[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: درباره نشريه :: صفحه اصلي :: آخرين شماره :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
نمایه ها::
برای نویسندگان::
هزینه چاپ::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
سیاست های نشریه ::
بیانیه اخلاقی::
ثبت شکایت::
::
Citation Indices from GS

Citation Indices from GS

AllSince 2020
Citations68513487
h-index2819
i10-index19877
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
ثبت شده در

AWT IMAGE

AWT IMAGE

..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::

اصغر اشرفی حافظ، محمدرضا فکور زیبا ، اکبر بابایی حیدر آبادی، فاطمه حسینی ، الهام رزم پوش، ذبیح اله قارلی پور ، کامل قبادی داشدبی، رضا ولی زاده ،
دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: به طور معمول مصرف مواد مخدر در میان بزرگسالان از دوران جوانی و حتی نوجوانی نشأت می گیرد. این معضل یکی از آسیب های مهم اجتماعی است به طوری که نه تنها سلامت فرد و جامعه را به خطر می اندازد بلکه موجبات انحطاط روانی و اخلاقی افراد را نیز فراهم می آورد. هدف این مطالعه بررسی وضعیت و عوامل موثر بر شیوع مواد روان گردان در دانشگاه های شیراز و علوم پزشکی شیراز بود. مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی-تحلیلی ۶۴۰ نفر از دانشجویان بر اساس نمونه گیری تصادفی خوشه ای از دانشکده های دانشگاه شیراز و علوم پزشکی شیراز انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها توسط پرسش نامه خود ایفا و بدون نام بود. بعد از جمع آوری داده ها، تجزیه و تحلیل با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد. یافته های پژوهش: میزان مصرف مواد روان گردان در بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز ۸/۱۰ درصد و در دانشگاه شیراز ۲/۹ درصد بود، این اختلاف، معنی دار نبود.(P=۰,۴۹۸) میزان مصرف مواد روان گردان در مردان بیشتر از زنان بود(۹/۱ درصد در مقابل ۲۵ درصد) و سابقه مصرف در متاهلین بیشتر از مجردین بود.(۵/۱۹ درصد در مقابل ۷/۸ درصد) دانشجویان دانشگاه شیراز در مقایسه با علوم پزشکی شیراز مصرف مشروبات الکلی(۷/۱۷ درصد در مقابل ۴/۹ درصد)، مواد مخدر(۸/۹ درصد در مقابل ۳/۳ درصد) و سیگار(۵/۲۱ درصد در مقابل ۵/۱۷درصد) بیشتری داشته اند که این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود. بحث و نتیجه گیری: این مطالعه ضرورت برنامه ریزی و تدوین راهکارهای مداخله ای پیش گیرانه را در دانشگاه ها در جهت کاهش مصرف مواد در میان دانشجویان و در نتیجه ارتقاء سلامت آن ها را نشان می دهد
محمد نریمانی، حسن یاقوتی زرگر، عباس ابوالقاسمی، عباس نصراللهی، وحید احمدی، رضا دادفر، فرشاد شیخ اکبری،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه: از آنجا که سازگاری پایین یکی از مشکلات اصلی زندانیان و از علل گرایش آن ها به رفتارهای پرخطر می باشد، این مطالعه با هدف بررسی تأثیر حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد در افزایش سازگاری اجتماعی، عاطفی و بهداشتی زندانیان انجام گرفت. مواد و روش ها: این مطالعه به روش آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بدون مداخله طراحی شد. نمونه ای به حجم ۴۰ نفر از بین زندانیان زندان مرکزی شهر اردبیل با بیش از چهار ماه دوره محکومیت به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای (بر اساس نوع جرم) انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سازگاری بل استفاده شد که در پیش آزمون و پس آزمون توسط گروه آزمایش و کنترل تکمیل گردید. درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد طی چهارجلسه بر روی گروه آزمایش انجام گرفت و در این فاصله گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش: نتایج این پژوهش نشان می دهدکه میانگین نمرات سازگاری اجتماعی، سازگاری عاطفی، سازگاری بهداشتی در گروه آزمایش به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل افزایش پیدا کرد (۰۰۱/۰ >p). بحث و نتیجه‌گیری: درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد بر افزایش سازگاری زندانیان مرد مؤثر بود. لذا روان شناسان زندانها می توانند با آموزش این روش درمانی کوتاه مدت واجرای آن بر روی محکومین در بدو ورود به زندان ، نقش اساسی درافزایش سازگاری این افراد ، داشته باشند.


