[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: درباره نشريه :: صفحه اصلي :: آخرين شماره :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
نمایه ها::
برای نویسندگان::
هزینه چاپ::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
سیاست های نشریه ::
بیانیه اخلاقی::
ثبت شکایت::
::
Citation Indices from GS

Citation Indices from GS

AllSince 2020
Citations68513487
h-index2819
i10-index19877
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
ثبت شده در

AWT IMAGE

AWT IMAGE

..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۶ نتیجه برای مدنی

حسین مدنی،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۶ )
چکیده

چکیده مقدمه : بیماری مولتیپل اسکلروزیس (MS) نوعی بیماری مزمن و علاج ناپذیر سیستم عصبی مرکزی است که شدیداً عزت نفس بیماران را کاهش داده و آنها را مجبور می سازد با ناتوانی های ناشی از بیماری سازگاری پیدا کنند. این مطالعه با هدف تعیین رابطه میان سطح عزت نفس بیماران مبتلا به MS با میزان بکارگیری روشهای مقابله ای و برنامه خود مراقبتی توسط آنها در شهر تهران انجام گرفت. مواد و روش ها: این پژوهش مطالعه ای نیمه تجربی از نوع طرح اندازه های تکراری است که در انجمنMS ایران در سال ۸۳-۱۳۸۲انجام گرفت. به منظور انجام این پژوهش، ۳۸ بیمار مبتلا به MS با توجه به شرایط پژوهش به روش نمونه گیری آسان یا در دسترس انتخاب شده و مورد مطالعه قرار گرفتند. در واقع تمام بیماران باسواد، ۵۰-۱۵ ساله و علامت دار که به صندلی چرخدار وابسته نبوده و در مرحله حاد بیماری قرار نداشتند وارد مطالعه شدند. ابزارجمع آوری اطلاعات پرسشنامه های اطلاعات فردی، لیست مشکلات، پرشسنامه استاندارد سنجش عزت نفس کوپراسمیت و پرسشنامه استاندارد سنجش شیوهای مقابله ای جالوویس بودند که قبل و بعد از مداخله توسط نمونه ها تکمیل گردیدند. برنامه خود مراقبتی آموزش داده شد و به مدت یک ماه به کار گرفته شد، سپس داده های قبل و بعد از مداخله در نرم افزار آماری SPSS با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های آماری استنباطی مثل تی زوجی، ویلکاکسون، کای اسکوئر و تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش : تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که آمــوزش برنامه خود مراقبتی باعث افزایش معنی داری در میزان عزّت نفس این بیماران بعد از مداخله نسبت به زمان قبل از آن شده است. (۰۰۰/۰ P=) همچنین آزمون آماری کای اسکوئر نشان داد که قبل و بعد از مداخله بیمارانی که عزت نفس بالاتری داشتند نسبت به بقیه بیماران از روش های مقابله ای مشکل مدار بیشتر استفاده می کرده اند) ۰۰۱/۰(P= و افرادی که عزت نفس پایین تری داشتند از روش های مقابله ای هیجان مدار را بیشتر مورد استفاده قرار دادند(۰۰۰/۰ P=). همچنین آزمون آماری تی مستقل نشان داد که بیمارانی که عزت نفس بالاتری داشتند نسبت به بقیه بیماران بیشتر از برنامه های خود مراقبتی برای حل مشکلات خود استفاده کرده اند)۰۰۱/۰(P=. بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، اولاً ًآموزش برنامه خود مراقبتی باعث افزایش عزت نفس این بیماران می گردد، ثانیاً افزایش عزت نفس بیماران مبتلا به MS رابطه مستقیمی با افزایش بکارگیری روش های مقابله ای مشکل مدار و برنامه خود مراقبتی توسط آنها دارد.
نادیا میرزایی، فاطمه شاکرمی، فرزام عجمیان، علی حمیدی مدنی، محمدمهدی سوهانی،
دوره ۲۴، شماره ۶ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: تغییرات اپی ­ژنتیکی نقشی کلیدی در پاتو­فیزیولوژی سرطان پروستات دارند. تغییرات اپی­ژنتیکی به ویژه هیپرمتیلاسیونDNA  و داستیلاسیون هیستون، نقش مهمی در کاهش بیان ژن ­های حفاظتی علیه سرطان پروستات دارا می ­باشند. هیستون ­د­استیلاز­ها یک خانواده­ بزرگ از آنزیم­ هایی هستند که به عنوان تنظیم­ کننده­ های کلیدی در استیلاسیون هیستون ­های هسته ای شناخته می ­شوند.  HDAC­ها نقش بزرگی در شروع و پیشرفت سرطان پروستات دارند که بر اساس اعمال تغییراتی است که در سطح کروماتین ایجاد می ­کنند. با توجه به وقوع تغییرات ژنتیکی و اپی ژنتیکی در سرطان ها از جمله سرطان پروستات، نقش آنزیم هایHDAC  در ایجاد سرطان ها و با توجه به عدم بررسی بروز ژن های مولد این آنزیم ها در جمعیت ایرانی، در این مطالعه به مقایسه میزان بیان ژن مولد آنزیم هیستون داستیلاز ۱ در بیماران مبتلا به سرطان پروستات و نمونه­ های هایپر­پلازی خوش خیم پروستات خواهیم پرداخت.

