۶۲ نتیجه برای فرد
دکتر نور خدا صادقی فرد ،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۸۵ )
چکیده
نورخدا صادقی فرد،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۵ )
چکیده
چکیده: مقدمه : اسینتوباکترها باکتری های گرم منفی هستند که توانایی تخمیر نداشته و بطور شایع در عفونتهای بیمارستانی نقش دارند. اسینتوباکترها بعنوان پاتوژنهای فرصت طلب بیمارستانی به تعداد زیادی از آنتیبیوتیکها مقاوم بوده و عامل عفونت های متعدد از جمله باکتریمی، پنومونی، مننژیت، عفونتهای مجرای ادراری و عفونت زخمهای جراحی هستند. مواد و روشها: درطول این مطالعه ۶۶ ایزوله اسینتوباکتر بومانی و ۴۶ ایزوله از سایر گونه های اسینتوباکتر مورد مطالعه قرار گرفت. پس از شناسایی گونه ها با استفاده از روشهای بیوشیمیایی، تعیین حساسیت گونه ها به آنتی بیوتیک های مختلف، با استفاده از روش دیسک دیفیوژن انجام گردید. یافته های پژوهش: در این مطالعه تمام ایزوله های اسینتوباکتـر بومانی به آنتی بیوتیک های سفتیزوکسیم، سفوپرازون، سفتازیدیم، تیکارسیلین- کلاولانیک اسید، سفوتاکسیم، ازترونام، مروپنم، سفیکسیم، سفتریاکسون، سفـوتاکسیم، کـاربنی سیلین و تیکارسیلین مقاوم و تمــام ایزولــه ها به کلیستین حساس بودند. در مورد ایزوله های غیربومانی، پلی میکسین B تنها آنتی بیوتیکی بود که بر علیه همه ایزوله ها موثر بود. آنتیبیوتیکهای سفیکسیم، مروپنم
عباس ملکی، ایرج پاکزاد، شیوا حسینی، رضا رنجبر، محمدرضا پور شفیع، رضا محبی، سبحان غفوریان، علی همتیان، نورخدا صادقی فرد،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه: ویبریوکلرا نوعی باکتری گرم منفی و عامل وبا است. مهم ترین فاکتور پاتوژنی ویبریوکلرا انتروتوکسینی به نام کلراتوکسین است که عامل بروز اسهال می باشد. علاوه بر کلراتوکسین و توکسین های جانبی همانندzot و ace، یکی دیگر از مهم ترین فاکتور های پاتوژنی ویبریوکلرا پیلی می باشد که در اتصال وکلونیزاسیون نقش کلیدی داشته و به tcp معروف است. مواد و روش ها: سویه ها در محیط اختصاصی کشت داده شدند. پس از انکوباسیون، کلنی های ظاهر شده با روش های بیوشیمیایی و سرولوژی تعیین هویت گردیدند. در مرحله بعد، پس از کشت سویه ها روی محیط LB و انکوباسیون به مدت ۱۸ ساعت در دمای ۳۷ درجه سانتیگراد، از رسوب به دست آمده جهت استخراج DNA استفاده گردید. در نهایت با استفاده از پرایمرهای اختصاصی، حضور یا عدم حضور ژن های zot ،ace ، tcpA و ctxA با روش PCR مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش: در سی و نه سویه مورد مطالعه، پس از انجام PCR، فراوانی ژن های Zot،Ace ، tcpA و ctxA به ترتیب برابر بود با ۳۹ (۱۰۰ درصد)، ۳۹ ( ۱۰۰ درصد)، ۳۲ (۶۱/۸۴ درصد) و ۳۵ ( ۷۴/۸۹ درصد). بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه می توان استنباط نمود که وجود ژن هایace و zotدر سویه های ویبریوکلرای فاقد ژن ctxA در بیماری زایی باکتری اهمیت دارد.
الهه غلامی پریزاد، اسکندر غلامی پریزاد، نور خدا صادقی فرد، صفر علی امیری اندی،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: عفونت ویروس هپاتیت B یکی از مشکلات بزرگ سلامت جهانی و شایع ترین عفونت ویروسی مزمن شناخته شده بشری است و در بیش از دو میلیارد نفر از مردم دنیا دیده شده است. بیش از سیصد و هفتاد میلیون نفر در سطح جهان حامل این ویروس هستند و در ایران حدود ۳ درصد حامل این ویروس می باشند. بیماران دارای اشکال مختلف بالینی بوده و در برخی افراد با وجود منفی بودن HbsAg آن ها، ممکن است در سرم خونشان ویـــروس هپاتیت B وجود داشته باشد. روش های مختلفی برای تشخیص هپاتیت B وجود دارد که روش الیزای HBsAg و روش های مولکولی کمی و کیفی، از آن جمله هستند. این مطالعه با هدف تعیین مقدار کپی HBV-DNA در سرم خون داوطلبان سالم در جامعه ایلام انجام شده است. مواد و روش ها: این مطالعه مورد-شاهدی که در سال ۸۹-۸۸ به منظور بررسی وجود HBsAg به روش الیزا و تعیین مقدار کپی ویروس به روشReal-Time PCR در سرم۷۰ نفر داوطلب سالم از نظر ابتلا به ویروس هپاتیتB که به دلایل مختلف به مراکز بهداشتی-درمانی شهر ایلام مراجعه و اعلام می کردند که تاکنون مبتلا به هپاتیت B نشده اند، به عنوان گروه مورد و مقایسه آن با سرم ۷۰ نفر بیمار مبتلا به هپاتیت Bمزمن، به عنوان گروه شاهد در شهر ایلام به انجام رسید. یافته های پژوهش: نتایج پژوهش نشان داد که۷۰ نفر گروه شاهد(بیماران مبتلا به هپاتیت Bمزمن) در تست الیزای HBsAg مثبت بودند. در گـــروه ۷۰ نفری مورد(داوطلبان سالم) ۲ نفـــــر(۸/۲ درصد) HBsAg مثبــت و ۶۸ نفر(۲/۹۷ درصد) HBsAgمنفی گزارش شدند. هم چنین در گروه مورد(داوطلبان سالم) علاوه بر آن دو نفر که با استفاده از تست الیزا مثبت شدند، ۳ نفر دیگر(۳/۴ درصد) با وجود HBsAg منفی نیز به روش مولکولی کمیReal-Time PCR در سرم خود، حامل ویروس هپاتیتB بودند. در مجموع ۵ نفر(۱/۷ درصد ) از ۷۰ نفر گروه مورد(داوطلبان سالم) حامل ویروس هپاتیت B بودند. میانگین کپی ویروس در سرم داوطلبان مثبت، ۱۰۶۵۶/۱ کپی در هر میلی لیتر از نمونه بود. بحث و نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که HBV-DNA می تواند در افراد با شاخص سرولوژیکی HBsAg منفی وجود داشته باشد. بر این اساس استفاده از تست الیزای HBsAg به تنهایی نمی تواند ملاک مطمئنی برای تشخیص هپاتیت B در افراد سالم و یا بیماران مزمن هپاتیت B باشد. لذا به کارگیری سایر روش های تشخیص بیماری از جمله روش های مولکولی می بایست مد نظر پزشکان محترم در عرصه سلامت قرار گیرد.