محمد وطن خواه، یحیی اکبری شایه، محمد دلاور، فروغ ریاحی، سحر پاک،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کننده‌ی ویژگی های شخصیتی روانرنجور خویی و سازگاری بر رابطه بین آمادگی به اعتیاد و هیجان خواهی در دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد انجام گرفت. روش پژوهش: جامعه پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد بود که از میان آنها تعداد ۲۰۵آزمودنی (۹۳ مرد و ۱۱۲ زن) با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های آمادگی به اعتیاد، فرم کوتاه پرسشنامه شخصیتی نئو و هیجان خواهی آرنت پاسخ دادند. داده‌ها با استفاده از روش تحلیل رگرسیون چندگانه تعاملی تحلیل شد. نتایج: یافته‌ها نشان‌داد که هیجان خواهی و آمادگی به اعتیاد رابطه مثبت معنی داری دارند. اما تحلیل رگرسیون چندگانه تعاملی، نشان داد که رابطه آمادگی به اعتیاد و هیجان خواهی فقط توسط روانرنجور خویی تعدیل می‌گردد و سازگاری هیچ گونه نقش تعدیل کننده گی در این رابطه ندارد. نتیجه‌گیری: نتیجه این یافته این است که ویژگی شخصیتی روانرنجور خویی تببین‌کننده رابطه تعاملی معنادار، میان هیجان خواهی و آمادگی به اعتیاد بوده و در نتیجه هیجان خواهی در همه افراد با توجه به ویژگی های فردی (روانرنجور خویی) با آمادگی به اعتیاد رابطه دارد.
اسحق رحیمیان بوگر،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه: بررسی اقدام به خودکشی و عوامل آن پیامدهای بالینی ارزشمندی در حوزه های پیشگیری و مداخله در بحران دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش پیش بین سن، جنسیت و عوامل روانشناختی همراه با اقدام به خودکشی در جمعیت عمومی بود. مواد و روش ها: در یک مطالعه توصیفی مقطعی، ۱۵۴ نفر شامل ۴۳ فرد اقدام کننده به خودکشی با مسمویت دارویی از میان افراد مراجعه کننده به دو مرکز مسمومین بیمارستان های آموزشی درمانی تهران و ۱۱۱ فرد بدون سابقه اقدام به خودکشی به‌شیوه نمونه‌گیری در دسترس از میان کارمندان این بیمارستان ها انتخاب شدند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه پنج عاملی شخصیتی نئو، چک لیست نشانه های روانی، پرسشنامه سبک دفاعی، مقیاس افکار خودکشی بک، مقیاس ناامیدی بک و پرسشنامه جمعیت شناختی جمع‌آوری و با آزمون T و رگرسیون لوجستیک با استفاده از PASW تحلیل گردید. یافته های پژوهش: افکار خودکشی (۰۳۳/۱۸- ۶۱۶/۱:CI%؛ ۷۱۴/۸ OR=)، پرخاشگری (۱۱۵/۱۶- ۸۲۹/۱:CI%؛ ۰۰۶/۵ OR=)، روانپریشی (۵۵۱/۷- ۰۰۸/۰:CI%؛ ۰۳۵/۲ OR=)، روان رنجورخویی (۴۱۷/۹- ۷۰۴/۱:CI%؛ ۹۹۱/۴ OR=)، برون گرایی (۹۶۵/۸- ۰۱۴/۱:CI%؛ ۸۱۸/۲ OR=)، سبک دفاعی روان آزرده (۹۴۶/۸- ۳۹۹/۱:CI%؛ ۶۱۵/۳ OR=)، سبک دفاعی رشدنایافته (۴۶۶/۷- ۰۰۸/۱:CI%؛ ۲۱۵/۲ OR=)، و ناامیدی (۰۵۸/۲۱- ۸۳۴/۱:CI%؛ ۹۲۲/۸ OR=) به طور معناداری اقدام کنندگان به خودکشی را از افراد بدون سابقه اقدام به خودکشی تفکیک کردند (۰۰۱/۰P<). بحث و نتیجه‌گیری: در این مدل، عوامل روانشناختی خطرساز نسبت شانس اقدام به خودکشی را افزایش می دهد. این یافته دارای پیامد کاربردی در طراحی مداخلات پیشگیرانه و برنامه های مداخله در بحران در زمینه رفتارهای خود آسیب رسان است.
راضیه صادقی، فخری تاجیک زاده، مهناز مهرابی زاده هنرمند،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۶-۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه: در تعریف هویت، استمرار شخصیت به عنوان یک واژه کلیدی به کار می‌رود، استمرار شخصیت به این معنی است که فرد در طول زمان و مکان همان شخص است و نه شخص دیگر. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ویژگی‌های شخصیتی با سبک‌های هویت در دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر از نوع همبستگی متعارف می‌باشد. جامعه آماری در پژوهش حاضر، تمام دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز در سال ۹۲-۱۳۹۱ بود. نمونه‌ در این پژوهش شامل ۳۶۰ نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز بود، که به روش تصادفی چندمرحله‌ای خوشه‌ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده جهت جمع‌آوری داده‌ها در این پژوهش شامل پرسشنامه‌ سبک‌های هویت و پرسشنامه پنج عاملی نئو بود. جهت تحلیل داده‌ها از روش همبستگی متعارف و نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته‌های پژوهش: ضرایب ساختاری بدست آمده در این پژوهش نشان داد که الگویی از نمره‌های بالا در وجدانی‌بودن، توافق-پذیری و برون‌گرایی با الگویی از نمره‌های بالا در سبک هویت هنجاری و سبک هویت اطلاعاتی (۰۰۱/۰>P) همبسته هستند. بنابراین یافته‌های این پژوهش نشان داد که ترکیب وجدانی‌بودن، توافق‌پذیری و برون‌گرایی پایین احتمال دو سبک هویت هنجاری و اطلاعاتی را کاهش می‌دهد. بحث و نتیجه گیری: بنابراین، نتایج پژوهش حاضر ارزش پیش‌بینی کنندگی ویژگی‌های شخصیتی را در سبک‌های هویت برجسته نمود.
اعظم داودی، حمید طاهر نشاط دوست، محمدرضا عابدی، هوشنگ طالبی،
دوره ۲۲، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه: اختلال اضطراب منتشر تحت تاثیر مولفه ‌های متعدد هیجانی، شناختی و سرشتی قرار دارد. هدف این پژوهش بررسی نقش متغیرهای عدم تنظیم هیجان، آمیختگی فکر-عمل و بازداری رفتاری در اختلال اضطراب منتشر بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع همبستگی که شامل ۱۲۰ بیمار مبتلا به اختلال اضطراب منتشر بود که از میان بیماران چهار مرکز روان پزشکی شهر شیراز به روش نمونه‌ گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ‌ها از پرسش نامه های تنظیم شناختی هیجان، آمیختگی فکر-عمل، اضطراب بک و مقیاس‌ های بازداری رفتاری بزرگسالی و گذشته‌ نگر(دوران کودکی) و مقیاس نارسایی هیجانی تورنتو-۲۰ استفاده شد. داده‌ ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام تحلیل گردید.
 یافته های پژوهش: نتایج نشان داد که بین دشواری در شناسایی و توصیف احساس، تنظیم شناختی غیر انطباقی، آمیختگی فکر-عمل و بازداری رفتاری کودکی با اختلال اضطراب منتشر رابطه مثبت معناداری وجود دارد.(P<۰,۰۱) همچنین تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که دشواری در شناسایی احساس، تنظیم شناختی غیر انطباقی، آمیختگی فکر-عمل و بازداری رفتاری دوران کودکی به ترتیب پیش بینی ‌های مناسبی برای این اختلال هستند. بحث و نتیجه‌ گیری: در مجموع با توجه به نقش عدم تنظیم هیجان، آمیختگی فکر-عمل و بازداری رفتاری دوران کودکی در اختلال اضطراب منتشر، لازم است متغیرهای فوق در برنامه‌ های پیشگیری و درمان این اختلال گنجانده شود.

