بیان سه miRNA و کاهش بیان سه miRNA دیگر در جنینهای یوپلوئید با الگو، بیان عکس همین miRNAها در جنینهای ترنر را نشان داد. این نتایج میتواند نویدبخش باشد و برای استفاده از روشهای غیرتهاجمی به جای بیوپسی جنین در بررسیهای تشخیصی تعداد کروموزومهای جنسی مورد توجه قرار گیرد.
مائده یزدانی دیزیچه، حسین عزیزی، داریوش غلامی، امیر خاکی،
دوره ۳۲، شماره ۴ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: اسپرماتوژنز فرایند اصلی تولید اسپرم است که در لولههای اسپرمساز انجام میشود. سلولهای بنیادی اسپرمساز (SSCها) توانایی خودنوسازی، تمایز و انتقال اطلاعات ژنتیکی را به نسلهای بعدی دارند. KLF۴ و POU۵F۱ جزو عاملهای رونویسی هستند که در طیف وسیعی از بافتها بیان میشوند و نقش مهمی در فرایندهایی مانند آپوپتوز، تمایز و تکثیر و توسعۀ سلولی ایفا میکنند. هدف از مطالعۀ حاضر بررسی میزان بیان ژنهای KLF۴ و POU۵F۱ در سلولهای بنیادی جنینی موش (mESCs)، سلولهای بنیادی اسپرمساز (SSCs)، سلولهای بنیادی شبهجنینی (ES-like) و سلولهای بیضه و همچنین شناسایی مسیرهای سیگنالینگ مرتبط با آنها در فرایند اسپرماتوژنز است.
مواد و روشها: در این مطالعۀ تجربی، سلولهای اسپرمساز از بیضۀ موش با استفاده از روش هضم آنزیمی استخراج گردید و در محیط کشت GSC موش حاوی FGF، EGF و GDNF کشت داده شدند؛ سپس بیان ژنهای KLF۴ و POU۵F۱ با روشهای ایمونوسیتوشیمی، ایمونوهیستوشیمی و واکنش زنجیرهای پلیمراز رونویسی معکوس در سلولهای mESCs، SSCs، ES-like و سلولهای بیضه بررسی گردید و تعاملات پروتئین-پروتئین و مسیر سیگنالینگ با روشهای بیوانفورماتیکی ارزیابی شد.
یافته های پژوهش: ژنهای KLF۴ و POU۵F۱ در سلولهای ES-like و بیضه بیان مثبت داشتند. اندازهگیری میزان بیان mRNA KLF۴ و mRNA POU۵F۱ نشان داد که بیان KLF۴ در سلولهای mESCs و ES-like نسبت به سایر سلولها بیشتر و میزان بیان POU۵F۱ در سلولهای SSCs بیشتر است و KLF۴ و POU۵F۱، هر دو از ژنهای اصلی و قدرتمندند که یک کلاس مشترک و عملکرد مشترک دارند.
بحث و نتیجهگیری: این نتایج نشان میدهد که KLF۴ و POU۵F۱ از عاملهای ضروری برای انجام صحیح فرایند اسپرماتوژنز هستند و در سلولهای mESCs، SSCs، ES-like و سلولهای بیضه بیان دارند. این فاکتورها از عاملهای اصلی سلولهای بنیادی جنسی و عوامل پرتوانی سلولهای بنیادی بهشمار میروند و قابلیت استفاده بهعنوان عاملهای تشخیصی برای این ردههای سلولی را دارند.