مواد و روش ها: در این تحقیق مورد-شاهدی، پس از استخراج RNA از ۴۰ نمونه­، شامل ۲۰ بیمار مبتلا به سرطان پروستات و ۲۰ فرد سالم، بیان ژن هیستون ­د­استیلاز ۱ در سرطان پروستات انسان با استفاده از تکنیک RT-PCR مطالعه شد.

یافته های پژوهش: بر اساس آزمون T و تست لوین در حالت واریانس­ های برابر و نابرابر با ۹۵ درصد اطمینان می توان گفت بین افراد سالم و بیمار از نظر میزان بیان ژن HDAC۱ تفاوت محسوس و معنی ­داری(۸/۳ برابر) مشاهده گردید.

بحث و نتیجه ‌گیری: این نتایج حاکی است که بیان ژن HDAC۱ می تواند به عنوان مارکر پیش آگهی برای پیشرفت سرطان پروستات در نظر گرفته شود.


مهران رحیملو، هدی احمدنیا، آزیتا حکمت دوست، سیدموید علویان، سیدعلی کشاورز،
دوره ۲۵، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: کبد چرب غیرالکلی یکی از بیماری های مزمن شایع می باشد که به دلیل عواملی مانند چاقی شکمی، مقاومت به انسولین، دیابت نوع دو و دیسلیپیدمیا ایجاد می شود. در مطالعات پیشین اثرات سودمند زنجبیل بر روی شاخص های مرتبط با سندروم متابولیک نشان داده شده است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثر مکمل زنجبیل بر شاخص های مرتبط با بیماری های قلبی عروقی در بیماران مبتلا به کبد چرب غیرالکلی بود. 

مواد و روش ها : در این مطالعه که به شکل کارازمائی بالینی دو سوکور انجام شد، ۵۰ بیمار مبتلا به کبد چرب غیرالکلی در دو گروه مداخله و شاهد برای مدت ۱۲ هفته روزانه ۲ گرم مکمل زنجبیل یا دارونما دریافت کردند. هر دو گروه توصیه به تعدیل رژیم غذایی و انجام فعالیت فیزیکی شدند. سطوح شاخص های التهابی، پروفایل لیپیدی، قند خون ناشتا و انسولین در ابتدا و انتهای مطالعه اندازه گیری شد.

یافته های پژوهش: مکمل یاری با زنجبیل سبب کاهش معنی داری در سطوح شاخص های التهابی، قند خون ناشتا، مقاومت به انسولین و تری گلیسرید شد، با این وجود سطوح توتال کلسترول، HDL کلسترول و LDL کلسترول بین دو گروه تفاوت معنی داری نکرد.

بحث و نتیجه گیری: مکمل یاری زنجبیل در بیماران مبتلا به کبد چرب غیرالکلی سبب بهبود برخی ریسک فاکتور های مرتبط با بیماری های قلبی عروقی شد.