پریسا آسمند، شهرام مامی، رضا ولیزاده،
دوره ۲۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: اختلال شخصیت ضداجتماعی، با داشتن ویژگی‌ های بارز تکانشگری، هیجانات ناپایدار، پرخاشگری، مشروب خواری و استفاده از موادمخدر و نیز شروع زود هنگام رفتارهای جنسی در این افراد گاه سبب ساز مشکلات عدیده‌ ای برای افراد در تعامل با این شخصیت ‌ها و جامعه ایجاد می‌ کند. بنا بر این هدف از پژوهش حاضر اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی در درمان باورهای غیرمنطقی، اضطراب و افسردگی جوانان دارای اختلال شخصیت ضداجتماعی زندان مردان ایلام می‌ باشد.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه تجربی، با طرح پیش ‌آزمون-پس ‌آزمون می ‌باشد، که به صورت نمونه ‌گیری هدفمند از بین تمامی زندانیان دارای اختلال شخصیت ضداجتماعی در محدوده سنی ۴۰-۱۸ سال زندان مرکزی شهر ایلام با تعداد ۳۲ نفر از زندانیان موافق صورت گرفته است. افراد انتخابی به طور تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. در این پژوهش از پرسش نامه‌ های چند محوری بالینی میلون، اضطراب و افسردگی بک و باورهای غیرمنطقی جونز استفاده شده‌ است.
 یافته‌ های پژوهش: در بررسی اثربخشی درمان دیالکتیکی در درمان کلیه زیر مقیاس ‌های باورهای‌ غیرمنطقی(P<۰,۰۵) و اضطراب(P=۰.۰۱۴) نمونه ‌ها تاثیرگذار و در درمان افسردگی تاثیرگذار نبوده‌ است(P=۰.۹۵۵).
بحث و نتیجه‌ گیری: با توجه به یافته‌ های حاصل به نظر می ‌رسد درمان دیالکتیکی، به دلیل ماهیت درمانی که ابتدا به پذیرش و اعتبارسازی شخص و سپس تلاش در جهت تغییر مشکلات روان شناختی شخص تاکید دارد درمان تاثیرگذاری در درمان برخی از ویژگی‌ های افراد دارای اختلال شخصیت ضداجتماعی باشد.