پگاه شکیب، نورخدا صادقی فرد، محمدرضا ذوالفقاری، سبحان غفوریان، عباس ملکی، رضا محبی، رضا رنجبر،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( پاييز ۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: کلبسیلاپنومونیه پاتوژن فرصت طلبی است که امروزه به عنوان یکی از مهم ترین باکتری های دخیل در عفونت های بیمارستانی است و سبب بیماری های مختلفی مانند عفونت دستگاه ادراری، سپتی سمی، پنــومونی و عفونت های داخل شکمی در بیماران بستری در بیمارستان می گردد. در این مطالعه به بررسی بیان پورین های غشای خارجی در کلبسیلاپنومونیه و ارتباط آن با آنزیم های بتالاکتاماز وسیع الطیف پرداخته شد.
مواد و روش ها: ایزوله های باکتری با روش های مرسوم آزمایشگاهی شناسایی شدند. برای شناسایی سویه های تولیدکننده آنزیم بتالاکتاماز وسیع الطیف، حساسیت سویه ها به آنتی بیوتیک های بتالاکتام سفتازیدیم، سفوتاکسیم، سفتریاکسون، سفپودوکسیم، آزوترونام اندازه گیری شد. سویه های تولیدکننده آنزیم های بتالاکتاماز با طیف گسترده با استفاده از دیسک های ترکیبی، سفتازیدیم/کلاوولانیک اسید، سفوتاکسیم کلاوولانیک اسید، سفپودوکسیم/کلاوولانیک اسید تائید شدند. در مرحله بعد با استفاده از PCR و SDS-PAGE وجود و بیان این پورین ها در سویه های کلبسیلاپنومونیه تولید کننده بتالاکتاماز و فاقد بتالاکتاماز بررسی شد.
یافته های پژوهش: در بین ایزوله ها، ۳۰/۴۲ در صد با روش های تأییدی و PCR حاوی ESBL بودند. جهت مقایسه بیان پورین های OmpK۳۵ و OmpK۳۶ در سویه های تولید کننده ESBL و فاقد ESBL، به تعداد مساوی از آن ها انتخاب و مشاهده شد که بیان پورین های OmpK۳۵ و OmpK۳۶ در سویه های دارای ESBL به ترتیب ۵۴/۵۴ درصد و۷۲/۷۲ درصد است، در حالی که بیان پورین های OmpK۳۵ و OmpK۳۶ در سویه های فاقد آنزیم بتالاکتاماز وسیع الطیف به ترتیب ۴۵/۹۵ و ۱۰۰ درصد بود.
بحث و نتیجه گیری: تقریباً بیشتر ایزوله های بالینی کلبسیلاپنومونیه فاقد بتالاکتاماز وسیع الطیف هر دو پورین OmpK۳۵ و OmpK۳۶ را بیان می کردند، در حالی که درصد کمتری از ایزوله های کلبسیلاپنومونیه دارای ESBL، OmpK۳۶ و OMPK۳۵ را بیان می کردند. از این مطالعه می توان نتیجه گرفت که در سویه های تولید کننده ESBL بیان پورین ها کاهش می یابد به صورتی که ارتباط معکوس بین کاهش بیان پورین ها و افزایش مقاومت وجود دارد.
فیض اله پورسردار، عباس امان الهی فرد، قباد بهامین، نرگس چرخاب،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( پاييز ۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: رویکرد روان شناسی مثبت تبلور تغییر در علم روان شناسی از صرف پرداختن به ترمیم آسیب ها به سمت بهینه سازی کیفیت زندگی است. این جنبش در پی آن است که از نقاط قوت انسان ها به عنوان سپری در مقابل بیماری روانی بهره گیرد. در این بین گذشت به عنوان یکی از عوامل موثر در سلامت و بهبود روابط انســانی، به دلیــــل تسهیل کنندگی که در روابط بین فردی و زناشویی دارد، در طی سال های اخیر توجه متخصصین حرفه های یاورانه و بهداشت روان را به خود معطوف نموده است. هدف پژوهش حاضر مقایسه سلامت روان، کیفیت زندگی، صمیمیت و نگرش های مذهبی در متأهلین باگذشت و بدون گذشت کارکنان مراکز بهداشتی و درمانی شهر آبدانان است.
مواد و روش ها: طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی-مقایسهای است. جامعه این پژوهش کارکنان متأهل شبکه بهداشت شهر آبدانان بودند که کل آن ها(۱۷۰ نفر) به عنوان نمونه پژوهش، مورد مطالعه قرار گرفتند. برای سنجش متغیرهـــای مورد مطالعه در این پژوهش از مقیاس گذشت خانواده(Family Forgiveness Scale)، پرسش نامه سلامت عمومی(General Health Questionnaire-۲۸)، پرسش نامه کیفــــیت زنــــدگی (WHO-QOL-BREF)، پرسش نامه صمیمیت و پرسش نامه نگرش های مذهبی استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل واریانس تک متغیری استفاده شد.