علی محمدپورمیر، هیوا ملک زاده، احمد تمدنی، حسن محمودی،
دوره ۲۵، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: اخیرا مطالعات مختلفی شیوع بالای عفونت هلیکو باکتر پیلوری در بزرگسالان مبتلا به ITP را گزارش کرده اند علاوه بر این در
این مطالعات افزایش شمارش پلاکتی در برخی از بیماران متعاقب درمان ریشه کن سازی این میکروب گزارش شده است که این مساله
نقش احتمالی هلیکو باکتر پیلوری در بروز ITP بزرگسالان را مطرح می کند اما مطالعات صورت گرفته در این زمینه در گروه سنی
کودکان بسیار محدود بوده است. هدف از این مطالعه تعیین ارتباط عفونت هلیکو باکتر پیلوری با پورپورای ترومبو سیتو پنیک ایدیو پاتیک
درکودکان بستری در بیمارستان کودکان امیرکلا می باشد.
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی، ۴۴ کودک زیر ۹۴ سال مبتلا به پورپورای ترومبو سیتو پنی ایدیو پاتیک بستری شده در
بیمارستان کودکان امیرکلا، به عنوان گروه مورد انتخاب و عفونت هلیکو باکتر پیلوری آن ها با روش تشخیص آنتی ژنیک از مدفوع
بررسی شد. همین طور تعداد مشابه کودکان کاملا سالم از لحاظ کلینیکی و آزمایشگاهی که توسط والدین جهت چک آپ به درمانگاه
عفونی بیمارستان کودکان امیر کلا مراجعه داشتند، به عنوان شاهد، وارد مطالعه شدند. جنسیت و حاد یا مزمن بودن علایم بیماری ثبت
گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS V۱۸ ، آمار توصیفی و آزمون کای اسکور مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و سطح
۱ در نظر گرفته شد. / معنی داری کم تر از ۱۵
۵۲ %( دختر بودند. / ۴۷ %( پسر و ۴۶ کودک ) ۱ / یافته های پژوهش: از ۸۸ کودک مورد مطالعه ) ۴۴ مورد و ۴۴ کنترل( ۴۲ کودک ) ۷
۹۵ %( هلیکو باکتر پیلوری مثبت و ۷۴ مورد / ۵ سال بود. در بین بیماران ۹۴ مورد ) ۱ /۱۷±۱/ میانگین سنی کودکان در این مطالعه ۷۵
%۸۴/۹ ( هلیکو باکتر پیلوری منفی بودند. از میان بیماران ( ITP )%۷۱/ ۲۱ %( پورپورای ترومبو سیتو پنی حاد و ۱۹ نفر ) ۵ / مثبت، ۹۱ نفر ) ۵
=۱/ پورپورای ترومبو سیتو پنی مزمن داشتند. هیچ ارتباط معنا داری بین گروه مورد و شاهد با جنسیت دیده نشد ) ۱۱ p ) . هم چنین عفونت
=۱/ هلیکو باکتر پیلوری در دو گروه نیز اختلاف معنا داری نداشت ) ۷۷ p .)
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه عفونت هلیکو باکتر پیلوری هیج ارتباطی با پورپورای ترومبو سیتو پنی ایدیو پاتیک
از لحاظ آماری ندارد.


پردیس باباشاهی، نوشین نقش، محبوبه مدنی،
دوره ۲۶، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: در سال های اخیر مقاومت سوش های قارچی فرصت طلب به میزان زیادی افزایش یافته است. سمیت داروهای ضد میکروبی، ایجاد مقاومت در قارچ ها و تداخل های دارویی عامل توجه به ترکیبات دارویی جدید بر علیه قارچ ها است. در این تحقیق تاثیرات نانوذرات پارامغناطیسی اکسید آهن(Fe۳o۴) و آب مغناطیسی بر روی قارچ فوزاریوم اگزیسپوروم در شرایط آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: سنتز نانوذرات پارامغناطیسی اکسید آهن به روش هم رسوبی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد فلاورجان صورت گرفت. بررسی اثرات ضد قارچی نانوذرات پارامغناطیسی اکسید آهن و هم چنین تاثیر آب مغناطیسی با شدت ۱/۰ تسلا به روش پورپلیت بر روی قارچ فوزاریوم اگزیسپوروم انجام شد و درصد مهار رشد قارچ تعیین شد.
یافته های پژوهش: نتایج حاصل از پرتو پراش ایکس و میکروسکوپ الکترونی نشان داد که نانوذرات اکسید آهن به قطر ۲۵-۲۰ نانومتر و به شکل مکعبی اند.  بر اساس نتایج حاصل از روش پورپلیت، آب مغناطیسی با شدت ۱/۰ تسلا در تمام روزها قطر کلنی قارچ فوزاریوم اگزیسپوروم را بیش از ۶۴/ ۴۹ درصد کاهش داد. هم چنین نانوذرات اکسید آهن در غلظت ppm۵۰۰ قطر کلنی قارچ را در تمام روزها بیش از ۳۰ درصد مهار کرده است. از طرفی در غلظت ppm۵۰۰ نانوذرات اکسید آهن به همراه آب مغناطیسی ۱/۰ تسلا در تمام روزها بیش از ۵۰ درصد رشد کلنی قارچ را مهار کرده اند که بیشترین تاثیر سینرژیک در کاهش قطر کلنی این قارچ بود. نانوذرات اکسید آهن با غلظت ppm ۵۰۰ در روز اول شبیه به داروی کتوکونازول در غلظت ۰۰۳/۰ میلی گرم بر میلی لیتر ۵۰ درصد رشد قارچ را مهار کرده است. آب مغناطیسی با شدت ۱/۰ تسلا در روز دوازدهم دارای عملکرد بهتری در مقایسه با داروی ضد قارچی متداول کتوکونازول بود.
بحث و نتیجه گیری: نانوذره پارامغناطیسی اکسید آهن به قطر ۲۵-۲۰ نانومتر به تنهایی و همراه با آب مغناطیسی با شدت ۱/۰ تسلا دارای فعالیت ضد قارچی علیه قارچ فوزاریوم اگزیسپوروم می باشند.
 