شهلا جنگی، علی اکبر شیرابادی، ستاره جانی، اصغر پوراسمعلی،
دوره ۲۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: هنردرمانی روشی خلاق برای رشد و ارتقاء سلامت جسمی، روانی و هیجانی اشخاص می ‌باشد. متاسفانه، مطالعه‌ ای در زمینه اثربخشی هنردرمانی در کاهش مشکلات روانی افراد دچار لکنت زبان یافت نشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی هنردرمانی بر پایه نقاشی درمانی در کاهش اضطراب کودکان دچار لکنت زبان انجام گرفت.
 مواد و روش ‌ها: طرح پژوهش حاضر از نوع ‌نیمه آزمایشی(پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه کنترل) بود. نمونه آماری شامل ۳۰ کودک دچار لکنت زبان بود که با استفاده از روش نمونه‌ گیری در دسترس از مراکز گفتار‌درمانی شهر تبریز انتخاب و افراد بصورت تصادفی به دو گروه به دو گروه مساوی آزمایش و کنترل تخصیص داده شدند (۱۲۰=N). برای سنجش اضطراب، از آزمون اضطراب کودکان اسپنس(۱۹۹۷) استفاده شد. گروه آزمایشی طی ۱۲ جلسه ۳۰ دقیقه ‌ای(دو بار در هفته) با نظارت درمانگر به نقاشی آزاد پرداختند. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم ‌افزار SPSS ۱۹ انجام گردید و آزمون آماری تحلیل کواریانس یک طرفه استفاده شد.
 یافته‌ های پژوهش: نتایج بیانگر این بود که بین میانگین نمرات پس آزمون و پیگیری گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی‌ داری وجود داشت (P<۰,۰۰۱).
بحث و نتیجه‌ گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که هنردرمانی بر پایه نقاشی‌ درمانی، روش موثری در کاهش اضطراب کودکان دچار لکنت زبان می‌ باشد. درمانگران می ‌توانند از نقاشی درمانی در کنار دیگر روش‌‌های درمانی برای کاهش اضطراب این کودکان بهره ببرند.

فروزان داوری فرد، شهرام مامی،
دوره ۲۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: مطالعات نشان داده است که ویژگی های شخصیتی وشیوه های فرزندپروری مادران در ابتلای فرزندان به اختلال های برونی سازی شده نقش دارند. هدف ازاین پژوهش مقایسه‏ ویژگی‌های شخصیتی و شیوه‏های فرزندپروری مادران دانش‏‌آموزان دختر دوره ابتدایی دارای اختلالات برونی‏سازی شده و مادران دانش‏آموزان عادی بود.

مواد و روش ها: جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه‌ی مادران دانش آموزان دختر دوره ی ابتدایی شهر ایلام که در سال تحصیلی ۹۲-۹۳ مشغول به تحصیل بودند. به منظور انجام پژوهش حاضر تعداد ۵۷ دانش آموز (۳۱ دانش آموز دارای اختلال برون سازی شده و ۲۶ دانش آموز عادی) به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های ویژگی های شخصیتی و شیوه های فرزندپروری در اختیار آنها قرار گرفت تا توسط والدینشان تکمیل گردند. پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها بوسیله نرم افزار SPSS نسخه بیست و آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.

یافته های پژوهش: نتایج نشان داد که بین دو گروه مادران کودکان دارای اختلال برون سازی شده و عادی از نظر ویژگی‌های شخصیتی و شیوه‌های فرزندپروری تفاوت معنی داری وجود ندارد. به این معنی که ویژگی‌های شخصیتی و شیوه‌های فرزندپروری مادران کودکان دارای اختلالات برون سازی شده و عادی مشابه می باشند.

بحث و نتیجه‌گیری: ویژگی‌های شخصیتی و شیوه‏های فرزندپروری مادران عواملی موثردرابتلا کودکان به اختلالات برونی‏سازی شده می باشند. لذا با توجه به نتایج این پژوهش توصیه می شود این عوامل در هردو والد هم دختران و هم پسران دانش آموز مورد بررسی ومقایسه قرار گیرند.