یافتههای پژوهش: آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که کارکنان متأهل باگذشت و بدونگذشت از نظر سلامت روان(۲۸/۲۰F=)، کیفیت زندگی(۴۵/۱۳F=) و صمیمیت(۵۲/۴۸F=) تفاوت معناداری دارند. هم چنین نتایج این پژوهش نشان داد که بر خلاف فرضیه این پژوهش، کارکنان متأهل باگذشت و بدون گذشت از نظر نگرش های مذهبی(۱۴/۰F=) تفاوت معناداری نداشتند.(P<۰/۰۰۰۱)
بحث و نتیجهگیری: افرادی که به همسر خود گذشت بیشتری نشان میدهند، سلامت روان بیشتری دارند، کیفیت زندگی بهتری دارند و میزان صمیمیت بین آن ها بالاتر است. هم چنین ممکــــن است که افراد بـاگذشت و بدون گذشت، نگرش های مذهبی متفاوتی نداشته باشند.
حمیدرضا هنرمند، سمیه تقی زاده، مرتضی رهبرطارمسری، فردین میربلوک،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: در سال های اخیر، عفونت های مزمن و پایدار نیز به عنوان عوامل زمینه ساز سکته حاد قلبی به عنوان یکی از شایع ترین مشکلات سلامتی جوامع بشری معرفی شده اند. در این مطالعه، با تعیین تفاوت میزان شیوع سرمی در بیماران و گروه شاهد، رابطه عفونت قبلی مایکوپلاسما پنومونیه و بروز بعدی انفارکتوس حاد میوکارد بررسی شده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی-گذشته نگر، تعداد ۳۷۴ نمونه سرم افراد بیمار و ۱۸۵ نمونه سرم افراد شاهد به طور همزمان و با یک کیت الیزای تجاری کمی(Euroimmune) ساخت کشور آلمان مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج حاصله در محیط نرم افزار SPSS version ۱۶ و با استفاده از آزمون آماری کای اسکوار، تجزیه و تحلیل شدند.
یافته های پژوهش: بین متغیرهای جنسیت، سن، شغل، و محل سکونت شهری یا روستایی، با مثبت شدن الیزای اختصاصی مایکوپلاسما پنومونیه(IgG) رابطه معنی دار دیده نشد(به ترتیبP=۰,۷۰۰ وP=۰.۰۸۰ و P=۰.۰۸۰ و P=۰.۱۵۰)، ولی رابطه بین فشار خون بالا و نتایج الیزا معنی دار بود،(P=۰.۰۰۳). بین سابقه قبلی بیماری حاد تب دار (P=۰.۰۰۱)، و سابقه بیماری ریوی ظرف یک سال گذشته( (P=۰.۰۰۴با نتایج الیزا در گروه بیماران رابطه معنی دار وجود داشت و رابطه شیوع سرمی مثبت مایکوپلاسما پنومونیه و سکته حاد قلبی معنی دار بود.(P= ۰.۰۰۳)
بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که سابقه قبلی عفونت مایکوپلاسمایی را نیز می توان یکی از عوامل زمینه ساز در تکوین سکته قلبی حاد در نظر گرفت
آذر ولی زاده، نورخدا صادقی فرد، محمدرضا ذوالفقاری، عباس ملکی، سبحان غفوریان، پگاه شکیب،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: بعضی از سویه های سودوموناس آئروژینوزا، بتالاکتامازهای طیف وسیع را تولید می کنند که باعث مقاومت به سفالوسپورین های طیف وسیع مانند سفو تاکسیم، سفتریاکسیون، سفتازیدیم و هم چنین مونوباکتام هایی از قبیل آزترونام می شوند. یکی از عوامل ایجادکننده مقاومت در برابر آنتی بیوتیک ها در سویه های سودوموناس آئروژینوزا افزایش بیان پمپ های تراوشی است، که از مهم ترین این پمپ ها می توان پمپ MexAB-OprM را نام برد.
مواد و روش ها: به منظور تشخیص فراوانی موتاسیون ژنPA۳۷۲۱، ۵۰ سویه سودوموناس آئروژینوزای جدا شده از عفونت های ادراری در بیمارستان های آموزشی درمانی شهر ایلام و بیمارستان میلاد تهران مورد مطالعه قرار گرفتند. باکتری ها با روش های بیوشیمیایی تایید شدند و با استفاده از دیسک دیفیوژن، حضور آنزیم های بتالاکتاماز غربالگری شدند. سپس با استــفاده از دیسک های ترکیبی، وجود آنزیم های بتالاکتاماز با طیف وسیع تایید گردید، و در نهایت ژن های برخی از آنزیم های بتالاکتاماز طیف گسترده با روش PCR بررسی شدند. جهت بررسی فراوانی موتاسیون ژن PA۳۷۲۱ در سویه های تولید کنندهESBL و سویه های فاقد ESBL، نیز از روش PCR استفاده گردید.
یافته های پژوهش: در این مطالعه ۵۰ سویه مورد مطالعه قرار گرفت که ۱۸ سویه از بیمارستان میلاد تهران و ۳۲ سویه از بیمارستان های آموزشی درمانی ایلام تهیه گردید. در نمونه های جمع آوری شده از بیمارستان میلاد تهران، وجود ژن های PSE، VEB و PER، و در نمونه های جمع آوری شده از بیمارستان های ایلام، بررسی ژن های OXA۱۰ قبلا مورد مطالعه قرار گرفته بود. در ۳۲ نمونه شهر ایلام که ۱۷ نمونه از آن ها تولید کننده بتالاکتاماز طیف وسیع بودند، همگی دارای ژن oxA-۱۰ بودند و در بین آن ها موتاسیون ژن PA۳۷۲۱ در ۸ نمونه(۰۵/۴۷ درصد) مشاهده گردید.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این بررســــی در شــــرایط in vitro، مــروپنم روی بیشتـــــر سویه های سودوموناس آئروژینوزا مورد مطالعه اثر گذاشت. نتایج مطالعه نشان داد که موتاسیون ژن PA۳۷۲۱ بیشتر در میان سویه های تولیدکننده بتالاکتاماز طیف وسیع که واجد ژن oxA-۱۰ هستند، دیده می شود.
جعفر مبلغی، فردین غریبی، علی نادری، سعیده شوشتری،
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( پاییز ۹۱ ۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: کنترل دردهای بعد از عمل یکی از چالش برانگیزترین مشکلات در اغلب اعمال جراحی می باشد. یکی از روش های کاهش درد در اعمال جراحی مربوط به شکم بلوک ریشه اعصاب ناحیه است. این مطالعه با هدف بررسی تاثیربی دردی موضعی قبل از عمل بر درد ناشی از انسزیون هرنی اینگوینال انجام گردید.