زوفا زنجیریان، دکتر محمد اسماعیل افضل پور، دکتر هادی سریر، محسن محمدنیا احمدی،
دوره ۲۷، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: سیرتوئین-۳ (­SIRT۳)، آنزیم­ های میتوکندریایی را استیل ­زدایی و فعال کرده و با تنظیم اگزو-گوانین گلیکوسیلاز-۱ (­OGG۱) در حفظ یکپارچگی میتوکندری و جلوگیری از آپوپتوز ایفای نقش می­ نماید. رزوراترول محرک ­SIRT۳ بوده و ورزشکاران از این مکمل به منظور تقویت تمرین بهره می ­برند. در مطالعه حاضر تاثیر تمرین تداومی و مصرف رزوراترول بر سطوح پروتئینی ­SIRT۳ و ­OGG۱ بافت کبد موش ­های صحرایی نر بررسی شد.
مواد و روش ­ها: ۳۲ سر موش نر به صورت تصـادفی در گروه ­های ۱.کنترل، ۲.رزوراترول، ۳. تمرین تداومی و ۴. تمرین تداومی و رزوراترول تقسـیم شـدند. تمرین تداومی ۶ هفته(۶ روز) با شدت ۸۰ درصد max VO۲ روی نوار گردان اجرا گردید. رزوراترول به میزان ۵۰ میلی ­گرم/کیلوگرم وزن بدن/روز توسط گــروه­ های ۲ و ۴ مصرف شد. در انتهای ۶ هفته، حیوانات با ترکیب کتامین-زایلازین بی ­هوش و نمونه کبدی آن ها جهـــت اندازه ­گیری سطوح پروتئینی ­SIRT۳ و ­OGG۱ به روش الایزا برداشته شد. تحلیل آماری داده­ ها نیز با روش آنوا یک­ طرفه و در سطح معنی­ داری ۰۵/۰ انجام شد.
یافته­ های پژوهش: مصرف رزوراترول موجب افزایش سطوح ­SIRT۳ گروه ­های رزوراتول(P=۰,۰۱) و تمرین تداومی و مصرف رزوراتول(P=۰,۰۰۰۱) و افزایش سطوح ­OGG۱ گروه تمرین تداومی و مصرف رزوراتول(P=۰,۰۰۰۱) شد؛ اما بر سطح ­OGG۱ گروه رزوراتول(P=۰,۹۱) تاثیر نداشت. به علاوه، سطح ­SIRT۳ و ­OGG۱ نیز با افزایش معنی­ داری در گروه تمرین تداومی(P=۰,۰۰۰۱) در مقایسه با گروه رزوراتول همراه بود.
بحث و نتیجه­ گیری: احتمالاً ترکیب تمرین تداومی با مصرف مکمل رزوراترول اثر مثبت بیشتری بر شاخص ­های ­SIRT۳ و ­OGG۱ در مقایسه با تمرین تدوامی یا مصرف مکمل تنها دارند، از این ­رو مصرف این مکمل همراه با تمرین تداومی توصیه می ­شود.

صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی ایلام Journal of Ilam University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.21 seconds with 34 queries by YEKTAWEB 4700