زینب غفاری، یداله زرگر، مریم مردانی،
دوره ۲۳، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: علائم جسمانی‌ سازی، علائم جسمانی آشکار بدون علت فیزیکی مشخص می ‌باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه متغیرهای روان شناختی(ناگویی خلقی، عاطفه منفی و رویدادهای آسیب‌زا و اختلالات شخصیت) با علائم جسمانی ‌سازی در پرستاران شهر اهواز است.
مواد و روش ها: طرح تحقیق از نوع همبستگی است. نمونه این پژوهش شامل ۲۸۳ پرستار می ‌باشد که به روش نمونه ‌گیری تصادفی چند مرحله ‌ای انتخاب شده ‌اند. جهت آزمون فرضیه ‌ها از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شده است.
یافته‌ های پژوهش: نتایج، بیانگر این بود که ناگویی خلقی، عاطفه منفی، رویدادهای آسیب‌ زا و اختلالات شخصیت(ضد اجتماعی، پارانوئید، نمایشی و اجتنابی) با جسمانی ‌سازی رابطه دارند. هم چنین، نتایج حاصل از رگرسیون نشان داد ناگویی خلقی، عاطفه ‌منفی، رویدادهای آسیب ‌زا و اختلال شخصیت(اجتنابی) بهترین پیش‌ بین علائم جسمانی ‌سازی است.
 بحث و نتیجه‌ گیری: نتایج این مطالعه از ارتباط بین ناگویی خلقی، عاطفه منفی، رویدادهای آسیب ‌زا و اختلالات شخصیت با علائم جسمانی ‌سازی حمایت می کند.

فاطمه ربیعی کناری، علی جدیدیان، محمد سلگی،
دوره ۲۳، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی تاب ‌آوری بر کاهش تنش والدگری مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال اوتیسم بود
مواد و روش ‌ها: روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی، با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال اوتیسم مراجعه‌کننده به خانه‌های سلامت منطقه ۵ شهرداری شهر تهران بود. نمونه مورد مطالعه شامل ۲۶ مادر بود که به‌ طور در دسترس انتخاب و به‌ صورت تصادفی، در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش تحت ۱۲ جلسه هفتگی آموزش تاب‌ آوری قرار گرفت. داده ‌ها با استفاده از آزمون ارزیابی اوتیسم و شاخص تنش والدینی جمع‌ آوری شد. به‌ منظور تجزیه‌ و تحلیل داده‌ ها از روش آماری تحلیل کوواریانس یک متغیری و چند متغیری استفاده شد.
 یافته‌ های پژوهش: آموزش تاب‌ آوری به‌ طور معناداری بر تنش والدگری مادران دارای کودکان اوتیستیک موثر بوده و مادران در گروه آزمایشی کاهش معناداری(P<۰,۰۵) را در تنش والدگری نشان دادند.
بحث و نتیجه‌ گیری: بر اساس نتایج پژوهش اثربخشی آموزش تاب ‌آوری بر کاهش استرس والدگری مبتلا به اختلال اوتیسم مورد تایید قرار گرفت؛ بنا بر این می ‌توان نتیجه گرفت که آموزش تاب ‌آوری یک روش موثر است که می ‌تواند استرس والدگری مادران دارای کودک مبتلا به اوتسیم را کاهش دهد.

فرنگیس دمهری، گیتا موللی، وحید احمدی،
دوره ۲۳، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: طرحواره ناکارآمد اولیه به عنوان الگوهای شناختی و رفتاری دیدگاه فرد از خودش و دنیای اطرافش می باشد و به عنوان یکی از مهم ترین زمنیه هایی که مشکلات سلامت روان را در فرد ایجاد می کند، در نظر گرفته می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین طرحواره های ناکارآمد، خود پنداره و مشکلات رفتاری نوجوانان نابینا و ناشنوا می باشد.

مواد و روش ها: این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان نابینا و نوجوانان ناشنوا شهرستان یزد می باشد. در جهت اجرای پژوهش با همکاری کانون نابینایان و کانون ناشنوایان یزد، ۲۵ نوجوان نابینا و ۱۶ نوجوان ناشنوا به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسش نامه های طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ، خود پنداره پیرز- هریس و پرسش نامه علائم مرضی کودک SCI-۴ بودند.

یافته های پژوهش: یافته های حاصل از پژوهش نشان دادند که بین طرحواره های ناکارآمد و خود پنداره نوجوانان ناشنوا و نوجوانان نابینا تفاوت معناداری وجود ندارد. اما رابطه معناداری بین برخی مولفه های طرحواره های ناسازگار، خود پنداره و مشکلات رفتاری نوجوانان ناشنوا و نوجوانان نابینا وجود دارد.

بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده می توان این گونه نتیجه گیری کرد که آگاهی از طرحواره های ناکارآمد نوجوانان ناشنوا و نوجوانان نابینا و تاثیر آن بر مسائل روان شناختی آن ها اهمیت بسیاری دارد که باید توسط و روان شناسان مورد توجه قرار گیرد.


نوشین بصیری، کوروش نامداری، احمد عابدی،
دوره ۲۳، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: اختلال بی خوابی، اختلالی شایع در اختلالات خواب است که در آن فرد در شروع خواب و یا حفظ و تداوم آن ناتوان است. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر نوروفیدبک بر بهبود کیفیت خواب بیماران مبتلا به این اختلال بود.

مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش ‌آزمون-پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری،کلیه مراجعه کنندگان مبتلا به اختلال بی خوابی به کلینیک های روان شناسی-روان پزشکی شهر اصفهان بود که به روش تصادفی ساده از مناطق ۳ و ۷ انتخاب شدند. نمونه شامل ۲۰ نفر از این افراد بود که به صورت تصادفی زمانی انتخاب شدند و پس از اجرای آزمون تشخیصی PSQI و مصاحبه بالینی در دو گروه ۱۰ نفری(گروه آزمایش و گروه کنترل) قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس مورد بررسی قرار گرفتند.

یافته های پژوهش: نتایج نشان دهنده اثر بخشی نوروفیدبک در درمان اختلال بی خوابی و بهبود کیفیت خواب بیماران مبتلا به بی خوابی بود. نتایج حاصل‌ از تحلیل مانکوا  نشان داد که ۸/۹۱ درصد تفاوت های فردی در نمرات مولفه های کیفیت خواب مربوط به تاثیر عضویت گروهی می باشد.

بحث و نتیجه گیری: می توان نوروفیدبک را به عنوان روشی جایگزین برای سایر درمان های بی خوابی در نظر گرفت. تلاش برای تغییر امواج مغزی منجر به تغییراتی در سطح مغز می شود. هر نوع تغییری که به دنبال درمان، در فعالیت الکتریکی مغز ایجاد می شود باعث سازماندهی مجدد در کل سیستم زیست الکتریکی شده، یک واکنش بهنجار سازی فراگیر، طبیعی و انعکاسی را در مغز پدید می آورد که منجر به بهبودی می شود.


اکرم زارعکار، اسحق رحیمیان بوگر، مهدی قدرتی،
دوره ۲۳، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه‌ کارکردهای اجرایی، هوش هیجانی و تنظیم هیجان در بیماران مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی، دوقطبی و افراد بهنجار بود.
مواد و روش ها: این پژوهش علی- مقایسه ای است. جامعه آماری شامل کلیه افراد مبتلا به اختلال‌های اسکیزوفرنی و دوقطبی شهر هشتگرد بود. حجم نمونه در هر یک از زیرگروه ها ۵۰ نفر در نظر گرفته شده است که به شیوه در دسترس انتخاب شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه هوش هیجان بار-ان، مقیاس تنظیم هیجان گراس و جان و نرم‌افزار کامپیوتری برج لندن استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون MANOVA و آزمون تعقیبی LSD استفاده شد.
 یافته‌های پژوهش: نتایج نشان داد افراد اسکیزوفرن و دوقطبی با یکدیگر و با گروه بهنجار در تمامی مقیاس مولفه‌های کارکردهای اجرایی با یکدیگر تفاوت معنادار دارند. در زمینه هوش هیجانی، نتایج نشان داد که افراد بهنجار نسبت به افراد اسکیزوفرن و دوقطبی نمرات بیشتری کسب کردند. در تنظیم هیجان، نتایج نشان داد که افراد بهنجار نسبت به افراد اسکیزوفرن و دوقطبی نمرات بیشتری در مولفه‌‌ی ارزیابی مجدد و نمرات کمتر در مولفه‌ی سرکوبی هیجان کسب کردند.
 بحث و نتیجه گیری: با توجه به محدودیت های پژوهش، نتایج مورد بحث قرار گرفته اند.

مریم مردانی ولندانی، زینب غفاری،
دوره ۲۳، شماره ۵ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس یکی از بیماری های سیستم عصبی مرکزی، مزمن و غیر قابل درمان است و بر اساس مطالعات، تظاهرات آن می تواند بر کیفیت زندگی این بیماران تاثیر منفی گذارد. از این رو پژوهش حاضر به دنبال بررسی اثربخشی معنادرمانی بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ام اس است.

مواد و روش ها: طرح این پژوهش تجربی میدانی، از نوع پیش ­آزمون-پس ­آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری کلیه افراد مبتلا به ام اس در شهر شهرکرد در سال ۱۳۹۲ است. به منظور انتخاب نمونه از نمونه گیری خوشه ای استفاده شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسش نامه کیفیت زندگی MSQOL-۵۴ و معنادرمانی به صورت گروهی است.

یافته های پژوهش: نتایج نشان می دهد که معنادرمانی بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ام اس موثر است به گونه ای که ۷۶ درصد افزایش در متغیر وابسته که در این پژوهش کیفیت زندگی است، به اثر بخشی معنادرمانی به شیوه گروهی مربوط است.

بحث و نتیجه گیری: معنادرمانی به عنوان یک تکنیک با افزایش مسئولیت پذیری، دگرگونی باورهای این بیماران درباره زندگی و افزایش امید به زندگی منجر به بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا به ام اس در ابعاد جسمانی و روانی می­ شود.