مواد و روش ها: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی دوسوکور بر روی ۸۰ بیمار نیازمند جراحی انسزیون هرنی اینگوینال دارای معیارهای سن بالای ۱۰ سال، فتق عود نکرده، فتق اســـلایندینـــگ و فــــاقد عــوارض استرانگولاسیون-گانگرن انجام شد. روش نمونه گیری به صورت بلوک بندی چهار تایی بود و بیماران در دو گروه بوپیواکائین و دارونما تقسیم شدند. به بیماران گروه بوپیواکائینmg/kg ۵/۰ بوپیواکائین به ۵ سی سی نرمال سالین افزوده شده و به صورت زیر جلدی به موضع تزریق گردید و در گروه دارونما فقط ۵ سی سی نرمال سالین تزریق شد. بعد از انجام عمل انسزیون هرنی اینگوینال، در فاصله ساعت های صفر و ۲۴ ساعت بعد از عمل شدت درد در دو گروه با استفاده از تکنیک VAS اندازه گیری گردید. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS v,۱۵ و آمار توصیفی(فراوانی مطلق، نسبی، میانگین و انحراف معیار) و آمار تحلیلی(کای دو، تی تست و آزمون دقیق فیشر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . مقدار آلفا() برای تمام آزمون ها ۰۵/۰ در نظر گرفته شد.
یافته های پژوهش: میانگین شدت درد بلافاصله بعد از عمل در گروه بوپیواکائین ۹۴/۰±۴۷/۵ و در گروه دارونما ۸/۰±۳۳/۷ بود.(P<۰.۰۰۰۱) میانگین شدت درد ۲۴ ساعت بعد از عمل در گروه بوپیواکائین ۷۷/۰±۸۷/۲ و در گروه دارونما ۹۴/۰±۱۳/۵ بود(P<۰.۰۰۰۱) مقایسه شدت درد در هرنی طرف راست با هرنی طرف چپ در هر دو زمان اندازه گیری شدت درد تفاوتی با هم نداشتند.(P>۰.۰۵)
بحث و نتیجه گیری: تزریق موضعی بوپیواکائینmg/kg ۵/۰ قبل از عمل جراحی هرنی اینگوینال می تواند در کاهش درد و هم چنین کاهش مصرف مسکن ها در بیماران موثر باشد. بنا بر این استفاده از این روش در جراحی های هرنی اینگوینال پیشنهاد می گردد.
رضا عزیزیان، فرید عزیزی جلیلیان، حسن عسکری، احمد ناصر، ساجده کریمی، نورخدا صادقی فرد، سید داود موسوی نسب، نایبعلی احمدی،
دوره ۲۰، شماره ۵ - ( ویژه نامه زمستان ۹۱ ۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: سودوموناس آئروژینوزا، میکروارگانیسمی است که در شرایط مرطوب زنده می ماند و عامل خطرناکی بویژه در فضای بیمارستانی می باشد. مصرف بیش از حد آنتی بیوتیک ها باعث بروز سویه های مقاوم به درمان چند دارویی سودوموناس آئروژینوزا گردیده است. سودوموناس آئروژینوزا میتواند به سطوح متنوعی متصل شده و تشکیل بیوفیلم بدهد. بیوفیلم بعنوان شکلی از جمعیت باکتریایی نسبت به بسیاری داروها و مواد شمیایی مقاوم بوده و قادر به ایجاد بیماریهای خطرناک و مقاوم به درمان می شود. در چندین دهه گذشته باکتریوفاژها (فاژها) بعنوان راه حل جدیدی برای درمان بیوفیلم مطرح گردیده اند. در این مطالعه فاژهای سودوموناس آئروژینوزا جهت جلوگیری و حذف بیوفیلم مورد بررسی قرار گرفته اند.
مواد و روش ها: پس از جداسازی فاژها و تهیه رقت های سریالی تشکیل بیوفیلم به روش میکروپلیت مورد بررسی قرار گرفت. همچنین اثر فاژهای جداشده بر روی بیوفیلم باکتری های Pseudomonas putida، E.coli و Acinetobacter baumanii نیز بررسی شد.
نتایج : غلظت نوری برای بیوفیلم سودوموناس آئروژینوزا در طول موج nm۴۹۲ برابر ۶۸۸/۱ بود. سوسپانسیون فاژ خالص و رقت های ۲-۱۰ و ۳-۱۰ از سوسپانسیون فاژی، OD را به ترتیب به ۵۸۷/۱، ۳۴۱/۱ و ۴۶۱/۱ کاهش دادند. نتایج نشان می دهد که فاژها قادر به حذف و مهار بیوفیلم هستند. همچنین فاژها در رقت های خاصی بیشترین تاثیر را دارند.
سمیه غفوری فرد، محمد رستمی نژاد، عباس نصراللهی، سعداله دارابی، سعید سوخته زاری،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( خرداد ۹۲ ۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: فعالیت های فیزیکی و بدنی می توانند کیفت زندگی کودکان را تحت تاثیر قرار دهند. هدف این پژوهش، بررسی رابطه کیفیت زندگی و میزان فعالیت بدنی در کودکان است که با توجه به آن می توان زمینه ای برای شناسایی نقاط قابل مداخله در مورد این مسئله فراهم آورد.
مواد و روش ها: این یک مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع مقطعی می باشد. جامعه مورد بررسی دختران دبستانی ۱۲-۸ سال شهر تهران هستند. روش نمونه گیری به صورت چند مرحله ای بود. حجم نمونه ۳۸۴ نفر برآورد شد. برای بررسی کیفیت زندگی در کودکان از پرسش نامه معتبر و استاندارد بین المللی version ۴,۰ Peds QL استفاده شد. علاوه بر آن، یکسری سوالات مربوط به میزان و نحوه فعالیت های بدنی نیز از کودکان پرسیده شد. از آمار توصیفی، نیز آزمون تی و آنالیز واریانس برای تحلیل نتایج استفاده شد.
