[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: درباره نشريه :: صفحه اصلي :: آخرين شماره :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
نمایه ها::
برای نویسندگان::
هزینه چاپ::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
سیاست های نشریه ::
بیانیه اخلاقی::
ثبت شکایت::
::
Citation Indices from GS

Citation Indices from GS

AllSince 2020
Citations71733701
h-index2920
i10-index20479
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
ثبت شده در

AWT IMAGE

AWT IMAGE

..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۳ نتیجه برای وزیری

دکتر پوپک معتمدوزیری، دکتر فرید بحرپیما، دکتر محمد فیروزآبادی، دکتر بیژن فروغ،
دوره ۲۱، شماره ۷ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: ناتوانایی های به جا مانده از سکته مغزی در اندام فوقانی مشکلات عملکردی ماندگارتری داشته و در تحقیقات مختلف کمتر از اندام تحتانی مورد توجه قرار گرفته است. استفاده از تحریکات مغناطیسی به عنوان وسیله ای برای تولید جریانهای القایی در مغز با اهداف درمانی، روش جدیدی است. هدف این مطالعه سنجش تاثیر استفاده از تحریکات مکرر مغناطیسی مغز بر کاهش سفتی مفصل دست مبتلا و مقایسه آن با تأثیرات حاصله از استفاده منحصر توانبخشی بود. روش بررسی: این تحقیق به صورت تجربی و مقطعی بر روی ۱۲ بیمار همی پلژی با شرایط ورودی تحقیق و در دو گروه توانبخشی با تحریک مغناطیسی کاذب و توانبخشی با تحریک مغناطیسی واقعی به منظور تسهیل مکانیزمهای حرکتی انجام گرفت. درمان ۱۰ جلسه ، ۳ بار در هفته بوده و ارزیابی سفتی مفصل در طی حرکت فلکشن- اکستنشن مچ دست و سوپینیشن- پرونیشن ساعد، پیش از درمان و در انتهای درمان به وسیله Wrist Robo Hab انجام گرفت. یافته ها : در گروه کنترل، مقاومت عضلات فلکسور مچ دست در برابرحرکت اکستنشن، کاهش غیر معنی دار (p=۰,۲۰۷) و در عضلات پروناتور، کاهش غیر معنی دار (p=۰.۲۹۱) نشان داد. در گروه تحقیق، کاهش معنی دار در مقاومت عضلات فلکسور و پروناتور (p=۰.۰۰۹، p=۰.۰۳۵) دیده شد. نتیجه گیری : تحریک مغناطیسی مغز ، زمانی که درمانهای مرسوم کمتر کمک کننده هستند، موجب کاهش سفتی مفصل دست مبتلا بیماران سکته مغزی در مراحل مزمن سکته مغزی می گردد. pmoatamedv@gmail.com
میلاد پورجعفر، حمیدرضا وزیری، طوبا میرزا پور،
دوره ۲۵، شماره ۵ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: در حدود ۵۰ % موارد نا باروری به دلیل فاکتور های مردانه است. شواهدی وجود دارد که نشان می ­دهد، سوخت و ساز نا بجای ریز مغذّی­ ها ممکن است نقش مؤثّری در نا باروری مردان داشته باشد. کولین یک عامل حیاتی در تنظیم ساختار و سیّالیت غشای اسپرم است. این ماده­ ی مغذّی نقش مهمی در بلوغ و ظرفیت غشای اسپرم دارد. پلی ­مورفیسم تک نوکلئوتیدی ۱۲۶۷۶rs  (c,۲۳۳T > G) در ژن کولین دهیدروژناز که منجر به جایگزینی اسید آمینه آرژنین به لوسین در موقعیت ۷۸ پروتئین محصول این ژن می شود، می ­تواند میزان و فعّالیت این آنزیم و در نتیجه متابولیسم کولین، فرآیند تحرک سپرم، لقاح و باروری را تحت تأثیر قرار دهد. هدف از انجام این مطالعه، بررسی ارتباط پلی­ مورفیسم ژن کولین دهیدروژناز ۱۲۶۷۶rs با نا باروری در مردان می ­باشد.
مواد و روش­ها: در این مطالعه، ۵۰ مرد نا بارور و ۵۰ مرد سالم از استان گیلان مورد بررسی قرار گرفتند. DNA ژنومی از خون محیطی استخراج گردید و تعیین ژنوتیپ با روش PCR-RFLP انجام شد.  نتایج حاصل با نرم افزار Med Calc (v۱۲,۱.۴.۰)  مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته های پژوهش: تفاوت معنی داری در توزیع آلل  Gو T در بین افراد سالم و بیمار وجود داشت (P<۰,۰۵). فراوانی ژنوتیپ ­های GG، GT و TT در افراد بیمار به ترتیب برابر با ۲۸ ۵۰ % و ۲۲ %  بود و در افراد سالم فراوانی ‌ها برابر با ۵۲%، ۳۶ % و ۱۲% بودند و تفاوت معنی ­داری در توزیع این فراوانی بین افراد بیمار و سالم وجود داشت (P<۰,۰۵). 
بحث و نتیجه گیری: به نظر می ­رسد ارتباط معنی داری بین پلی مورفیسم ۱۲۶۷۶rs با نا باروری مردان در جمعیت مورد مطالعه هم از لحاظ ژنوتیپی و هم اللی وجود دارد. جهت تایید این یافته ها، مطالعات بیش تری در جمعیت های جغرافیایی یا نژادی مختلف با تعداد بیش تری از بیماران و افراد کنترل لازم می ­باشد.