سمانه بهرادپور، زهراسادات مطهری، مریم وکیلی، فرامرز سهرابی،
دوره ۲۳، شماره ۵ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: ناباروری می تواند پیامدهای روان شناختی بی ­شماری را به افراد نابارور تحمیل کند. یکی از این پیامدها کاهش بهزیستی روان شناختی است. بنا بر این، پرورش توانمندی­ هایی هم چون تاب آوری برای مقابله با این پیامدها و یا پیشگیری از بروز آن ها می ­تواند کمک ­کننده باشد. لذا هدف این پژوهش بررسی تاثیر تاب ­آوری بر افزایش بهزیستی روان شناختی زنان نابارور است.

مواد و روش ها: روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون­ و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل زنان مراجعه­ کننده به مراکز درمان ناباروری و مطب های خصوصی زنان شهر تهران در سال ۱۳۹۲ بود. تعداد ۲۲ نفر  به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه(هر گروه ۱۱ نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت  ۱۲ جلسه(هفته ای یک جلسه) آموزش تاب آوری قرار گرفت. داده ها با استفاده از پرسش نامه بهزیستی روان شناختی ریف جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های آزمون از نرم افزار SPSS vol,۱۶ و از روش آماری تحلیل کواریانس یک متغیری و چند متغیری استفاده شد. سطح معناداری ۰۵/۰ در نظر گرفته شد.

یافته های پژوهش: نتایج نشان داد که آموزش تاب آوری به طور معناداری بر بهزیستی روان شناختی(P<۰,۰۰۱) و مولفه های آن شامل پذیرش خود(P<۰,۰۰۱)، روابط مثبت با دیگران(P<۰,۰۰۱)، خودمختاری(P<۰,۰۱۰)، تسلط بر محیط(P<۰,۰۳۱)، زندگی هدفمند(P<۰,۰۰۱) و رشد فردی(P<۰,۰۲۱) در زنان نابارور موثر بوده است.

بحث و نتیجه گیری: به دلیل اثربخشی آموزش تاب آوری بر افزایش بهزیستی روان شناختی زنان ناباور، می توان از این روش به عنوان درمان تکمیلی در کنار درمان های پزشکی سود جست و بنا بر این از آن در راستای افزایش سلامت روان­ شناختی در این بیماران استفاده کرد.


هدی نداف شرق، مرضیه قلی پور، صفورا توپکانلویی،
دوره ۲۳، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی وجودی بر میزان افسردگی در زنان نخست زای مبتلا به اختلال افسردگی پس از زایمان است.

مواد و روش ها: ﭘﮋوهش­ حاضر از نوع کاربردی توسعه ­ای است. به این منظور ۱۰۰ مادر نخست ‌زا در شش ماه نخست پس از زایمان به صورت تلفنی پرسش نامه افسردگی پس از زایمان ادینبرو(EPDS) را پاسخ دادند. که ۳۲ نفر در معرض خطر ابتلاء به افسردگی پس از زایمان تشخیص داده نشده و از مطالعه حذف شدند. از میان ۶۸ مادر باقی مانده در نهایت، پس از انجام مصاحبه بالینی ۲۶ آزمودنی(سن: ۲۹/۲۳M= ؛ ۳۹/۲SD=) معیارهای ورود به مطالعه را به دست آوردند. آن ها به شیوه گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش طی ۱۰ جلسه به صورت هفتگی در جلسات گروه درمانی وجودی شرکت کردند، اما اعضای گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. در انتها، اعضای هر دو گروه مجدداً پرسش نامه افسردگی پس از زایمان ادینبرو(EPDS)، را پاسخ دادند.

یافته های پژوهشی: نتایج به دست آمده از مقایسه پس ‌آزمون افسردگی دو گروه با استفاده از روش تحلیل کواریانس و با کنترل کردن اثر متغیرها، حاکی از این است که نمرات پس‌ آزمون افسردگی اعضای گروه مداخله و کنترل(F(۲۸,۲)=۱۲,۸۶, P<۰.۰۵)، تفاوت معناداری دارد.

بحث و نتیجه گیری: بدین ترتیب بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت که شیوه گروه درمانی وجودی موجب کاهش علائم افسردگی در زنان نخست زای مبتلا به اختلال افسردگی پس از زایمان خواهد شد.


سجاد سهراب ن‍ژاد، سیدجلال یونسی، اصغر دادخواه، اکبر بیگلریان،
دوره ۲۳، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مفاهیم واقعیت درمانی بر تعارضات والد-فرزندی و خودکارآمدی نوجوانان پسر شهر ایلام صورت گرفته است.

مواد و روش ها: این پژوهش به روش آزمایشی و به صورت پیش و پس آزمون با گروه گواه و گمارش تصادفی انجام گرفت. جامعه آماری این مطالعه شامل نوجوانان پسر شهر ایلام و نمونه آماری نیز دانش آموزان دبیرستانی سال اول شهید شهریاری و مطهری شهر ایلام در سال۱۳۹۳ بودند، که از بین آن ها تعداد ۳۰ نفر به روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل گمارش شدند. برای سنجش متغیر وابسته نیز از پرسش نامه تعارض والد-فرزندی و خودکارآمدی استفاده شد.