یافته های پژوهش: ۳۶۶ دانش آموز دختر دبستانی به این مطالعه وارد شدند. میانگین سنی ۳۷/۱۰ سال با انحراف معیار ۱۳/۱ و میانه سنی ۱۰ سال به دست آمد. در این پژوهش میانگین نمره کیفیت زندگی در کل دانش آموزان ۴۵/۸۴ با انحراف معیار ۱۶/۱۰ برآورد شد. کمترین میانگین این نمرات مربوط به حیطه عملکرد عاطفی ۲۳/۸۲ با انحراف معیار ۷۳/۱۵ بود و بیشترین میانگین نمرات، مربوط به عملکرد اجتماعی ۴۷/۸۸ با انحراف معیار ۹۹/۱۳ به دست آمد. بین نمره حیطه عملکرد اجتماعی با میزان بازی با رایانه در طول روز ارتباط معنی دار آماری مشاهده شد.(P=۰/۰۳)
بحث و نتیجه گیری: با توجه به ساعاتی که کودکان صرف بازی های رایانه ای می نمایند و به وضوح کیفیت زندگی ایشان را در حیطه های اجتماعی و سایر عملکرد ها کاهش می دهد، نیاز به برنامه ریزی سازمان یافته ای برای آگاه نمودن والدین و آموزش های موثر و راهکارهای عملی در این زمینه محسوس است.
دکتر علی لوئی منفرد، دکتر سجاد مامی، دکتر امیر پرویز سلاطی،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( مرداد ماه ۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه و هدف: مرفین یک داروی مخدر ضددرد قوی و یک ماده ی فعال در تریاک است. هم چنین یک آندوکرین طبیعی در انسان ها و حیوانات می باشد. این دارو برای درمان دردهای خفیف تا شدید استفاده می شود. مطالعه به منظور بررسی اثرات هیستوپاتولوژیک بر روی بافت کبد و کلیه انجام شد.
مواد و روش ها: تعداد٦٠ خرگوش نر و ماده(٣٠ نر و ٣٠ ماده) با وزن ٣٠٠-٢٥٠ گرم به صورت تصادفی به دو گروه کنترل شده و معتاد تقسیم شدند. گروه معتاد به میزان mg/case/day ٢٥ تریاک به صورت گاواژ دریافت کردند. این میزان در طول یک دوره ی یک هفته ای به تدریج به mg/case/day ١٠٠ رسید و به مدت ٥٣ روز این غلظت مواد حفظ گردید. در پایان دوره خرگوش ها آسان کشی شده، بافت های کلیه و کبد آنها خارج شد. نمونه ها در فرمالین فیکس و پس از روش های بافت شناسی معمول لام های تهیه شده به روش H&E رنگ آمیزی و مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج حاضر نشان داد که در مقاطع بافتی مربوط به خرگوش های تیمار شده با تریاک، نسبت به گروه شاهد تغیراتی همچون اتساع دهانه داخلی لوله های جمع کننده ادرار، اتساع بافت بینابینی کلی همراه با پرخونی شدید ، هیپرتروفی و هیپرپلازی جسمک کلیوی و دژنراسیون توبولهای ادراری دیده شد . همچنین پرخونی ورید مرکز لوبولی ،ارتشاح سلولهای لوکوسیتی،تجمع قطرات چربی(fatty change)،نکروز هپاتوسیتی ،اتساع سینوزوئیدهای کبدی مشاهده گردید.
نتیجه گیری: مصرف مرفین می تواند اختلالات ساختاری در بافت کبد و کلیه ایجاد نماید. با توجه به نتایج به دست آمده تغییرات بافتی و به دنبال آن اختلال در عملکرد کبد و کلیه در افراد معتاد را باید مورد توجه قرار داد.
مریم فرد، دکتر فرزاد رجایی، دکتر محمد رضا ساروخانی، ،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( مرداد ماه ۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: افزایش استرس بدنبال پیشرفت تکنولوژی بنظر میرسد که عامل بسیار مهمی در ایجاد اختلالات ارگان های بدن نظیر دستگاه تولید مثل باشد. لذا مطالعه حاضر بمنظور بررسی آثار استرس بر روی بیضه موش صحرایی انجام شد.
روش کار: ۱۸ سر موش صحرایی نژاد ویستار به صورت تصادفی به ۲ گروه مساوی تقسیم شدند. حیوانات در گروه تحت استرس به مدت ۱۰ روز در معرض استرس های مختلف بصورت محرومیت غذایی، محرومیت آب، بیحرکتی در دمای ۴ درجه، شنای اجباری و ایزولیشن قرار گرفتند در حالیکه حیوانات گروه کنترل بدون هیچ اختلالی در قفس های خود نگهداری شدند. پس از مدت مورد نظر حیوانات وزن شده و پس از بیهوشی با کتامین و زایلازین بیضه حیوانات جدا و وزن شدند. پس از فیکساسیون با فرمالدئید ۱۰% نمونه هایی از بیضه برای مطالعه با میکروسکوپ نوری آماده شدند. تعداد سلول های اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت، اسپرم و لایدیگ، ضخامت مجرای سمینفروس با برنامه نرم افزاریImage Tool در گروههای مورد مطالعه، تعیین و داده ها از نظر آماری مورد مقایسه گردید.
یافته ها: مطالعه حاضر نشان داد که میانگین تعداد سلول های اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت، اسپرم و لایدیگ تفاوت معنی داری را بین گروه های تحت استرس و کنترل نشان داد (۰۰۱/۰ p<). میانگین ضخامت مجرای سمینفروس نیز در گروه های تحت استرس در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری را نشان داد (۰۰۱/۰ p<).
نتیجه گیری:نتایج نشان داد که استرس چندگانه ترتیبی می تواند با کاهش در قطر مجرای سمینفروس، تعداد سلولهای اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت، اسپرم و لایدیگ بر سیستم تولید مثلی موش صحرایی اثر منفی داشته باشد ولی برای تایید مطالب فوق به مطالعات بیشتری نیاز است.