پگاه یوسف خواه، حمیدرضا وزیری، طوبا میرزاپور،
دوره ۳۲، شماره ۴ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده

مقدمه: جهش در ژن KISS۱R یکی از حیاتی‌ترین علل بالقوۀ ناباروری است. این ژن در تنظیم محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- گناد (HPG) نقش دارد و در تنظیم چرخه‌‌های تولیدمثل و بلوغ افراد به‌کار گرفته می‌‌شود. هدف از این ارزیابی بررسی ارتباط تنوع ژنتیکی Gly۵۶Ala ژن KISS۱R با ناباروری در جمعیتی از زنان شمال ایران بود.
مواد و روش­ها: در این پژوهش، از میان زنان مراجعه‌کننده به بیمارستان الزهرای رشت، ۱۰۰ زن شامل ۵۰ فرد نابارور و ۵۰ فرد سالم (کنترل)، با دامنۀ سنی (۱/۲±۱/۳۵)، به‌عنوان گروه بیمار و کنترل بررسی گردیدند. نمونه‌های خون با حجم ۲ میلی‌لیتر جمع‌آوری و به داخل لوله‌های حامل EDTA ریخته شد. DNA با استفاده از کیت GPP از لکوسیت‌‌ها استخراج گردید. برای تعیین ژنوتیپ پلی‌‌مورفیسم ژن KISSIR (rs۳۹۷۵۱۵۶۱۵)، از واکنش زنجیره‌ای پلیمراز اختصاصی آلل (AS-PCR) استفاده شد.
یافته­ های پژوهش: نتایج نشان داد، ارتباط معنی‌داری در توزیع ژنوتیپ میان بیماران و افراد کنترل در نمونه‌‌های ارزیابی‌شده در این استان وجود ندارد (P=۰,۲۱۶)..
بحث و نتیجه‌گیری: پلی‌مورفیسم Gly۵۶Ala ژن KISS۱R با افزایش خطر ناباروری زنان در جمعیت استان گیلان مرتبط نیست و این ژن به‌عنوان عامل خطر ناباروری زنان در شمال ایران به‌شمار نمی‌‌آید. با تغییر مکان یا اندازه نمونه‌گیری احتمالاً بتوان نتایج متفاوتی به‌دست آورد.


صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی ایلام Journal of Ilam University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.31 seconds with 31 queries by YEKTAWEB 4701