یافته های پژوهش: نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که در پس آزمون، نمرات تعارض والد-فرزندی در آزمودنی‌ های گروه‌ آزمایش نسبت به آزمودنی ‌های گروه گواه، کاهش معناداری داشته است. هم چنین نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که در پس آزمون، نمرات خودکارآمدی آزمودنی‌ های گروه‌ آزمایش نسبت به آزمودنی ‌های گروه گواه، افزایش معناداری داشته است.

بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که برنامه آموزش مفاهیم واقعیت درمانی موجب کاهش تعارضات والد-فرزندی و افزایش خودکارآمدی نوجوان پسر شده است و بنا بر این پیشنهاد می شود که به این برنامه در جهت کاهش تعارضات والد-فرزندی و افزایش خودکارآمدی در سطوح آموزشی، روانی و تربیتی در کنار دیگر برنامه ها مورد استفاده قرار گیرد.


سجاد طاهرزاده قهفرخی، صغری ابراهیمی قوام، فریبرز درتاج، اسماعیل سعدی پور،
دوره ۲۳، شماره ۷ - ( ۱۱-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی مداخله فراشناختی با خودآموزی کلامی مایکنبام در کاهش باورهای فراشناختی دانش­آموزان مبتلا به اضطراب امتحان انجام شد.

 مواد و روش‌ ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانش‌ آموزان دختر دارای اضطراب امتحان دبیرستان های دولتی شهر ایلام در سال تحصیلی ۹۴-۱۳۹۳ است. در مرحله اول از بین دبیرستان های دخترانه شهر ایلام به صورت تصادفی یک دبیرستان انتخاب و آزمون اضطراب امتحان برای ۵۰۰ نفر از دانش آموزان اجرا گردید. سپس ۴۵ نفر از دانش آموزان دارای اضطراب ‌امتحان به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه­ های آزمایشی ۸ جلسه تحت مداخلات درمانی قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ­ای دریافت نکردند. آزمون اضطراب امتحان اسپیلبرگر برای شناسایی افراد دارای اضطراب امتحان و آزمون باورهای فراشناختی ولز(MCQ-۳۰) برای سنجش باورهای فراشناختی به کار برده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته های پژوهش: نتایج نشان داد که درمان فراشناختی نسبت به خودآموزی کلامی و گروه کنترل در مولفه‌ های«باورهای نگرانی مثبت»، «باورهای فراشناخت منفی در مورد افکار» و «باورهای غیرقابل کنترل بودن افکار» موثرتر بوده است و تفاوتی بین گروه خودآموزی کلامی و کنترل مشاهده نشد. هم چنین دو گروه درمانگری فراشناختی و خودآموزی کلامی نسبت به گروه کنترل در کاهش«خودآگاهی شناختی» موثرتر بودند.

بحث و نتیجه گیری: می ­توان از درمان فراشناختی برای کاهش باورهای فراشناختی افراد دارای اضطراب امتحان استفاده کرد.


شهرام مامی، ستار کیخاونی، کامران امیریان، الیاس نیازی،
دوره ۲۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: مداخله­ های خانوادگی کوتاه مدت ممکن است بر اعضای خانواده­ های بیماران روانی تاثیر مثبتی داشته باشند. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش روانی خانواده(مدل اتکینسون و کویا) بر سلامت روانی اعضای خانواده ­های­ دارای فرزند مبتلا به بیماری روان پریشی بود.

مواد و روش­ ها: مطالعه حاضر از نوع پژوهش ­های نیمه آزمایشی و بر اساس طرح پیش ­آزمون-پس ­آزمون با گروه کنترل است که تاثیر یک برنامه آموزش روانی چهار هفته ­ای را برای یک دوره زمانی دو ماهه بر روی ۴۴ نفر از مراقبین خانوادگی بیماران روان پریشی بستری در بیمارستان بهزیستی شهر تهران که به صورت دسترس انتخاب شدند بررسی نمود؛ سلامت روانی مراقبین با استفاده از پرسش نامه GHQ-۲۸ تعیین شد؛ سپس داده­ ها با استفاده از تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته­ های پژوهش: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش روانی خانواده موجب افزایش سطح سلامت روانی، عملکرد اجتماعی، کاهش علائم اضطراب و افسردگی می ­شود اما در کاهش علائم جسمانی تاثیر معناداری ندارد.

بحث و نتیجه­ گیری: برنامه آموزش خانواده به منظور بهبود سلامت عمومی در مراقبین خانوادگی بیماران روان پریشی موثر بوده و این امر می ­تواند کیفیت زندگی بیماران و مراقبین را به طور بالقوه­ ای بهبود و ارتقاء بخشد.



صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
۱
 

مجله دانشگاه علوم پزشکی ایلام Journal of Ilam University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.19 seconds with 48 queries by YEKTAWEB 4690