زهرا رسایی، نورخدا صادقی فرد، محمدرضا ذوالفقاری، سبحان غفوریان، پگاه شکیب، آذر ولیزاده،
دوره ۲۱، شماره ۵ - ( مهر ماه ۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: سودوموناس آئروژینوزا یکی از پاتوژن های فرصت طلب بیمارستانی است که در بیماران سوختگی، تنفسی، افراد مبتلا به بیماری وراثتی فیبروز سیستیک، باکتریمی، سپتی سمی و خیلی از عفونت های شایع دیگر دخیل می باشد. سودوموناس آئروژینوزا دارای دو نوع PAPI حلقوی شامل ۱ PAPI- (۱۰۸kb) و PAPI-۲ (۱۱kb) می باشد. جزیره بزرگ یعنی PAPI-۱ نقش مهم و کلیدی تری در ویرولانس، تکامل و گسترش روند بیماری زایی باکتری دارد و بسیاری از آلودگی ها در سلول ناشی از عملکرد این ژن می باشد، از جمله می تواند به عفونت های مزمن در افرادی با سیستیک فیبروزیس کمک کند. بررسی فراوانی PAPI-۱ در سویه های بالینی سودوموناس آئروژینوزا هدف این مطالعه بود.
مواد و روش ها: ایزوله ها با روش های مرسوم شناسایی شدند و پس از استخراج DNA ژنومی با استفاده از روش واکنش زنجیره پلی مرازی وجود ژن کدکننده PAPI-۱ در سویه های سودوموناس آئروژینوزا تایید شد.
یافته های پژوهش: از ایزوله های مورد بررسی، ۱۷ نمونه(۴۱/۳۵ درصد) دارای ژن PAPI-۱ بودند. از ۲۹ نمونه بخش ادراری ایلام، ۹ نمونه(۰۳/۳۱ درصد) دارای ژن PAPI-۱ بودند، و از ۱۹ نمونه بخش سوختگی بیمارستان میلاد تهران، ۸ نمونه(۱/۴۲ درصد) دارای ژن PAPI-۱ گزارش شدند. این جزیره بزرگ سودوموناس آئروژینوزا، یعنی PAPI-۱، تقریباً به نسبت مساوی هر دو بخش عفونت های سوختگی و ادراری را داشتند.
بحث و نتیجه گیری: نتایج تحقیقات و آزمایشاتی که در ایران صورت پذیرفت حاکی از این بود که جزیره بزرگ سویه PA۱۴ سودوموناس آئروژینوزا یعنی PAPI-۱ به دنبال اثبات مطالعات قبلی نقش بسیار گستردهای در عفونت باکتریایی دارد. این نتایج حضور فعال این جزیره بزرگ را در پیشرفت بیماری زایی و عفونت باکتریایی سودوموناس آئروژینوزا را نشان می دهد.
علیرضا ابدی ، فرزانه احمدی ، حمید علوی مجد، محمد اسماعیل اکبری، عصمت داوودی منفرد ، مجید رضایی طاویرانی ،
دوره ۲۱، شماره ۵ - ( مهر ماه ۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده
مقدمه: سرطان دومین علت مرگ در جهان است و سرطان روده بزرگ در بین سرطان ها سومین آمار مرگ را داراست. بررسی عوامل موثر بر این سرطان در افزایش مدت بقای بیماران موثر است. هدف از مطالعه حاضر، مقایسه مدل های پارامتری و کاکس و شناسایی عوامل دموگرافیک و اقتصادی-اجتماعی موثر بر بقای ۵ ساله بیماران مبتلا به سرطان روده بزرگ است.
مواد و روش ها: در این مطالعه، جامعه مورد بررسی۵۸۰ بیمار مبتلا به سرطان روده بزرگ هستند که از اول فروردین ۱۳۸۴ تا آخر آبان ۱۳۸۵ در مرکز تحقیقات سرطان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ثبت و به مدت ۵ سال پیگیری شده اند. مدل های پارامتری نمایی، وایبل، لگنرمال، لگ-لجستیک و گامای تعمیم یافته و کاکس طبقه بندی شده برازش داده شد. معیار اطلاع آکائیک و نمودار باقی مانده کاکس اسنل برای مقایسه مدل ها استفاده شد.
یافتههای پژوهش: از ۵۸۰ بیمار، ۳۴ درصد فوت کردند. ۹/۵۳ درصد مذکر و میانگین سن بیماران هنگام تشخیص۸/۱۱±۶۳ بود. زمان بقای بیماران با عوامل سن هنگام تشخیص سرطان، جنسیت، سرپرست دوران کودکی، شهرداری محل سکونت و محل سرطان ارتباط داشت. نسبت خطر محاسبه شده با مدل های مختلف تقریباً مشابه بود. بر اساس معیار اطلاع آکائیک، مدل های لگ-لجستیک و گامای تعمیم یافته و بر اساس نمودار باقی مانده کاکس اسنل، لگ-لجستیک مدل های بهتری بودند.
بحث و نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که مدل لگ-لجستیک بهترین برازش را داشت. با توجه به ارتباط عامل اجتماعی-اقتصادی شهرداری محل سکونت با زمان بقا، بهتر است در برنامه ریزی های سلامت، بهبود تعیین کننده های وضعیت اجتماعی-اقتصادی سلامت مدنظر قرار گیرد.
غزل کشاورز، محمدجعفر رضایی، بهرام نیکحو، فردین فتحی،
دوره ۲۱، شماره ۷ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: فیبروز ریوی یک بیماری پیشرونده و مزمن است که میانگین بقای ۳-۵ سال بعد از تشخیص بیماری را دارد. این بیماری میتواند بهعنوان نتیجهی عدم تعادل بین پروسه نرمال سنتز و تجزیه اجزای ماتریکس خارج سلولی در نظر گرفته شود. ماتریکس متالوپروتئینازها(MMPS) بهویژه ۲ MMP-، یک عضو از خانواده آنزیمهای پروتئولیتیک هستند که ماتریکس خارج سلولی (ECM) و غشای پایه را تجزیه کرده و نقش مهمی در ایجاد فیبروز ریه دارند. در این تحقیق، بیان پروتئین MMP-۲ در فیبروز ریوی القا شده بوسیلهی بلئومایسین در موش آزمایشگاهی به صورت کیفی و کمی بررسی شد.
روشها: در این مطالعه تجربی، ۱۶ موش با نژاد C۵۷BL/۶ به دو گروه تقسیمبندی شدند: موشها در گروه اول(آزمایش) سولفات بلئومایسین و در گروه دوم(کنترل) کربوکسیمتیلسلولزCMC) ) رابه روش داخلصفاقی دریافت کردند. درپایان دوره آزمایش موشها کشته شده و نمونههای بدستآمده از ریه دو گروه، جهت مطالعات هیستولوژیکی و ایمونوهیستوشیمیایی آماده شدند. سپس تغییرات هیستولوژیکی بافت ریه و بیان پروتئین MMP-۲آنها بررسی شد و نتایج با استفاده از آزمون آماری Student t-test تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: مطالعات هیستولوژیکی در گروه آزمایش پاسخ التهابی، رسوب کلاژن و افزایش بافت همبند دیوارهی آلوئولهای ریوی را نسبت به گروه کنترل نشان داد. مطالعات ایمونوهیستوشیمیایی نشان داد که تعداد سلولهای بیانکننده پروتئین MMP-۲در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری یافت(۰۰۱/۰ .(P<
بحث و نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که تعداد سلولهای بیانکننده پروتئین MMP-۲در فیبروز ریوی القا شده به وسیلهی بلئومایسین افزایش مییابد.
پادینا واثقی مغوان، نایبعلی احمدی ، مینو شاهانی ، ایاد بهادری منفرد، منیره عزیزی،
دوره ۲۱، شماره ۷ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: آلبومین سرم انسانی با ساختار منحصر به فرد خود به عنوان یک مولکول حامل در پلاسما، می تواند به طیف وسیعی از مواد اتصال یابد و در نتیجه نقش های متنوعی را ایفا کند. هر گونه تغییر غیر طبیعی در ساختار و عملکرد آلبومین، می تواند عواقب ناخوشایندی در پی داشته باشد. در این تحقیق اتصال لیگاندهایی چون دترجنتها(DTAB) و قندها(گلوکز) در دماهای ۳۷ و ۴۲ درجه سانتی گراد بر روی آلبومین بررسی شد.
مواد و روش ها: بافر تریس آلبومین با pH نزدیک به pH بدن تهیه گردید و به منظور دناتوراسیون آن از اسیدکلریدریک استفاده شد. تکنیک مورد استفاده جهت مطالعات دناتوراسیون در این تحقیق طیف سنجی UV بود.
یافته های پژوهش: نتایج نشان داد که با افزایش غلظت DTAB، ماکزیمم جذب پروتئین، کاهش یافته، غلظت ۴۰۰ میلی گرم بر دسی لیتر قند، سبب تغییرات قابل ملاحضه ای در جذب آلبومین سرم انسانی شده و احتمالاً ساختار و عملکرد مولکول تحت تاثیر قرار می گیرد.
بحث و نتیجه گیری: گلوکز علاوه بر تاثیرات زیانباری که دارد می تواند عملکرد بسیاری از مولکول ها را در خون تغییر دهد. به عنوان مثال، در سطوح هورمونی، انتقال داروها، عناصر و یون های حیاتی و مورد نیاز بدن، می تواند تاثیرات شگرف و مهمی داشته باشد.
امیر نوابی، سیمین دخت سلیمانی فرد،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: لیشمانیا انگل درون سلولی اجباری بوده که طیف وسیعی از بیماری ها را ایجاد کرده و توسط پشه خاکی آلوده منتقل می گردد . این انگل در بدن پشه خاکی به فرم پروماستیگوت می باشد. رشد پروماستیگوت ها دارای دو مرحله لگاریتمیک غیر عفونت زا و ایستای عفونت زا است.
هدف: با توجه به تجمع اسید فسفاتاز در مرحله ایستا و نقش آن در شدت بیماری زایی انگل در این مطالعه خصوصیات آنزیمی و میزان فعالیت اسید فسفاتاز ، Vmax و Km آن در دو مرحله لگاریتمی و ایستا با یکدیگر مقایسه گردید.
مواد و روش ها : این مطالعه یک مطالعه مقطعی بوده و برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده انگل Leishmania major(MRHO/IR/۷۵/ER) از موش های Balb/c از قبل آلوده شده به محیط کشت منتقل و به شکل پروماستگوت رشد داده شد سپس با رسم منحنی رشد و بر اساس آن، پروماستیگوت های مراحل لگاریتمیک و ایستا از یکدیگر جدا شدند. نمونه های جمع آوری شده از هر مرحله از رشد پس از انجماد ، همراه با بافر سدیم استات و Triton-X-۱۰۰ هموژنیزه شده و پس از سانتریفیوژ، اسید فسفاتاز مایع رویی به روش کالریمتری اندازه گیری شد .
یافته های پژوهش : انگل های مرحله لگاریتمیک در روز چهارم و انگل های مرحله متاسیکلیک یا ایستا در روز هفتم رشد جمع آوری شدند. میزان فعالیت اسید فسفاتاز در پروماستیگوت های لگاریتمیک ۰۳/۰ ±۹/۰ و پروماستیگوت های ایستا ۰۱/۰ ± ۱۸/۱ میکرومول به ازاء هر میلیگرم پروتئین در دقیقه اندازه گیری شد. همچنین Vmax آنزیم اسید فسفاتاز در مرحله لگاریتمی ۵۷/۰± ۷۶/۷۵ و در مرحله ایستا ۹۶/۰± ۰۴/۹۸ µM/min/mgprotein و Km آن در مرحله لگاریتمی µM ۰۸/۴± ۹۳/۱۴۲ و در مرحله ایستا µM ۱۴/۱± ۳۹/۱۰۶ تعیین گردید(P<۰,۰۵) .
بحث و نتیجه گیری : میزان فعالیت اسید فسفاتاز در پروماستیگوت های مرحله ایستا %۲۳ نسبت به پروماستیگوت های لگاریتمی افزایش نشان داد. همچنین Vmax مرحله ایستا نسبت به لگاریتمی %۲۳ افزایش وKm آن %۲۸ کاهش نشان داد .
تغییرات در خصوصیات آنزیم اسید فسفاتاز طی مرحله رشد پروماستیگوت ها احتمالاً موجب مهیا شدن یکی از عوامل ضروری جهت مورد تهاجم قرار دادن ماکروفاژها توسط انگل است و این تغییرات از عوامل موثر در عفونی شدن پروماستیگوت ها می باشد.
فروزان تتر، نعمت اله جعفرزاده حقیقی فرد ، مریم امیدی نسب، فائزه هاشمی ،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه:برای حذف فسفر،روشهای مختلف تصفیه با استفاده از سیستمهای شیمیایی،فیزیکی وزیستشناختی بکارگرفته میشود.سیستم راکتورناپیوسته متوالی(SBR)یک فرآیند اصلاح شده لجن فعال است که میتواند فسفر مازاد را از فاضلاب شهری جدا نماید.هدف این مطالعه،ارزیابی کاربرد فرایند ناپیوسته متناوب بارشد چسبیده بیهوازی- هوازی در حذف ارتوفسفات از فاضلاب تصفیه شده مرحله ثانویه درمقیاس آزمایشگاهی است که به تعیین اثرتغییر زمان مرحله بیهوازی برکارایی سیستم FSBRدر حذف ارتوفسفات،تغییر توالی مراحل و اثر تناسب زمانی بر بازدهی حذف فسفات میپردازد. مواد و روش ها:دراین تحقیق از یک راکتورFSBRبا حجم مفید۲۹لیتر با کاربرد قطعات پلاستیکی مناسب به عنوان بستر چسبیده استفاده گردید.تغذیه فاضلاب مصنوعی به کمک نشاسته،گلوکز،اوره ودایهیدروژن آمونیوم فسفات انجام شد.CODفاضلاب مصنوعی معادلmg/l۳۵در نظرگرفته شده ومیزان نیتروژن وفسفر آن به ترتیبmg/l۲۶،mg/l۱۲برآوردگردید.تصفیه با چرخه سیستم۲۴ساعته شروع شد.تعداد دورههای بهرهبرداری۵دوره و تعداد روزکاری در هر دوره بهرهبرداری۵روز بود.درچهاردوره بهرهبرداری،مراحلFSBRبه ترتیب شامل پرشدن، بیهوازی، هوازی،سکون و تخلیه بوده و زمان فاز بیهوازی در دوره اول،دوم،سوم وچهارم بهرهبرداری به ترتیب۴،۶،۸و۱۰ساعت بود.دردوره پنجم بهرهبرداری،مراحل به ترتیب شامل پرشدن،هوازی،بیهوازی،سکون وتخلیه بوده وزمان بیهوازی۸ساعت در نظر گرفته شد. یافتههای پژوهشی:بازدهی حذف فسفردر دوره اول،دوم،سوم و چهارم بهرهبرداری به ترتیب ۵/۵۷%،۳۳/۵۲%،۸۳/۵۵ %و۰۸/۳۳%می باشدو در دوره پنجم هیچ گونه کاهشی مشاهده نشد. بحث و نتیجهگیری: نتایج مطالعه نشان داد که بازمان ماند بیهوازی۴ساعت،یعنی کمترین زمان ماند بیهوازی حذف فسفردارای بازده بیشتری بوده اما با تغییرتوالی از فاز بیهوازی به هوازی در شروع کار،بازدهی به شدت کاهش یافته و درعمل میزان فسفرخروجی نسبت به ورودی افزایش یافت.
علی جوزی، نعمت الله جعفرزاده حقیقی فرد، نگار افضلی بهبهانی،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: با توجه به توسعه روزافزون خطوط انتقال برق در کشور و عدم رعایت حریم استاندارد خطوط با مناطق مسکونی در برخی از شهرها، مشکلات بسیاری برای ساکنین این مناطق ایجاد شده است. هدف از انجام این پژوهش، شناسایی و ارزیابی ریسک های ناشی از خطوط انتقال برق فشار قوی در منطقه حصیرآباد با استفاده از روش ویلیام فاین و ارائه راهکار به جهت کاهش اثرات می باشد.
مواد و روش: به منظور تعیین ریسک ها، فرآیند و تجهیزات مورد نیاز برای انتقال برق، از طریق بازدیدهای میدانی و مصاحبه با کارشناسان، شناسایی می شوند. از آنجایی که میدان مغناطیس ساطع شده از خطوط انتقال برق چنانچه در حد غیر مجاز باشد می تواند بعنوان یک ریسک در نظر گرفته شود، اندازه گیری این پارامتر در منطقه مورد مطالعه توسط دستگاه ۳D EMF TESTER و بر اساس روش استاندارد موسسه ملی علوم بهداشت محیط آمریکا در چهار فاصله ۹۱، ۶۱، ۳۰، ۱۵ متری از دکل ۲۳۰ کیلو ولت، انجام و در نهایت با مقادیر استاندارد جهانی مقایسه می گردد. در ادامه ریسک های شناسایی شده توسط پارامترهای روش ویلیام فاین نمره دهی و بر اساس جدول تعیین سطح موجود در روش اولویت بندی گردیدند. سرانجام به منظور کاهش سطح ریسک ها اقدامات کنترلی اصلاحی ارائه شد.
یافته های پژوهش: اندازه گیری شدت میدان مغناطیس در منطقه مورد مطالعه نشان داد که شدت میدان در هر چهار فاصله از دکل مورد نظر، بالاتر از حد مجاز بوده و می تواند به عنوان یک ریسک در نظر گرفته شود. در نهایت ۴۱ ریسک در چهار گروه ایمنی – بهداشتی، زیست محیطی، ایمنی – فنی و رویداد طبیعی با استفاده از روش William Fine برای ۱۳ جزء مورد شناسایی قرار گرفت. بالاترین مقدار ریسک مربوط به جزء سیم و خط انتقال برق با عدد اولویت ریسک ۹۰۰ و کمترین مقدار ریسک مربوط به جزء دکل، سیم گارد، سیم گراند و Span با عدد اولویت ریسک ۲۵ به دست آمد.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده، بیشترین مقادیر ریسک در گروه ایمنی – بهداشتی با RPN های ۹۰۰ و ۴۰۰ و ۲۰۰ به دست آمد که در اکثر موارد دلیل ایجاد ریسک، عدم رعایت حریم استاندارد مجاز خطوط انتقال برق از مناطق مسکونی می باشد. بنابراین راهکار کنترلی پیشنهادی به منظور کاهش اثرات، رعایت حدود استاندارد فاصله از دکل های انتقال برق و جلوگیری از پیشروی افراد و ساخت و ساز شهری در حریم ارائه شده برای خطوط می باشد.